ششمین فصل از مجموعه تلویزیونی پایتخت بدون این که به سرانجامی مشخص برسد، فعلا به طور موقت پایان یافت و مخاطبان پرتعداد این سریال باید ابتدا منتظر پایان بحران کرونا بمانند تا در فرصت مناسب ضبط قسمت پایانی پایتخت نیز انجام شود و در یکی از مناسبتها بتوانند به تماشای نتیجهگیری و پایان این سریال بنشینند.
عوامل تولید سریال پایتخت ۶ این بار بدون مغز متفکر این گروه یعنی «خشایار الوند» دست به ساخت فیلم زدند و شاید به همین دلیل بسیاری از مخاطبان معتقدند که ضعفهای مشهودی از نظر محتوایی در فصل ششم این اثر دیده شد. اما در عین حال بسیاری از مخاطبان و حتی صاحبنظران بر این باورند که پایتخت ۶ چندان هم ضعیف نبود و توانست طبق پیشبینیها با اقبال همگانی مواجه شود. این تقابل نگرش بین اقشار مختلف جامعه در سالهای گذشته و بابت پخش فصلهای پیشین این سریال نیز دیده میشد، اما آن چه که امسال و از نخستین قسمت پخش پایتخت ۶ تا کنون که ۳ روز از پایان قسمت پانزدهم آن گذشته مشاهده میشود، افزایش میزان انتقادها به این سریال هم از نظر فنی و هم از نظر محتوایی است.
به نظر میرسد مرگ ناگهانی خشایار الوند در اسفند ۱۳۹۷ آسیبی جدی بر پیکره محتوایی مجموعه تلویزیونی پایتخت در فصل ششم وارد کرد. این انتقاد را میتوان حتی در نگاه بسیاری از مخاطبان عادی سریال هم دید. صفحه اینستاگرام «محسن تنابنده» منبع مناسبی برای ارزیابی دیدگاههای مختلف پیرامون فصل ششم پایتخت است.
تقابل اینستاگرامی موافقان و مخالفان
تنابنده از نخستین شب پخش سریال تا پایان قسمت پانزدهم تقریبا پس از هر قسمت با انتشار یک عکس از همان قسمت یا عکسی مرتبط و نوشتن چند کلمه زیر تصویر، هزاران مخاطب را به صفحه خودش میکشاند که بسیاری از آنها دیدگاهشان را در موافقت یا مخالفت با این سریال اعلام میکردند. او در مجموع طی ۱۵ شب ۱۵ پست مرتبط با سریال پایتخت ۶ منتشر کرد.
آخرین پست اینستاگرامی تنابنده یکی از پستهای پر بازدید او از پایتخت۶ است. بیش از ۵۹۷ هزار نفر این پست را پسندیدهاند که از نظر تعداد لایکها دومین پست پایتختی او محسوب میشود. از نظر تعداد دیدگاههای منتشر شده زیر هر پست نیز همین پست که با تصویری از موتورسواری پر حرف و حدیث «رحمت» و همسرش منتشر شده، رتبه چهارم تعداد دیدگاههای منتشر شده درباره این سریال را دارد. بنابراین میتوان به این پست هم با توجه به این که از پربازدیدترین پستهای مرتبط با سریال پایتخت ۶ است و هم به دلیل پایان موقت مجموعه و نهایی شدن دیدگاه مخاطبان استناد کرد.
تقدیر مجازی از عوامل تولید
طبیعتا بخش بسیار زیادی از دیدگاهها قدردانی از عوامل تولید این سریال است. از هنرمندان شناخته شده گرفته تا اقشار مختلف مردم و حتی ورزشکاران پای این پست پیام قدردانی گذاشتهاند و گفتهاند که از این سریال لذت بردند. «مهدی پاکدل» به او خسته نباشید گفته و «امیرحسین رستمی» هم نوشته: «خسته نباشی محسن جان. سرت سلامت که روزهای قرنطینه رو قابل تحمل کردی برامون هنرمند.»
دیدگاههای مردم و کاربران عادی فضای مجازی بسیار زیاد به چشم میآید. حدود ۴۰ هزار دیدگاه زیر این پست منتشر شده است. یکی از کاربران نوشته: «پایتخت ۶ فیلم بسیار قشنگی بود. با جذابیتهای جدید. ما منتظر ادامه این فیلم بسیار زیبا هستیم. مرسی که هستید.» کاربر دیگری به نام «زهرا نوروزی» نوشت: «عالی بود. واقعا خسته نباشید. تنها دلخوشی توی این روزهای سخت دیدن پایتخت بود. امیدوارم همیشه ادامه داشته باشه.» از این دست پیامها در پستهای مختلف اینستاگرامی صفحه تنابنده و حتی سایر صفحهها دیده میشود. حتی میتوان گفت که تعداد پیامهای موافق سریال بسیار بیشتر از پیامهای انتقادآمیز است.
تعدد مخالفان پایتختیها
اما نقطه مقابل این دیدگاهها را هم میتوان در پیامهای کاربران مشاهده کرد. عدهای برجسته نشان دادن برخی مسائل ناپسند اجتماعی را دلیلی برای انتقاد به این سریال عنوان کردهاند و برخی دیگر هم به ضعف محتوایی پایتخت ۶ اشاره دارند و بر این باورند که نبود خشایار الوند این مجموعه پرطرفدار را از کیفیت انداخته است.
کاربری به نام «نیما» نوشت: «خدا خشایار الوند را بیامرزد که پایتخت را پایتخت کرد. متاسفانه سری ششم این سریال خوب نبود.» برخی کاربران نیز انتقادها را به دور از اخلاق بودن بعضی سکانسهای پایتخت ۶ وارد دانستند. یکی از کاربران نوشت: «خواهش مردم از شما این است که پایتختی برای مردم بسازید تا به مردم اخلاق و احترام به بزرگتر رو یاد بده دقیقا مثل پایتختهای قبلی.»
یکی دیگر از کاربران به نام مظاهر نیز زیر همین پست نوشت: «فکر نمیکردم پایتخت۶ اینقدر کسالتآور و خستهکننده باشه. احساس میکنم بازیگرهاش مغرور شدند و فکر میکنن هرکاری کنن بامزهست.» مخاطب دیگری به نام «نسرین بیگی» نیز نوشته است که «خیلی خسته نباشید آقای تنابنده، ولی با نگاه ساده جای خالی آقای الوند عزیز و طنز کلامشون حس میشد.»
«حسین کامرانی» شهروند و مخاطب دیگری است که نوشت: «بابت زحمات تولید سریال از شما و تمامی عوامل پایتخت تشکر میکنم. ولی سری ششم پایتخت خیلی بدآموزی داشت و پیامهای مخرب اجتماعی زیادی تا پایان قسمت آخر به دوش کشید. واقعا بر خلاف تمامی سریهای قبلی پایتخت که دوستداشتنی و حاوی فیلمنامه خیلی قوی و نکات مثبت فراوانی بودند، متاسفانه این کار اصلاً جذابیت خاصی نداشت.»
شهروند دیگری به نام «رضا دولابی» هم نوشته که «فوت خشایار الوند پایان پایتخت بود.» از این دست پیامهای منتقدانه را در پیامهای زیر آخرین پست پایتختی محسن تنابنده در اینستاگرام زیاد میتوان یافت. حتی در سایر پستها نیز این پیامهای منتقدانه زیاد دیده میشود. اگر همین چند ده هزار پیام را یک جامعه آماری در نظر بگیریم با مقدار قابل توجهی منتقد و شاید هم مخالف سریال مواجه میشویم که بسیاری از آنها در فصلهای قبلی از هواداران این سریال بودند.
گسترش مرزهای انتقاد از پایتخت
به عبارتی دیگر شکل مخالفتها با مجموعه تلویزیونی پایتخت که تا سری پنجم معمولاً به خاطر برخی مسائل قومیتی محدود به بخشی از مازندرانیها میشد، این بار به دلیل مسائل محتوایی و فنی، فراتر از مرزهای مازندران رفته است. با این حال نمیتوان منکر شد که پایتخت ۶ کماکان پرمخاطبترین سریال تلویزیونی کشور است و حتی در زمان پخش بسیاری از منتقدان خود را نیز پای تلویزیون نگه داشت و شاید هم در برخی صحنهها لبخند به لبشان نشاند.
انتقاد به این مجموعه تلویزیونی به ویژه در فصل ششم گونهها و اشکال مختلفی دارد. عدهای از نظر محتوایی آن را مورد انتقاد قرار میدهند، برخیها معتقدند که فیلم از نظر فنی و میزانسن هم نقاط ضعف مشهودی دارد و گروهی بر این باورند که پایتخت ۶ بدون یک تحلیل جامعهشناختی درست از جامعه میزبان و حتی جامعه ایرانی تولید شده است. اما دقیقا در نقطه مقابل این دیدگاهها هم نظرهای متعددی وجود دارد.
«علیرضا سعیدی کیاسری» یکی از منتقدان این مجموعه تلویزیونی است که سعی میکند نگاهی دوسویه به پایتخت۶ داشته باشد. او از یک سو معتقد است که این مجموعه توانسته برخی ظرفیتهای فرهنگی مازندران مانند موسیقی را نمایش دهد که البته امکان بهتر استفاده شدن از این ظرفیت نیز وجود داشت و از سوی دیگر به عنوان یک منتقد و نویسنده نمایش و سریالهای تلویزیونی و متون رادیویی اعتقاد دارد این مجموعه تلویزیونی حتی در سریهای پیشین نیز با نوعی سردرگمی ساخته شود. چرا که از نگاه او ، پایتخت به طور کلی از ضعف محتوایی و داستانی رنج میبرد.
بیتوجهی به مسئولیت آموزش در رسانه
این هنرمند و نویسنده با انتقاد از به نمایش در آمدن برخی ناهنجاریهای جامعه در سریال معتقد است که هر آن چه در جامعه رخ میدهد را نباید در رسانه به نمایش گذاشت، مگر این که در ازای به تصویر کشیدن آن، راهکار حل یا تصویری قویتر برای منع کردن جامعه نسبت به آن رفتار نشان داده شود.
سعیدی کیاسری بر این باور است که رسانه به آموزش باید بپردازد و کار رسانه نشان دادن ناهنجاریها نیست. سعیدی کیاسری میافزاید: رسانه در کنار سرگرمی بحث آموزش را باید جدی بگیرد. در واقع رسالت رسانه سرگرمی و آموزش است.
به گفته این هنرمند و منتقد و کارشناس ارشد ادبیات نمایشی انتقادهایی مانند تمسخر لهجه و زبان را دارای جایگاه در نقد نمیداند، اما اعتقاد دارد که همچنان که یک مجموعه تلویزیونی در مراحل ساخت به مشاوران انتظامی، نظامی، سینمایی و حقوقی نیاز دارد، باید مشاوران اجتماعی و جامعهشناسان متخصص آگاه با مسائل روز و معادلات فرهنگی محیط ساخت یک اثر نیز در کنار سازندگان یک مجموعه دیده شوند.
جای خالی مشاور اجتماعی
وی میافزاید: استفاده از مشاور یا مشاوران اجتماعی در ساخت یک سریال که در مکانی متفاوت از محیط زندگی و فرهنگی بازیگران آن ساخته میشود ضرورتی غیر قابل انکار است، زیرا لازم است تیم فیلمساز و بازیگران با ممیزیها و خط قرمزهای فرهنگی در استفاده از رفتارهای محیط میزبان آگاه باشند.
موضوع استفاده از دیدگاه مشاوران آشنا به فرهنگ مازندران در پایتخت ۶ حتی در نگاه عامه مردم نیز به عنوان یک کاستی چشم آمد. جایی که در مراسم شام ولیمه «نقی معمولی» از مهمانان با خورشت قیمه پذیرایی شد. غذایی که در مازندران به عنوان غذای اصلی مراسمهای ولیمه، عروسی، عزا یا حتی نذری عملا جایگاهی ندارد. همان شب در فضای مجازی بین کاربران مازندرانی این موضوع دستمایه شوخیهای منتقدانه قرار گرفت.
عدهای از منتقدان بر این باورند که خشایار الوند به دلیل اصالت شهمیرزادیاش با رسوم و فرهنگ مازندرانیها آشنایی بیشتری داشت و به همین دلیل در زمان حیات او علاوه بر این که سریال قصه و داستان داشت، به برخی جزییات فرهنگ بومی منطقه میزبان هم توجه میشد.
استفاده نکردن از سنت چاووشیخوانی مازندرانی در هنگام استقبال از زائران هم به اعتقاد برخی پژوهشگران فرهنگ عامه از دیگر نکات جزئی، اما قابل توجه است که میتوانست برای مخاطب غیر بومی یک سکانس جذاب را رقم بزند و تصویری از آیینی بومی را نشان دهد و بیتوجهی به آن بیانگر کمتوجهی به مشاوره گرفتن در تولید این اثر است.
تابوهایی که شکست
نکته دیگری که در نگاه بسیاری از مخاطبان به چشم آمد و مورد انتقاد قرار گرفت، شکسته شدن برخی تابوهای اجتماعی فیلمسازی در این سریال بود که از نظر برخیها منطقی است و از نگاه برخی دیگر قابل قبول نیست.
برای مثال سعیدی کیاسری بر این باور است که پایتخت۶ با آزادی عملی که صدا و سیما به آنها داده بیپروا هر آنچه که دوست داشتند را به تصویر کشیدند و بسیاری از تابوهای تولید فیلم و سریال در صدا و سیمای جمهوری اسلامی را به راحتی شکستند.
البته خود بازیگران و عوامل پایتخت ۶ بارها از سانسورهای انجام شده توسط ممیزیهای صدا و سیما روی قسمتهای مختلف این سریال گلایه داشتند. اما واقعیت این است که پایتخت ۶ بسیار فراتر از خطوط قرمز تولید سریال در تلویزیون ایران عمل کرد. تا جایی که حتی رئیس سازمان صدا و سیما پس از پخش قسمت پایانی پایتخت۶ و سکانس جنجالی موتورسواری رحمت و همسرش که کپی نعلبهنعل یکی از سکانسهای فیلم «همسفر» در پیش از انقلاب بود، در دستوری ویژه به «سید مرتضی میرباقری» با اشاره به حواشی قسمت آخر این مجموعه تاکید کرد که لازم است بررسی شود این اقدام حاصل اشتباه، بیتوجهی و وادادگی است یا نتیجه عملیات مرموز و فتنهانگیز ستون پنجم فرهنگی دشمن؟!
از یک سوی دیگر برخی مخاطبان و صاحبنظران معتقدند که تغییر اسپانسر سریال سبب شده که آنها با دست بازتری تغییر رویه بدهند و متفاوت از «پایتخت ۵» که نگاه ایدئولوژیک در فیلم دیده میشد، این بار با تصاویر و دیالوگهایی کاملا متفاوت مردم را غافلگیر کنند.
بازنمایی رفتاری جامعه ایرانی
درباره انتقادات به نمایش برخی رفتارها در این سریال بعضی دیگر نگاهی متفاوت دارند. برای مثال دکتر «حسین برزگر ولیکچالی» جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی ایران بر این باور است که پایتخت ۶ بازنمایی کاملی از رفتار و خلقیات جامعه ایرانی است.
او بر این باور است که این مجموعه تلویزیونی نشان میدهد که بخشی از جامعه ایرانی به دلیل خلقیات رفتاری و نگرشهایش به زندگی، سبک متفاوت اما متناقضی را در مواجهه با خواستهها و آمال خود برگزیده و برای رسیدن به هدف مقبول از روش نامشروع و ابزار و وسایل انحرافی استفاده میکند.
این مدرس دانشگاه میگوید: به هر حال خوبیها، بدیها، زشتیها و زیباییهایی در این سریال وجود دارد. تا جایی که برخی منتقدان نمایش، بعضی حرکات و سکنات و دیالوگها را بدآموزی دانستهاند و خواستار در نظر گرفتن محدودیت سنی برای نمایش آن شدهاند. اما برخی از صفات پسندیده ایرانیان از جمله هوشمندی، خونگرمی، عطوفت و خوشصحبتی و احترام به بزرگترها و کوشش و تلاش برای کار کردن هم به تصویر کشیده شده است.
برزگر ولیکچالی اعتقاد دارد که خلقیات برخی از اقشار جامعه ایرانی که در خانواده نقی معمولی تبلور یافته نسبت به زمان و مکان، متفاوت و تغییرپذیر است و به همین دلیل پایتخت ۶ برآیندی از خلقیات بعضی گروههای جامعه ایرانی است.
سردرگمی داستانی
صرفنظر از مسائل اجتماعی، گروهی دیگر از منتقدان این سریال افرادی هستند که بر این باورند؛ پایتخت ۶ به خاطر نداشتن قصهای مستقل و جذاب ضعیفتر از سریهای پیشین این مجموعه ظاهر شده است.
«علی صادقی» فعال رسانهای و نویسنده رادیو و تلویزیون یکی از این افراد است که از روزهای نخست پخش فصل ششم این سریال به بیبرنامه بودن این سریال انتقاد کرد و معتقد است که تغییر نویسنده آسیب زیادی به ساختار این مجموعه تلویزیونی وارد کرده است.
او بر این باور است که مهمترین مزیت پایتخت ۶، موسیقی آن است که با معرفی یک صدای جدید از موسیقی مازندران، یعنی «زمان شکارچیان» و همراهی گروه موسیقی «آوای تبری» به سرپرستی «سید جلال محمدی» با «آریا عظیمینژاد» حاصل شده و در کنار تصاویری از زیباییهای سوادکوه جذابیتهایی را به این سریال داده است.
صادقی معتقد است که تنابنده سعی کرده تا حد امکان از شوخیهای تکراری و آشنای اجتماعی و حتی سیاسی به متن جذابیت بدهد، اما ضعف قصه و داستان پررنگتر از برطرف شدن با این ابزارها بود.
ریسک تغییر روند روایت داستان
در بین فعالان این حوزه میتوان دیدگاههای تقریباً موافق پایتخت ۶ را نیز یافت. «علیاصغر احسانی» عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران یکی از افرادی است که اعتقاد دارد تولیدکنندگان پایتخت در فصل ششم ریسک تغییر روند روایت داستان را به جان خریدند و کار متفاوتی ارائه کردند که از نگاه مخاطب ممکن است بدون داستان بودن محسوب شود.
او میگوید: ما در این سری از پایتخت به جای داستانمحوری با شخصیتمحوری مواجه بودیم. یعنی سریال از ساختار کلاسیک متنی فاصله گرفته و به جای قصه واحد و متمرکز، تمرکز سریال بر چند شخصیت گذاشته شد.
احسانی بر این باور است که تنابنده و همراهانش در این سریال قصههای دو یا سه نفرهای را در قالب ۱۵ قسمت ارائه کردند که هر کدام یک روایت را شامل میشود. مصداق او برای این دیدگاه داستانهای بین «نقی و مالکی»، «ارسطو و نقی»، «فهیمه و رحمت»، «بهبود با خانواده»، «ارسطو با طاهره» و «بهتاش با نساجی و خانواده» است.
ضمن این که احسانی هم در مورد تابوشکنیهای پایتخت ۶ اعتقاد دارد تغییر اسپانسر سریال نقش مهمی در این موضوع دارد.
حساس نباشیم
بعضی از مخاطبان و حتی صاحبنظران نیز بر این باورند که نباید تا این اندازه روی این سریال حساسیت به خرج داد و به واکاوی آن مشغول شد. «مهدی قربانپور» مستندساز شناخته شده اهل مازندران دیدگاهش درباره پایتخت ۶ این است که ضرورتی ندارد تا این میزان به این فیلم حساسیت نشان داده شود. زیرا ممکن بود رخدادهای این سریال در هر نقطه از ایران رقم بخورد.
او بر این باور است که سادگی انسانهای این سریال جهان زیبایی را نمایش میدهد و حس و حال خوبی را رقم میزند.
از نگاه قربانپور آنچه که اهمیت دارد این است که سریال تأثیر بیرونی درستی دارد و مهمتر این که چند سال است میلیونها ایرانی در تعطیلات نوروز و بهترین شرایط و ساعات پخش با موسیقی بومی و جزئی از فرهنگ مازندران آشنا میشوند نکته قابل توجهی است.
آوای مازندرانی پایتخت
موضوع شنیده شدن موسیقی مازندرانی در سریال پایتخت یکی از نکاتی است که عمده منتقدان این سریال هم روی آن نظر مثبت دارند. گروه موسیقی این سریال به سرپرستتی آریا عظیمینژاد در چند فصل اخیر تلاش کرد که تصویری نو از موسیقی مازندران ارائه کند و به نظر میرسد تا حد قابل توجهی نیز در این زمینه موفق بود.
سید جلال محمدی سرپرست بخش موسیقی مازندرانی این سریال با بیان این که هدف ما در این سریال ارائه کاری نو و غیرتکراری بود، اشارهای هم به نوآوریهای موسیقایی با پایه موسیقی مازندرانی در سریهای ۴ و ۵ این سریال دارد و میگوید که در پایتخت چهار و پنج دوتارنوازیهای زیادی داشتم، اما در پایتخت ۶ از دوتارنوازیهای خودم کم کردم تا کار متفاوت به گوش مردم رسانده شود.
هرچند که درباره شنیده شدن موسیقی مازندرانی به واسطه این سریال بسیاری از منتقدان مجموعه نیز موافق هستند، اما برخی منتقدان بر این باورند که صرفنظر از تولید موسیقی خوب، از قطعات تنظیم شده برای سریال در موقعیتهای مناسبی استفاده نشده است. به عبارت بهتر جانمایی و کارکرد دراماتیک موسیقی در پایتخت ۶ مورد توجه قرار نگرفت و به همین دلیل بخشی از فرصت از دست رفت.
به هر حال آن چه این روزها کاملا مشهود به چشم میآید، تعدد نظرها درباره سریالی است که به استناد آمارهای صدا و سیما بیشترین آمار مخاطبان را بین سریالهای تلویزیونی داشت. سریالی که از اقشار وگوناگون مخاطب دارد و هنوز هم موافقان آن به دلایل مختلف بیشتر از مخالفان و منتقدانش هستند. اما نمیتوان منکر شد که بر تعداد منتقدان و مخالفانش پس از پخش سری ششم این سریال به شکل قابل توجهی افزوده شده است. شاید هنوز بسیاری از منتقدان منتظر باشند تا ببینند عوامل تولید این سریال چه ایدهای برای بخش نهایی آن دارند و پس از آن قضاوتی صریحتر را ارائه کنند. هر چند که همین حالا هم عوامل تولید «پایتخت ۶» با حجم زیادی از انتقادها مواجه شدهاند.