هفتهنامه اکونومیست در شماره جدید خود، به بررسی اقدامات کشورهای مختلف برای کاهش پدیده کارتنخوابی و بیخانمانی پرداخته است. افزایش سرسامآور قیمت مسکن اصلیترین دلیل افزایش این پدیدهها در شهرهای گران بوده است. مسئلهای که در اروپا و آمریکا نیز شدت زیادی دارد. اما کشورهایی مثل فنلاند و ژاپن با اصلاح سیاستها در حوزه مسکن به جای برخوردهای خشن با بیخانمانها باعث کاهش جدی این پدیده در شهرهایشان شدهاند.
بر اساس گزارش اکونومیست که متن کامل آن در ادامه میآید، در سنگاپور هیچ بیخانمانی وجود ندارد، چراکه ۸۰ درصد مردم در خانههای دولتی زندگی میکنند و در ژاپن نیز با تغییر سیاستها در دو دهه ۸۰ درصد تعداد کارتنخوابها کم شده است.
مهمتر از هرچیز؛ مقابله دولتها با بیدادگری مسکن
«من روی تپه خاکی خوابیدهام.» جورج اورل در سال ۱۹۳۳ چنین نوشت و ادامه داد: «با وجود سر و صدا، رطوبت و سرما، این بسیار بهتر از هرگز نخوابیدن بود.» در نزدیکی پل چارمینگ در لندن، اورول گزارش داد که: «۵۰ مرد منتظر بودند؛ تصویر آنها در گودالهای لرزان آب منعکس شده بود.»
۹ دهه بعد، همان تپههای خاکی و زیر همان پل، هنوز پر از کارتنخوابهاست؛ حتی در سردترین روزهای ماه دسامبر. از سال ۲۰۱۰ تا کنون تعداد آنها در سراسر لندن ۳ برابر شده است.
این الگویی است که در بیشتر قسمتهای جهان ثروتمند دیده میشود. تقریبا تمام کشورها اروپایی با افزایش تعداد افراد بیخانمان و کسانی که در اقامتگاههای موقتی زندگی میکنند، مواجه هستند.
بیخانمانی در آمریکا نیز اگرچه روند کاهشی دارد اما در بیشتر شهرهای مرفه این کشور در حال رشد است. تقریبا ۵ هزار نفر در سانفرانسیسکو در خیابان زندگی میکنند؛ رقمی که در دو سال اخیر ۱۹ درصد رشد داشته است.
در عصر پس از جنگ در آمریکا، کارتنخوابهای کمی وجود داشتند و تعداد بیخانمانها نیز به سرعت در حال کاهش بود؛ تا جایی که جامعهشناسان پیشبینی کردند که این پدیده از بین خواهد رفت.
با وجود این نمونهها، امروز در برخی شهرهای ثروتمند و موفق مانند توکیو و زوریخ مردم بسیار کمی در خیابانها زندگی میکنند. این شهرها درسهایی برای چگونگی کاهش بیخانمانها دارند. یکی از آنها این است که گاهی «عشق خشن» میتواند کارگشا باشد.
محافظهکاران ادعا میکنند که تاکتیکهای نرم پلیسی در دهه ۱۹۷۰ مانند سهلانگاری در قبال مستی و نشئگی مردم در برخی موارد مقصر افزایش تعداد بیخانمانها هستند.
جهان میتواند چیزهایی از یونان یاد بگیرد؛ جایی که شبکههای قدرتمند خانوادگی کسانی را که زندگی دشواری دارند، درون خود میپذیرند. بسیاری از کارشناسان نیز اعتقاد دارند که پول دادن به کسانی که در خیابان گدایی میکنند، اثر معکوس دارد و مفید نیست. آنها میگویند که بهتر است پولهایتان را به خیریهها اهدا کنید.
با وجود تمام اینها، تا زمانی که کرایه خانهها بالاست، هر کدام از این تاکتیکها اثر اندکی خواهد داشت. این یک دلیل مهم برای افزایش تعداد بیخانمانهاست؛ همچنین شاید یکی از دلایلی است که دیوان عالی آمریکا در ۱۶ دسامبر تصویب کرد که قانونگذاران نباید بیخانمانی را جرم به حساب آورند.
آمریکاییهای کمی در اولین سالهای عصر پساجنگ در خیابان زندگی میکردند، چرا که مسکن ارزانتر بود. در آن زمان از هر ۴ اجاره نشین، تنها یک نفر مجبور بود که بیش از ۳۰ درصد از درآمدش را به عنوان کرایه پرداخت کند اما امروز، از هر دو نفر یک نفر چنین زندگی میکند. بهترین گواه این است که ۱۰ درصد افزایش قیمت در هزینه مسکن یک شهر گران، باعث ۸ درصد افزایش در تعداد بیخانمانها میشود.
دولت چند کار برای کمک کردن به این ماجرا میتوانند انجام دهند. کاهش سوبسید اجاره خانه برای افراد فقیر بریتانیایی احتمالا یکی از بزرگترین دلایلی است که بسیاری از مردم در خیابانها میخوابند. بخشندهتر بودن در مورد این سوبسیدها میتواند بعد از میانمدت برای دولت درآمدزا هم باشد. چرا که تقاضا برای خدمات بهداشتی- درمانی و پلیسی کاهش پیدا میکند. مردم همچنین شانس بیشتری برای پیدا کردن شغل خواهند داشت.
یک گزینه دیگر برای دولت، ساخت مسکنهای بیشتر است. در سنگاپور، یکی دیگر از کشورهایی که تقریبا هیچ بیخانمانی در آن وجود ندارد، ۸۰ درصد از شهروندان در خانههای دولتی زندگی میکنند که آنها را در قیمتهایی بسیار پایین خریدهاند. در حالیکه بسیاری از کشورها سهام مسکن عمومی را خصوصی کردهاند، فنلاند خانههای دولتی بیشتری ساخته و به دولت این امکان را داده است که بیخانمانها را در آپارتمانهای خود اسکان دهد؛ بهجای آنکه آنها را در گرمخانهها انبار کند.
این رویکردی است که ابتدا در آمریکا به کار گرفته شد؛ این کشور پیش از آنکه به مردم بیخانمانها محل اقامت دهد؛ آنها را مجبور به ترک اعتیاد به مواد مخدر و یا مشروبات الکلی نمیکرد. به جای این کار، دولت ابتدا به انها خانه میداد و سپس تلاش میکرد تا مشکلاتشان را برطرف کند. در فنلاند، تعداد بیخانمانها در مسیر کاهش حرکت میکند.
موثرترین اصلاح نیز آسانتر کردن راههای ساخت خانه است. در بسیاری از کشورها، برنامه قوانین «NIMBYIST» هزینه بازار مسکن برای ساخت پناهگاهها و گرمخانهها را دچار تورم میکند. مشکل بیخانمانی در آلمان و سوئیس، دو کشور با حداقل رشد قیمت مسکن در دهههای اخیر، کمتر حاد بوده است. ژاپن از برنامههای مبتنی بر زور و اجبار و برخوردهای خشن برای حل مسئله بیخانمانها استفاده میکرد اما این کشور از سال ۲۰۰۰ یک برنامه بزرگ اصلاحات شهری را پیش گرفت.
ژاپن قوانین را آسان کرد و باعث شد که که ساختوساز مسکن افزایش پیدا کند. از آن زمان به بعد، قیمت مسکن در توکیو کاهش پیدا کرد و طی۲۰ سال تعداد کارتنخوابها ۸۰ درصد کاهش پیدا کرد. تا زمانی که شهرها اجازه ندهند که ساختمانها بالا بروند، مردم بیشتری خودشان را پایین و بیرون از شهر خواهند یافت.