مسکو – ایرنا – چند سالی است که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی در مواقع بحرانی در موضوعات مختلف چمدان های خود را می بندد و راهی مسکو می شود تا با ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه دیدار و گفت وگو کند.

به گزارش روز شنبه خبرنگار ایرنا از مسکو، هفته گذشته تنها یک روز پس از رونمایی از طرح معامله قرن توسط دونالد ترامپ در واشنگتن که به همراه نتانیاهو صورت گرفت، نخست وزیر رژیم صهیونیستی با وجود آنکه یک هفته قبل از آن میزبان پوتین در سرزمین های اشغالی بود، راهی مسکو شد تا با پوتین دیدار و گفت وگو کند.

رسانه های صهیونیستی در ابتدا مدعی شدند که نتانیاهو برای ارایه اطلاعات بیشتر در خصوص طرح معامله قرن به مسکو می رود اما بازگشت او به همراه نعامی ایساهار زن اسرائیلی زندانی در مسکو که یک موفقیت سیاسی برای نتانیاهو میان صهیونیست ها محسوب می شود، ابهامات در خصوص اهداف سفر نتانیاهو را دوچندان کرد.

خیلی ها آزادی نعامی ایساهار که از نه ماه پیش به دلیل قاچاق ۹ گرم ماریجوانا در زندان روسیه بسر می برد را نتیجه یک معامله سیاسی می دانند که در قبال آن مسکو امتیازاتی را از تل آویو کسب کرد.

یادآور می شود که بیش از چهار ماه قبل، نتانیاهو در کوران رقابت های انتخاباتی و زمانی که بشدت تحت فشار مخالفان خود در سرزمین های اشغالی بود راهی مسکو شد تا ضمن کسب آرای یهودیان روس تبار در اسرائیل، این زندانی اسرائیلی را هم آزاد کند و مدعی شود رهبری است که می تواند همزمان روابط خوبی با واشنگتن و مسکو فارغ از اختلافات متعدد دو قدرت داشته باشد.

اما کرملین در آن زمان آب پاکی را روی دست نتانیاهو ریخت و اعلام کرد که تنها در صورت آزادی آلکسی بورکوو که به جرم فعالیت های هکری علیه آمریکا در زندان اسراییل بسر می برد، زندانی اسرائیلی را آغاز خواهد کرد.

چند روز پس از بازگشت نتانیاهو از روسیه، خبر رسید که رژیم صهیونیستی زندانی مدنظر روسیه را در اختیار واشنگتن قرار داده است.

بورکوو در سال ۲۰۱۵ در فرودگاه بن گوریون به درخواست آمریکا دستگیر و از آن زمان در زندان بسر می برد و اسراییل وعده داده بود وی را به آمریکا تحویل دهد.

حال برای بسیاری این سوال پیش آمده است که پوتین در ازای چه چیزی حاضر شده است زندانی اسرائیلی را بخشیده و اجازه دهد او همراه نتانیاهو به خانه بازگردد آن هم وقتی که نخست وزیر رژیم صهیونیستی به دلیل فساد گسترده در اسرائیل به شدت تحت فشار افکار عمومی قرار دارد. 

پیش از ارایه حدس و گمان در این باره باید به سفر دو هفته پیش ولادیمیر پوتین به سرزمین های اشغالی اشاره کرد، پوتین در شرایطی راهی سرزمین های اشغالی شد که نمایندگان بیش از ۴۰ کشور جهان برای بزرگداشت هولوکاست در آنجا جمع شده بودند.

برای کرملین، بزرگداشت هولوکاست به معنای پذیرفتن رشادت های سربازان روس در پایان دادن و پیروزی در جنگ جهانی دوم است مساله ای که از نخستین روز پایان جنگ جهانی دوم به موضوع مورد اختلاف میان روس ها با شرکای غربی خود تبدیل شد و تا امروز نیز ادامه دارد.

اروپای غربی به رهبری آمریکا مدعی است که فاتحان اصلی جنگ جهانی دوم آنان هستند حال آنکه روسیه میراث دار شوروی مدعی است که ارتش آلمان نازی در پی رشادت های ارتش سرخ نابود شد مخصوصا اینکه اول شوروی بود مخصوصا اینکه این ارتش سرخ بود که پایتخت آلمان نازی را تصرف کرد.

از آن  تاریخ تا امروز هزاران فیلم در غرب و روسیه در بزرگداشت جنگ جهانی دوم ساخته می شود تا به مخاطبان یادآوری کند که چه کسی فاتح جنگ جهانی دوم بوده است.

با این پیش زمینه می‌توان به راحتی دریافت که چرا بزرگداشت هولوکاست برای روسها اهمیتی هم اندازه رژیم صهیونیستی دارد چرا که کرملین از این فرصت استفاده می کند تا بار دیگر به مقامات جهان یادآور شود که چه نقشی در رهایی اروپا از شر آلمان نازی داشته است هدفی که آمریکا نیز آن را در مراسم بزرگداشت هولوکاست جستجو می کند.

از طرف دیگر روسیه به شدت به دنبال جا انداختن نظریه خود در خصوص نقش لهستان در کشتار یهودیان و واقعه هولوکاست است، شاید خالی از لطف نباشد که یادآور شویم تنها کشوری که توانست مسکو را در طول تاریخ تصرف کند، ارتش لهستان بوده است و از این رو روابط دو کشور همواره در طول تاریخ به شکل کارد و پنیر بوده است و این وضعیت باعث شده که در هر درگیری در طول تاریخ، دو طرف به صورت پیش فرض دست دوستی به سمت دشمنان یکدیگر بدهند.

بنابراین، هولوکاست برای روس‌ها فرصت مناسبی برای ضربه زدن به لهستان هم محسوب می‌شود که در تنش‌های بوجود آمده میان مسکو و کی‌یف یا مسکو و لندن طرف مقابل روسیه را به صورت سنتی می گیرد و به دنبال نابود کردن سمبل های شوروی (مجسمه های سربازان ارتش سرخ) در لهستان و دیگر کشورهای اروپای شرقی است.

با این وجود هنوز به این پرسش پاسخ داده نشده است که چرا پوتین به ناگهان اجازه آزادی زندانی اسرائیلی و بازگشت او به همراه نتانیاهو به سرزمین های اشغالی را داد.

برخی رسانه های نزدیک به جریان های صهیونیستی در روسیه مدعی هستند که شرط مهم در آزادی این زندانی بازگرداندن املاک روسیه در اورشلیم(بیت المقدس) بوده است.

رسانه روسی نیوز رو دراین باره نوشته است: بازگرداندن املاک روسیه در اورشلیم (بیت المقدس) از جمله ملک الیزابت، محوطه آلکساندروف و کلیسای آلکساندر نوسکی در محله قدیمی اورشلیم مد نظر روسیه بوده است.

محوطه الکساندروف دربرگیرنده مساحتی ۱۷ هکتاری در شهر باستانی اورشلیم است که کلیسا و تعدادی ساختمان دیگر در مجاورت آن قرار دارند و روسیه مدعی مالکیت بر آن است.

محوطه الکساندر در ابتدا در سال ۱۸۵۹ توسط تزار الکساندر سوم امپراطور روسیه از امپراطوری عثمانی خریداری شد و در ادامه در سال ۱۸۹۰ توسط سرگئی الکساندرویچ (فرزند تزار الکساندر دوم، برادر الکساندر سوم و پسرعموی آخرین تزار روس نیکلاس دوم)  جامعه فلسطینیان ارتدوکس امپراطوری روسیه به عنوان مهمانخانه ای مجلل برای زائران اریستوکرات کلیسای ارتدوکس امپراطوری روسیه در اورشلیم مورد استفاده قرار گرفت.

«اما معضل اصلی پیش روی نتانیاهو و دولت اسرائیل در پرونده استرداد محوطه الکساندرف، خطر طرح ادعاهایی مشابه از سوی دیگر کشورهایی است که مدعی مالکیت بر بخشهایی از شهر باستانی اورشلیم (بیت المقدس) هستند.»

برای مثال دولت یونان نیز بر مالکیت کشورش بر اموال و دارایی های کلیساهای ارتدوکس یونان در اورشلیم تاکید دارد که در زمان حاضر محل کنست کنونی اسرائیل، دفتر نخست وزیری و بخشی از دانشگاه عبری اورشلیم در آن واقع شده است.

 به نوشته تارنمای روسی، جریان های تندرو در داخل اسرائیل مخالف استرداد محوطه الکساندروف به روسیه هستند چرا که شخص سرگئی الکساندرویچ در سال ۱۸۹۱ به مصادره اموال و اخراج ۲۰ هزار یهودی مسکو دست زده است. این گروه بر لزوم توقیف این محوطه به عنوان غرامت توسط دولت اسرائیل اصرار دارند.

تارنمای روسی نوشت: با این حال به نظر می رسد مذاکرات یک ماه پیش میخاییل بوگدانف فرستاده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور خاورمیانه به اورشلیم (بیت المقدس) که نقشی مهم بر نظارت بر دارایی ها و اموال دولت روسیه در خارج دارد با گیلا گیملیل نماینده دولت اسرائیل به توافق اولیه و محرمانه طرفین برای استرداد این محوطه به مسکو منجر شده است.

البته دایره فشارهای پوتین بر نتانیاهو به موضوع محوطه الکساندروف محدود نخواهد بود. رئیس جمهور روسیه امیدوار بود تا در جریان سفر کوتاه خود به اورشلیم بتواند نخست وزیر اسرائیل را به ایفای نقشی سازنده با هدف کاهش تنش‌ها در روابط مسکو و واشنگتن وادار سازد.

برخی معتقدند که پوتین می‌داند که تنها نتانیاهوست که می‌تواند از نفوذ خود در نزد ترامپ به منظور کاهش تحریم های آمریکا بر ضد اقتصاد روسیه و آغاز گفت وگوهای طرفین با هدف کاهش اختلافات میان آمریکا و روسیه بهره گیرد.

در مقابل نتانیاهو که در صحنه تحولات سیاسی داخلی اسرائیل با فشارهای ناشی از ناکامی اش در تشکیل کابینه و عدم توفیق احتمالی در کسب مصونیت قضائی مرتبط با سه پرونده قضایی خود و همسرش در نزد دستگاه قضایی اسرائیل مواجه است، امیدوار است تا از مسیر همکاری مثبت با پوتین در این روزهای سخت بتواند به نفع خود بهره جوید.

در کنار اختلاف نظرهای مسکو و اورشلیم بر سر موضوعات گوناگون منطقه ای و بین المللی، اکنون پوتین موفق شده است تا نبض صحنه تحولات سیاسی در داخل اسرائیل را نیز به دست گیرد و فشارها بر نتانیاهو را نیز به حداکثر برساند.

اسرائیل در شرایطی به سوی برگزاری سومین انتخابات سال جاری کنست حرکت می کند که نتانیاهو هر بار به جهت عدم همراهی آویگدور لیبرمن - رهبر حزب اسرائیل خانه ما و مهره نزدیک به کرملین و شخص پوتین- با وی از تشکیل کابینه باز مانده است.

برخلاف ادعای نخست وزیر اسرائیل تلاش های وی برای بهره گیری از روابط نزدیکش با پوتین ره به جایی نبرده است تا سایه انتقادات رسانه ها و افکار عمومی بر نتانیاهو نیز سنگین تر شود.

جدا از تلاش های شبانه روزی رسانه های غربی یا فارسی زبان بیگانه که تلاش دارند نشان دهند ایران و اسرائیل در حال رقابت برای نزدیک شدن بیشتر به مسکو هستند و در نهایت روسیه اسرائیل را برمی گزیند که در واقع به صورت غیرمستقیم به دنبال خدشه دار کردن استقلال ایران از شرق و غرب است، باید به این نکته توجه داشت که نمی توان روابط روسیه و اسرائیل را تنها در این ظرف دید هر چند که سردمداران رژیم صهیونیستی به شدت نگران گسترش نفوذ ایران در دل مردمان منطقه و کشورهای پیرامونی از جمله عراق، یمن، افغانستان، پاکستان، لبنان و سوریه هستند و در دیدار با مقامات روسیه نگرانی خود را نه تنها پنهان نمی کنند بلکه برای ایران خط و نشان هم می کشند و از روسیه می خواهند که مانع گسترش نفوذ ایران در منطقه شده و خود جایگزین شود حال آنکه روسیه بارها اعلام کرده ایران بازیگری قدرتمند در منطقه است که نمی توان نقش آن را انکار کرد یا آن را نادیده گرفت.