تاریخ انتشار: ۷ دی ۱۳۹۸ - ۱۴:۲۷

تهران - ایرنا - موضوع لیبی در شمال آفریقا که این روزها و پس از ورود تعدادی از چالش گران منطقه و فرا منطقه ای به این کشور ، بر سر زبان ها افتاده است، این سئوال را در اذهان متبادر می کند که،‌ مگر در لیبی چه خبر است که این کشور نباید روی آرامش را ببیند.

بدون تردید پاسخ به این سوال و هزاران پرسش مشابه دیگر شاید هرگز میسر نباشد، و البته قصدی هم برای جواب دادن به همه آنها وجود ندارد، اما اگر بتوان به گوشه ای از آن نیز اشاره کرد، بقدر کافی می توان به برخی از زوایای پنهان موضوع پی برد.

این که چرا پس از جنگ های اول و دوم جهانی ایتالیا و سپس فرانسه به عنوان قدیمی ترین استعمارگران اروپایی حاضر در این کشور سرمایه گذاری کلانی را نه برای آسایش مردم این کشور، بلکه برای غارت منابع ملی آن به ویژه نفت وارد این کشور شدند و تا جایی پیش رفتند که حتی از کشتار نیروهای انقلابی لیبی از جمله بزرگ مردی به نام عمر مختار را در سال ۱۹۳۱ در مقابل هوادارانش در شهر سلوق به دار آویختند، تا امروزه که علاوه بر این کشورهای اروپایی، ترکیه، مصر، عربستان و حتی امارات نیز خود را وارد معرکه لیبی کرده اند و تلاش می کنند تا با به راه انداختن چالش های جدید در کشور این آشوب زده ! سهمی برای خود از این بازار مکاره ! فراهم سازند، همگی در یک مسیر قدم بر می دارند و آن هم عقب نگه داشتن لیبی، کشوری که در شمال آفریقا و حاشیه دریای مدیترانه قرار گرفته و می تواند یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین کشورهای ساحلی دریای سفید باشد.

لیبی در کجا قرار گرفته است؟

لیبی به عنوان یک کشور عربی در شما آفریقا و در کنار کشورهای مصر، سودان، چاد، نیجر، الجزایر و تونس و از همه مهمتر در ساحل دریای مدیترانه قرار گرفته است. کشوری با جمعیتی حدود ۷ و نیم میلیون نفر که در حاشیه مدیترانه حدود ۹۰ درصد آن را بیابان های خشک و بی آب و علف تشکیل داده ولی به لطف ذخائر ارزشمند نفتی، این کشور یکی از ۱۰ کشور اصلی صادرکننده نفت در جهان بوده و تولید ناخالص ملی سرانه آن جزو بالاترین‌ها در آفریقا به شمار می رود.

بنابراین به سادگی می تواند فهمید که چرا این کشور پهناور آفریقایی که کمترین میزان تراکم جمعیت را در جهان داراست، تا به این اندازه در معرض تاخت و تاز بیگانگان قرار گرفته است؟

دریای مدیترانه

دریای مدیترانه ، پهنه آبی کهن و بزرگی می باشد که میان ملت های مختلف قرار گرفته و نخستین تمدن ها را نیز از دیر باز در حاشیه خود جای داده است.

۱۹ کشور اسپانیا، فرانسه، موناکو، ایتالیا، مالت، کرواسی، یونان، قبرس، ترکیه، سوریه، لبنان، مناطق فلسطین، ( سرزمین اشغالی)، مصر، لیبی، تونس، الجزایر و مغرب ( مراکش) در حاشیه این دریا قرار دارند و به درستی می توان درک کرد که این پهنه آبی تا چه میزان نقش حیاتی در اقلیم سرزمینی و به دلیل دارا بودن منابع غنی زیر زمینی تا چه میزان در تامین منافع این کشورها نقش اساسی دارد.

کشورهای ساحلی به دلیل دارا بودن مالکیت بخشی از کرانه این دریا که به واسطه تنگه جبل الطارق، کانال سوئز و دریای سرخ سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا را بهم متصل می کند، همواره تلاش می کنند تا سهم بیشتری را نیز از این دریای بزرگ از آن خود کنند.

اگر به دقت به نقشه مدیترانه بنگریم متوجه می شویم که سهم بزرگی از دریای مدیترانه جزو آبهای سرزمینی لیبی به شمار می رود و این کشور درست در مرکز این حوضچه آبی در قسمت جنوبی آن در شرق قرار دارد. این بدان معناست که اگر لیبی با هر یک از کشورهای حاشیه دریای سفید که در قدیم به دریای روم نیز شهرت داشت، متحد شود در آن صورت یک خط فرضی میان آن کشور و لیبی از زاویه های مختلف در دریای مدیترانه ترسیم خواهد شد که می تواند ضمن افزایش قلمروی سرزمینی، به لحاظ سیاسی و  اقتصادی نیز موقعیت برتری را به کشور ذی نفوذ بدهد.

ترکیه چرا ریسک حضور در لیبی را پذیرفته است

حال فرض کنید ترکیه که در منتهی الیه شمال شرق مدیترانه قرار دارد در صورت ورود به لیبی و تثبیت موقعیت خود در این کشور، و با در نظر گرفتن اینکه هم اکنون در بخش بزرگی از مهمترین جزیره این دریا یعنی قبرس مستقر می باشد، چه قدرت فزاینده ای را در این فرایند کسب خواهد کرد.

اما مقامات آنکارا به خوبی می دانند که ورود به لیبی ریسک زیادی را می طلبد و هزینه زیادی را نیز دربر دارد بنابراین با پذیرش ریسک و هزینه آن، قصد دارند تا خود را به شرق مدیترانه برسانند و شاید آنها که اکنون خود را وارث پاشاهای عثمانی می دانند، در کنار تمام محاسبات دیگر خود را برای حضوری مقتدرتر در شرق مدیترانه، خواهان احیای دوباره اقتدار عثمانی ها در این پهنه آبی باشند و به همین علت لیبی سرآغاز حضور آنها در این منطقه خواهد بود.

اگر ترک ها بتوانند وارد لیبی شوند این موضوع ترکیه را از حتی در میان اعضای اروپایی می تواند از یک موقعیت انفعالی به موقعیتی راهبردی و برتر تغییر دهد.  اگر ترک ها بتوانند وارد لیبی شوند این موضوع ترکیه را از حتی در میان اعضای اروپایی می تواند از یک موقعیت انفعالی به موقعیتی راهبردی و برتر تغییر دهد. بنابراین ترک ها به خوبی به امتیاز حضور خود در لیبی واقفند و با تمام محاسبات انجام شده قصد برقراری یک خط فرضی و البته راهبردی از شمال شرق مدیترانه به واسطه جزیره قبرس به جنوب شرق آن را دارند و این می تواند ضمن آنکه دسترسی آنها را به منابع انرژی این منطقه که گفته شده میزان بسیار بالایی را در بر می گیرد، تسهیل کند، ضمنا آنها خواهند توانست با غلبه کامل بر بخش اعظمی از پهنه آبی مدیترانه سیاست های خود را علاوه بر کشورهای منطقه از جمله مصر دیکته کنند، بر سایر رقبای اروپایی مانند فرانسه و ایتالیا نیز بقبولانند.

مخالفت مصر برای حضور ترکیه در لیبی

اما در این میان به نظر می رسد مصر که در همسایگی شرقی لیبی قرار دارد، به سادگی حضور ترکیه را برنتابد و با اختلاف نظری که بر اساس برخی منافع و حتی در ایدئولوژی با مقامات کنونی ترکیه دارد، حاضر به پذیرش حضور ترک ها که البته سبقه تاریخی نیز برای آنها دارد، نخواهد شد. بنابراین با همکاری عربستان و امارات که دل خوشی از آنکارا و به خصوص شخص رجب طیب اردوغان ندارند، امکانات خود را برای مقابله با حضور ترک ها در لیبی به کار خواهند گرفت و با اتحادی که با نیروهای جنوب لیبی که هم اکنون تحت فرماندهی خلیفه حفتر قرار دارند، یک زورآزمایی جدید را در این کشور آغاز خواهند کرد.

بنابراین باید منتظر باشیم و تحولات منطقه را از نزدیک به دقت زیر نظر بگیریم، چرا که از یک سو به نظر می رسد ترکیه نیروهای تحت امر خود از جمله عناصر وابسته به جبهه النصره و تحریر الشام و غیره را وارد لیبی کند، و از سوی دیگر نیز عربستان و امارات با کمک مصر عناصر داعش و بوکو حرام و غیره را به ارتش تحت امر ژنرال حفتر ملحق کنند و لیبی را به محلی برای یک زورآزمایی دیگر بعد از سوریه تبدیل کنند.

البته بیابان های لیبی نیز این امکان را برای چالش گران فراهم می سازد تا آنها جنگ افزارهای جدید خود را در آنجا آزمایش کرده و سلاح های مخرب خود را در بیان های خشک و بی آب و علف بیازمایند. این بدان معناست که همانطور که پیشتر نیز گفته شد، با توجه به محدویت این بازیگران برای اداره چند جبهه، باید به زودی منتظر باشیم که اولا سوریه نیز با خروج تدریجی آنان وضعیتی آرامتر از گذشته به خود بگیرد، و در ثانی یمن نیز با پذیرش خروج نیروهای وابسته به طرف های درگیر آن به ویژه سعودی ها از آن کشور، به وضعیتی غیر جنگی و آرامتر برسد.