به گزارش روز یکشنبه معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی، «سیدمجتبی حسینی» در این یادداشت آورده است: «چه نغمه دلپذیری بود و چه قانع کننده، نه شعر و کلام می خواست و نه سازی به همراهی. مضراب های متشخص و موقر، انگار میشد تماشایشان کرد، نواختنی اصالتِ توامان سلامت در آن آشکارا...»
وی در ادامه یادآور شده است: من اما اینها را نمی دانستم، تنها شوری برآمده از استسقا و شوقی غریب به شنیدن آن اصفهان و دشتی می کشاندم. بارها و بارها و بارها... نمی دانم چندین و چندبار آن کاست جلد سیاه را که چهرهی مردی متین در میانه داشت شنیدم. محو می شدم انگار در مضراب ها، و هر بار مواجهه، همانقدر تازگی داشت برایم که نوبت پیشین! چقدر خوب بود که "کانون" برای حفظ و معرفی موسیقیِ درست آثارِ راست و حسابی را حمایت می کرد یا پدید میآورد با نگاهی به فردا...
حسینی ادامه داده است: نام هوشنگ ظریف از آنجا آشنای من و همسالانم شد. آشنایی که بعدها ابعاد دیگری یافت. زوایایی از وجودی کار آگاه و خبره و ممتاز ...
وی خاطرنشان کرده است: ستایش استادی چون او را، شاید که مجربان و استادان موسیقی بگویند با این حال علاقهمند سادهای چون من میتواند از امتیاز "معلمی" او نکتهها بیاموزد. در عالم هنر، به دلیل جذابیتهای نهفته در شیوهها و طرزها، بهخاطر تعدد و تنوع سبکها و به دلیل کرشمه و لطایف وجودیِ استادان، هنرجو یا بهخاطر علاقه به شیوهای، جذب استادی میشود و یا بهخاطر جذابیت استادی، به فراگرفتنِ طرزی میپردازد؛ از اینرو انگشت شمارند استادانی که شاگردانشان مشابهتهای گسترده به یکدیگر نداشتهباشند. استادانی که شاگردان بزرگ بپرورند، در عین اینکه آنان مطابق یک الگو نباشند بلکه موافق طبع و ویژگیهای خود قد برافرازند. ویژگی دشواری که بیش از هر نشانه دیگر موءید سلطه و توانایی استاد است در "معلمی".
شش، هفت سال پیش به یاد استاد سیدحسین میرخانی چند سطری نوشتم و در آن نوشتم که او از آنجهت استاد استادان بود که در مکتبش هم غلامحسین امیرخانی بالید و هم رضا مافی برآمد و هم کیخسرو خروش راه خود یافت و هم شماری دیگر... گمان می کنم به روزگار ما، استاد ظریف نیز چنین بود.
حسنی در پایان آورده است:بسا بزرگان و استادانِ تارِ امروز در مکتب او نکتهها آموختند اما نه تکرار استاد شدند و نه مکرر کننده یک شیوه. استاد هوشنگ ظریف مرد آراسته و استوارِ موسیقی به لطف سازِ دلکش و آثاری درخشان در تاربخ موسیقی نقشی ارجمند دارد و بهجاست که در شناخت چنین شخصیتی، نه تنها مضرابها که قلمها به کار آید. امشب وقتی خبر سفر ابدی استاد را شنیدم آن نغمههای خوشش باز در من آویخت، آن سرمستی آلبوم کانون، آن وقار و تمامی مضرابها و آن سلامت نفس. در دل گفتم این سفر در آستانه روز پدر رمزی دارد. برای هرآنکه از هنرش حظی برده و از محضرش نکتهای آموخته. بزرگا مردا...
استاد هوشنگ ظریف نوازنده پیشکسوت و استاد نامآشنای تار پس از مدتها بیماری، شامگاه شنبه (۱۷ اسفندماه) بر اثر ایست قلبی در سن ۸۱ سالگی دار فانی را وداع گفت.
ظریف، نوازنده تار، ردیفدان و مدرس موسیقی سالها، سولیست(تکنواز) تار در ارکسترهای متعدد وابسته به وزارت فرهنگ بود و در اجرای برنامههای موسیقی ارکسترهای مزبور در سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران همکاری داشت؛ او اجراهای متعددی با گروه استاد فرامرز پایور داشته و با این گروه در کشورهای اروپایی و آسیایی زیادی به اجرای موسیقی ایرانی پرداخته است.
از دیگر فعالیتهای او میتوان به نوازندگی تار در برنامههای موسیقی ملی ایران در رادیو تلویزیون ایران به مدت ۲۰ سال، اجرای برنامههای موسیقی اصیل و سنتی ایران در شهرهای مختلف ایران و کشورهای جهان از جمله آمریکا، شوروی، کانادا، ژاپن، فرانسه، انگلیس، آلمان غربی، ایتالیا، مصر، تونس، مراکش، الجزایر، هندوستان، پاکستان، ترکیه و تمام کشورهای اروپای شرقی همراه با ارکسترهای موسیقی سنتی وابسته به وزارت فرهنگ و هنر سابق اشاره کرد.
او ۶ سال متوالی عضو هیأت مدیره خانه موسیقی و چهار دوره، رییس هیأت مدیره کانون نوازندگان سازهای ایرانی بوده و تاکنون نیز عضو شورای عالی خانه موسیقی بود.
نت نگاری و ویرایش چهار کتاب درباره استاد لطفالله مجد، جلیل شهناز و فرهنگ شریف و ابراهیم سرخوش، مجموعههای صوتی تکنوازیهای استاد از جمله دشتی و اصفهان، همنوازی با استاد فرامرز پایور در آثار متعدد وی، اجرای گوشههایی از ردیف موسی خان معروفی به کوشش کامبیز روشن روان، کتاب دستور مقدماتی تار و کتاب اول و دوم هنرستان از جمله آثار این هنرمند است.