قم- ایرنا- پنجمین روز اکران فیلم های برگزیده سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به «درخت گردو» و «ابر بارانش گرفته» رسد. فیلم‌هایی که معلوم بود قرار است آب و هوای سالن سینماها را بارانی کند.

به گزارش خبرنگار ایرنا، وقتش رسیده است که همه از این داستان باخبر شوند. داستانی که از کنار «درخت گردو» آغاز شد و مهدویان با این سوژه پا به سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر گذاشت، فیلمی که توانست اشک قمی ها را درآورد.

محمد حسین مهدویان کارگردان خوش ذوق دهه شصتی که با آثاری مانند «ایستاده در غبار»، «ماجرای نیمروز»، «لاتاری» و «ماجرای نیمروز۲: رد خون» علاقه خود به ساخت فیلم های سیاسی و تاریخی را نشان داده است، این بار با «درخت گردو» سودای سیمرغ در سر دارد.

فیلم در روایتی دوار از آخر شروع می‌شود و راویِ داستان، «هما» آموزگار روستای محل فاجعه بمباران شیمیایی سردشت است. ما از آخرین لحظات زندگی «اوس قادر» وارد ماجرایش می‌شویم و در حالی که مردی بالای سر او قرآن می‌خواند و بستگانش در حال مویه کردن هستند، داستان از چشم «هما» فلاش‌بک می‌خورد به سال ۶۶، جایی که «اوس قادر» در چند کیلومتریِ خانه‌اش در حال بنایی است و همسر باردارش و سه فرزند دیگر در حال زندگی روزمره هستند.

با تعدادی از مخاطبان این فیلم در سینما ونوس قم گفت و گو و نظر انها را پیرامون این فیلم جویا شدیم.

ممحمدمهدی ذاکری تدوینگر و فیلمبردار در این باره گفت: « فیلمی خوب ولی تلخ بود. لازم نبود برای اینکه فیلم دیده شود این همه اشک از مردم بگیریم. اگر چه روایت این فیلم واقعی بود ولی کارگردان می توانست به گونه دیگری این موضوع را روایت کند که این قدر تلخ نباشد. در کل این فیلم را پسندیدم و زحمت زیادی کشیدند ولی اگر کارگردان، فیلم را دوباره با مردم ببیند تصمیم دیگری می گیرد».

حجت الاسلام مرتضی حاجیان نیز در این باره گفت: «فیلم خوبی بود. داستان را می توان بهتر روایت کرد، داستان خیلی تلخ بود. موضوع بمباران شیمیایی سردشت یک موضوع ملی است ولی این درگیری ملی را در فیلم ندیدم. فیلم خیلی تلخ است و فیلمنامه را می توانستند به گونه دیگری روایت کنند که این تلخی کمتر شود.»

محسن باباپور، دانشجوی دکترای علوم سیاسی نیز درباره این فیلم گفت: «فیلم های خیلی زیادی دیده ام ولی تاکنون اتفاق نیفتاده است که در این فیلم ها گریه کنم ولی با این فیلم گریه کردم. از صندلی ام نتوانستم تکان بخورم. مهدویان واقعا استاد فیلم درام است و می داند که کجا باید یقه مخاطب را بگیرد و او را سر صندلی بنشیند. فیلم خیلی تلخ بود.»

مجتبی بهرامی، تدوینگر سینما نیز در باره فیلم «درخت گردو» گفت:« فیلم خیلی خوب بود. فضای خیلی خوب و کارگردانی خیلی خوبی داشت. فیلم تلخ بود و به شدت بر روی من اثر گذاشت . بارها در طول فیلم گریه ام گرفت. این تلخی، حقیقت جنگ است. به نظرم «درخت گردو» استحقاق سیمرغ را دارد.

«ابربارانش گرفته» فیلمی که چنگی به دل نزد

امید به زنده ماندن و تلاش پرستاری ۳۰ ساله برای کمک به بیمارانش سوژه برزگر برای «ابر بارانش گرفته» بود. فیلمی که در پنجمین روز اکران فیلم های جشنواره فجر در قم بر پرده سینماهای استان نقش بست ولی چنگی به دل قمی ها نزد.

مجید برزگر امسال با چهارمین فیلم سینمایی‌اش در بخش سودای سیمرغ سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد که می‌تواند یکی از متفاوت‌ترین فیلم‌های جشنواره امسال باشد.

آثار برزگر آثار خاصی در سینمای کشورمان به حساب می‌آید و این فیلمساز به نوعی به سرک کشیدن به فرم‌های خاص در مدیوم سینما شهرت دارد و فیلم‌هایش برای مخاطب عام ساخته نمی‌شوند. او با فیلم «پرویز» شناخته شده و در جشنواره امسال بعد از چندین سال سکوت، دوباره قصه جدیدی برای روایت کردن پیدا کرده است. داستان «ابر بارانش گرفته» سوژه نابی را دنبال می‌کند که قابلیت تبدیل شدن به یک اثر ملودرام سورئال جذابی را در خود دارد.

با تعدادی از تماشاگران این فیلم در قم نظرشان را راجع به این فیلم پرسیده ایم:

مهدی هاشم‌خوانی، دانشجو در این باره گفت: « اوایل فیلم خوب نبود ولی فیلم از وسط ها، خودش را نشان داد و پایان خوبی داشت. در کل فیلم بدی نبود. نقطه قوت این فیلم پایان نسبتا خوبی آن بود. فیلم مقدمه خیلی بدی داشت و تصویربرداری آن هم می توانست بهتر باشد».

عبدالحسن عبدی فیلمنامه نویس هم درباره «ابر بارانش گرفته» گفت: «فیلم قصه نداشت و شخصیت هم نداشت. در پایان داشت کمی تکان می خورد که تمام شد. نقطه قوتی در این فیلم نمی بینم، شاید کم خرج بودنش تنها نقطه قوتش بود. در کل فیلم کم فروغی بود و چنگی به دل نزد. فیلمنامه طوری بود که جایی برای بازی درخشان نداشت».

علی احدی، دانشجو گفت: « فیلم خیلی خوب نبود. اگر بخواهم به این نمره از ۲۰ نمره بدهم باید به آن نمره ۶ می دهم».

یوسف نادعلی تهیه کننده سینما هم درباره این فیلم گفت: « قصه اش را دوست داشتم. فیلم در کل بد نبود. فیلمی آرام وبی فراز و نشیبی بود، من به آن ۱۳ می دهم.»/