شاید روزی که «آندرهآ استراماچونی» ایران را ترک کرد و مدیران این تیم وعده دادند که این مربی در کمترین زمان ممکن به ایران بازخواهد گشت، کمتر کسی تصور میکرد که یاغی ایتالیایی با وجود دریافت مطالبات خود همچنان هواداران استقلال را چشم به راه بگذارد؛ چشم به راهی که به آخرین روز پاییز ۱۳۹۸ رسید. فرار سرمربی استقلال تهران پس از نمایش دلپذیر برابر تیمهای مدعی تراکتورسازی، سپاهان و شهرخودرو موجب شد تا استقلال که در کورس قهرمانی نیم فصل بود، یکباره افت کرده و این تیم از ۹ امتیاز ممکن تنها چهار امتیاز را به دست آورد. شاید بسیاری از کارشناسان فاصله سه امتیاز یا پنج امتیازی این تیم را با صدر جدول زیاد ندانند اما واقعیتی که وجود دارد آن است که آنچه امروز در پای مربی سابق اینترمیلان در حال قربانی شدن است امتیازات لیگ برتر نیست بلکه اعتبار باشگاه بزرگی مانند استقلال تهران است.
استراماچونی متفاوت از تمام مربیان خارجی شاغل در لیگ ایران عمل کرد و مشق فوتبالی را فراتر از مربیانی مانند «کارلوس کیروش» و «مارک ویلموتس» به رشته تحریر درآورد. او دیگر مانند کیروش با ابزار استعفا به دنبال گرفتن امتیاز بیشتر برای تیم نیست و مانند مرد بلژیکی نارضایتی خود را ابراز نمیکند بلکه با بازیچه قرار دادن مدیران استقلال سعی دارد زمان را به سود خود بخرد؛ زمانی که هیچ سودی برای تیم ندارد و بازیکنان استقلال از شرایط کنونی خسته شدند.
البته تمام این ماجراها را نمیشود به حرفهایگری این مرد ایتالیایی ربط داد بلکه کارگردان این تراژدی مدیران استقلال هستند که برای برخورد با استرا قاطعیت تصمیم ندارند. این مدیران بدون توجه به چارت سازمانی و وظایف کاری همچنان به دنبال استرا می روند اما او هیچکدام از آنان را در حد مذاکره نمیبیند. این عدم قاطعیت موجب شده تا وی پس از دریافت مطالبات نیز برنامهای برای بازگشت به ایران نداشته باشد.
اگر قاطعیت مدیران استقلال در نخستین روزهای جدایی این مربی بروز پیدا میکرد بدون شک او باجخواهی را به عنوان راهکاری برای گرفتن مطالبات و فسخ قرارداد انتخاب نمیکرد بلکه در همان روز نخست تصمیم قطعی خود را برای همکاری یا جدایی از استقلال به هواداران اعلام میکرد. آنچه این روزها به حلقه مفقوده ماجرای استرا تبدیل شده است نبود یک جانشین است که مرد ایتالیایی با وجود آن از جایگاه خود در این تیم احساس خطر کند. اما او میبیند که تمام ارکان فوتبال و سیاست به دنبال بازگرداندنش هستند و به همین خاطر است که وعده امروز و فردا میدهد. موجودیت این روزهای تیم فوتبال استقلال در حالی به بازگشت سرمربی سابق اینترمیلان گره زده شده است که مدیران ناکارآمد این تیم فراموش کردند که آبیپوشان پایتخت با قدمتی به درازای فوتبال ایران روزهای تلخ و شیرین زیادی تجربه کردند و ماجرای استرا نیز یکی از آنها است و باید به فراموشی سپرده شود.
همچنین پافشاری مدیران بر بازگشت سرمربی سابق اینتر موجب بدبینی قشری از هواداران استقلال شده است. این هواداران پس از نزدیک به ۲ هفته تلاش بیثمر به این این باور رسیدند که مدیران کنونی برخلاف بزرگان استقلال گروه خون آبی ندارند بلکه کسانی هستند که به دنبال ذبح منافع باشگاه پای خواسته یک مربی خارجی هستند.
آنچه این روزها در استقلال میگذرد دردناکتر از باخت ۶ بر صفر برابر پرسپولیس در سال ۱۳۵۲ و سقوط این تیم به دسته سوم است. دردی که ناشی از باخت به حریف در میدان ورزش نیست اما ریشه در باجگیری یک ایتالیایی دارد؛ باج گیری که با وجود خالی کردن کیسه تیم از دلار و یورو حاضر نیست کوچکترین گامی برای بازگشت به تیم بردارد.
نظر شما