۵ فروردین ۱۳۹۹، ۱۹:۲۵
کد خبر: 83724270
T T
۴۴ نفر

برچسب‌ها

سریال پایتخت ؛ قرائتی مبهم از یک جامعه

۵ فروردین ۱۳۹۹، ۱۹:۲۵
کد خبر: 83724270
سریال پایتخت ؛ قرائتی مبهم از یک جامعه

ساری - ایرنا - آغاز فصل ششم سریال پایتخت بار دیگر این پرسش برای مردم مازندران مطرح کرد که آیا سریال پایتخت با فرهنگ مردم مازندران همخوانی دارد یا اینکه صرفا برای خنداندن عده‎ای ، پایتخت‌نشینان فقط با تغییر و تقلید سطحی سعی در مازندرانی بودن ، دارند؟

خارج کردن سریال های تلویزیون ملی از کلیشه تهرانی بودن آن یک نیاز واقعی و انکار ناپذیر برای شبکه ملی بود، سریال هایی که همواره رنگ و بوی تهران ، آلودگی و فرهنگ پایتخت نشینان را تکرار می کرد که نه تنها باعث سرد شدن بینندگان از شبکه های تلویزیون داخلی و ایجاد فضای کسالت آور شده بود، بلکه فضا را برای ایفای مانور شبکه های خارجی فراهم کرد.

در یک دهه اخیر قاب دوربین سریال های تلویزیون رفته رفته از ترافیک شلوغ پایتخت دور و به استان های دیگر وارد شد. سریال ها و حتی فیلم های سینمایی رنگ و بوی غیر تهرانی گرفتند تا چهره و فرهنگ استان های دیگر کشور وارد جعبه جادویی شود. 

تولیدات تلویزیونی از استان های اصفهان ، خوزستان ، استان های ترک زبان ، کرد زبان ، گیلکی و حتی مردم سیستان نیز ساخته شد تا دور همی های بینندگان تلویزیون را با تنوع بیشتری رو به رو کند که البته برخی  از این فیلم‌ها با انتقادات شدید مردم بومی همراه بود و در برخی مواقع جنجال هایی ایجاد کرد. 

در سال‌های اخیر یک سریال در تلویزیون ملی بیش از همه طرفدار پیدا کرده است ، سریالی که نامش پایتخت بود اما محتوای آن از میان فرهنگ مردم تبری زبان مازندران انتخاب شد ، پایتختی که نخستین داستانش از پایتخت آغاز شد ، رفته رفته از تهران فاصله گرفت تا به طور کامل در مازندران خانه نشین شود.

اما یکی از بزرگ ترین نقطه انتقاد سریال پایتخت همان نقطه قوتی است که سازندگان این سریال  برای جلب بیننده به آن تکیه کرده و داستان را بر آن روایت می کنند. یعنی استفاده از فرهنگ مردم مازندران به عنوان موضوع طنز. به همین دلیل همواره فصل های ساخته و پخش شده این سریال به خاطر استفاده طنزآمیز از زبان مازندرانی و گویش های محلی مناطق مختلف این استان ، تاکنون در محافل مردمی و هنری و بویژه رسانه های محلی مخالفت هایی را به دنبال داشته است.

فصل ۶ سریال پایتخت نیز امسال همراه با آغاز سال نو و در شرایط کرونایی مردم مازندران و کشور  بر روی آنتن تلویزیون ملی رفت ، سریالی که علاوه بر مخالفان طرفداران بسیاری دارد ، حتی برخی از دوستداران فیلم و سریال همواره پیگیر ساخت فصل های بعدی آن هستند.

با وجود این که این بار هنوز به طور واضح موضوع اصلی سریال پایتخت برای مخاطب مشخص نشده است ، اما سریال از همان الگو و ریتم سابق وام گرفته تا به هدف خود که همان خنداندن مردم است ، برسد. 

هر چند که فصل تازه سریال پایتخت نیز حاوی تیکه ها و طعنه هایی به مسائل سیاسی روز از جمله بنزین ، کرونا و زندگی نماینده های مجلس است ، اما پیکربندی و شالوده اصلی سریال بر سه ضلع یعنی دیالوگ‌های طنزآمیز به زبان فارسی آمیخته با گویش مازندرانی ، پوشش کمدی به همراه نوعی الگوبرداری از رفتار مردم مازندران ساخته شده است و درست در همین پیکربندی پرسش هایی مطرح می شود که سال ها و در پی فصل‌های متعدد این سریال حداقل برای مردم مازندران بی پاسخ مانده است که شاید حق آنها باشد تا پاسخ خود را دریافت کنند. 

 مردم مازندران به دلیل خون گرمی ، شوخ طبعی و مناعت طبع تاکنون در برابر سریال پایتخت موضع سخت و جنجالی نگرفته و همواره از آن حمایت کردند، اما هیچگاه نسبت به تمسخر فرهنگ خود یا استفاده از فرهنگ مازندران به عنوان دستمایه هجو سکوت نکردند. 

پرسش هایی که این روزها در باب سریال پایتخت میان مردم مازندران رد و بدل می شود نیز به جهت مشخص شدن بخشی ابهامات است. مهم ترین این پرسش ها این است که آیا در سریال پایتخت  به صورت کامل از فرهنگ مازندرانی و مردم مازندران در روایت داستان استفاده شده ، یا اینکه سازنده صرفا با استفاده از تعدادی بازیگر بیگانه با فرهنگ مردم این استان و تیکه برداری از بخش های طنز زندگی عمومی به دنبال جلب مخاطب بیشتر است؟ 

به زبان ساده ؛ آیا سریال پایتخت را باید سریالی مازندرانی برای مردم کشور دانست یا اینکه فرهنگ مردم مازندران صرفا بازیچه ای برای خنداندن ۸۰ میلیون ایرانی است؟

ما در این گزارش به دنبال قضاوت درباره سریال پایتخت نیستیم و فقط با روایت قسمت هایی از این سریال نتیجه گیری را به عهده خود مخاطب قرار خواهیم داد. 

جای خالی بازیگران مازندرانی تاثیرگذار

ابتدا باید از آشکارترین بخش این سریال یعنی بازیگران آن آغاز کنیم. بازیگران اصلی عمدتا فارسی زبانانی هستند که به تیکه برداری از بخش های طنز آمیز لهجه مازندرانی و گویش تبری خود را در نقش یک علی‌آبادی جا زده اند. 

تمام بازیگران این سریال در نقش های  اصلی غیر مازندرانی هستند. عمده بازیگران پایتخت از جمله محسن تنابنده در نقش " نقی معمولی" ، ریما رامین‌فر در نقش "همای سعادت "، سارا و نیکا فرقانی اصل در نقش "سارا و نیکا" ، نسرین نصرتی در نقش "فهیمه"و علیرضا خمسه در نقش " بابا پنجعلی" که در فصل ۶ با مرگ خود غائب سریال است، غیرمازندرانی هستند. 

حتی احمد مهران‌فر در نقش " ارسطو عامل" و بهرام افشاری در نقش " بهتاش" از ۲ بازیگران اصلی غیر تهرانی پایتخت نیز مازندرانی نبوده و هر اهل کاشان و همدان هستند. تنها بازیگران مازندرانی این سریال مصطفی و مجتبی بلال حبشی در نقش " رحمان و رحیم" بازی می کنند که از اهالی تنکابن بوده و عمدا در سریال پایتخت بویژه فصل ۶ آن دیالوگی ندارند. سلمان خطی در نقش تقی معمولی نیز دیگر بازیگر مازندرانی است که بیشتر از سایر بازیگران مازندرانی در این سریال دیده می شود. در این سریال پس از گذشت ۶ فصل ، بازیگر نقش "هما" و دخترانش در نقش "سارا و نیکا" حتی یک واژه از زبان مازندرانی را به کار نمی برند. 

پوششی از جنس طنز

پوشش و اصلاح چهره بازیگران پایتخت تاکنون یکی از بحث برانگیزترین قسمت‌های این سریال بوده است. در فصل قبلی یعنی فصل پنجم بازیگران پایتخت به خصوص چهره های مرد های آن را  با موهایی به رنگ های جیغ زرد و قرمز ، اصلاح عجیب و غریب مو مانند تاج خروس و گریم های متعدد مشاهده کردیم. لباس های گلدار مردانه ، با کفش هایی که هیچ تناسبی به شخصیت فرد نداشته و در برخی مواقع از سوی خود بازیگر با دیالوگ هایی همچون " این کفش ، نوع مردانه هم دارد ؟" ، " این شلوار زنانه است یا مردانه ؟" به سخره گرفته شده است. 

پرسش اصلی اینجاست چگونه تهیه کنندگان سریال به این نتیجه رسیدند و یا در کجای استان مازندران دیدند که مردم چنین پوششی داشته یا موهای خود را به رنگ زرد در آورند ؟ اینکه چرا تولید کنندگان این سریال می خواهند پوشش و اصلاح صورت خنده دار را به عنوان یک فرهنگ مازندرانی جا بزنند پرسشی است که حتما باید پاسخ داده شود. 

آیا مردان مو رنگ شده در مازندران بیشتر دیده می شوند یا در استان هایی همچون تهران و شهرهای بزرگی همچون تهران و حومه آن؟ و حتی اگر هم پوشش مردم مازندران اینگونه باشد که سریال پایتخت توصیف می کند ، آیا با معیارهای اخلاقی هماهنگی دارد که سبک زندگی یک جامعه بومی را ابزار مضحکه قرار داد؟ آیا سازندگان پایتخت با پوشش کردی ، ترکی و بلوچی نیز می توانند چنین رفتاری کنند که البته این اقوام نیز باید مورد احترام واقع شوند ، زیرا پوشش آنها بخشی از هویت آنها محسوب می شود.

پرسش بهتر اینکه در کجای ادبیات سریال های کمدی گفته شده باید هویت مردم یک سرزمین را دستمایه ای برای خنداندن یک اقوام دیگر کرد؟ آیا این گونه کمدی نویسی و تولید سریال برگرفته از ادبیات جهانی است یا از سر بخت و قرعه نخستین بار به نام مردم مازندران در آمده است؟   

سادگی یا لودگی؟

تصویر دیگری که سریال پایتخت روی آنتن می برد ، تعریف ناشناخته و سرگردان میان سادگی و لودگی است. این که مردم شمال کشور از جمله مازندران به دلیل جغرافیای فرهنگی و محیطی ، انسان های خونگرم ، ساده و بی آلایش هستند تقریبا شهرت جهانی مردم البرزنشین است. البته این مساله به این معنا نیست که در میان مردم مازندران یا شمال کشور شخصیت‌های غیر هنجار و مغایر با موازین اخلاقی وجود ندارد ، زیرا به قول معروف بد و خوب همه جا یافت می شود ، اما عمدتا مردم شمال به سادگی و یکرنگی معروف هستند که ظاهر و باطن آنها ۲ روی یک سکه نیست زیرا باطن و ظاهر آنان به صورت مکمل ، شخصیت آنان را تعریف می کند. 

اما در پایتخت کمتر چهره ساده از مردم مازندران برای تماشاگران نمایش گذاشته می شود و آنچه بیننده به آن دست می یابد شخصیت های لوده و خنده دار هستند که تمام رفتارهای آنان نمایشی از خنده بوده و ریشه ای در عقلانیت ندارد. 

البته اینکه یکی از مرام های رفتاری مردم مازندران خنداندن نزدیکان و دوستان است و همواره به دنبال شادی هستند ، موضوعی فرهنگی است که نمی توان از آن گریخت و نادیده گرفت ، ولی اینکه شخصیت ها در قالب مضحکه تعریف شود تفاوتی فاحش با سادگی دارد. 

در سریال پایتخت غیر از هما و دخترانش که گویی نمی توانند خود را وارد قالب طنز کنند و همواره نقش های جدی سریال بودند ، باقی شخصیت ها بر پایه پارادوکسی از سادگی و لودگی پیکر بندی شدند. به طور دقیق تر در پایتخت شخصیت های مازندرانی را آنقدر ساده می کنند که به پشت دروازه لودگی می رسد و در برخی مواقع از این دروازه عبور می کند. 

برای تحلیل جامع تر سریال پایتخت به سراغ یکی از اهالی نمایش و تئاتر استان رفتیم تا از دریچه کارشناسی و به دور از جناح بندی های هیجانی ارتباط پایتخت با مازندران را  بهتر به تصویر کند. 

ضعف داستان ، نقطه انحراف یک سریال 

کارشناس ارشد تئاتر و کارشناس ادبیات نمایشی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: سریال پایتخت از ابتدا با یکی از بزرگ ترین مشکلات حوزه سریال و سینما رو به رو بود. این سریال به دلیل نداشتن مقصد مشخص و هدفی تعیین شده و خالی از روایت مشخص ، از شهر تهران آغاز شد و در یک سردرگمی عجیب به استان مازندران رسید. شاید علت این موضوع نزدیک تر بودن مازندران به تهران و همچنین آزادی عمل تهرانی ها در کاربرد رفتارهای اجتماعی مردم استان باشد که البته باید خود سازندگان آن را توضیح دهند. 

علیرضا سعیدی کیاسری افزود : سریال پایتخت هیچگاه موضوع خاص و یا داستانی برای روایت نداشت. این مساله باعث شده است که سریال صرفا به رد و بدل کردن دیالوگ بازیگران در مکان و لحظه بسنده کند. سریال با اینکه رگه هایی از مسائل سیاسی و اجتماعی را در قالب تیکه پرانی ادا می کند، اما هدف سیاسی و یا اجتماعی را دنبال نمی کند ، بلکه فقط به دنبال جلب مخاطب با هر شیوه ممکن ، است. 

به گفته این کارشناس ادبیات نمایشی ، یکی از پیامدهای فقدان داستان و هدفی مشخص در پایتخت این است که سریال هیچگاه بیننده را به یادگیری از یک فرهنگ و یا پرهیز از یک ناهنجاری هدایت نمی کند، بلکه از مسائل استفاده ابزاری کرده تا در لحظه ، مخاطب را پای تلویزیون نگه دارد. مساله یادگیری ، فرهنگ سازی و جامعه پذیری که باید مشخصه های یک تولید سینمایی و رسانه ای باشد ، در هیچ یک از فصول پایتخت دیده نشده که  متاسفانه این سریال را از همان فصل نخست با وجود تماشاچیان چند آتیشه ، با شکست فرهنگی همراه کرده است.  

به اعتقاد سعیدی کیاسری ، به همین دلیل در سریال پایتخت چیرگی منافع را بر فرهنگ سازی که مغایر با رسالت اصلی تولید رسانه  است ، شاهد هستیم.  نگاه سازندگان این سریال صرفا به آورده های این  مجموعه است  و تبلیغات پیرامون جذب مخاطب را دنبال می کنند.  

فقدان مشاور اجتماعی در پایتخت

به گفته سعیدی کیاسری ، سریال پایتخت از مشکلی دیگر رنج می‌برد که بزرگ ترین خلا به جهت عدم ارتباط سریال با فرهنگ مازندران به حساب می آید و آن هم فقدان حضور یک مشاور اجتماعی آگاه به مسائل مازندران است که کاملا در کنار تیم سازنده احساس می شود. 

او گفت: همچنان که یک مجموعه تلویزیونی در مراحل ساخت به مشاوران انتظامی ، نظامی ، سینمایی و حقوقی نیاز دارد، باید مشاوران اجتماعی و جامعه شناسان متخصص آگاه با مسائل روز و معادلات فرهنگی محیط ساخت یک اثر نیز در کنار سازندگان یک مجموعه دیده شود.

وی افزود : استفاده از مشاور یا مشاوران اجتماعی در ساخت یک سریال که در مکانی متفاوت از محیط زندگی و فرهنگی بازیگران آن ساخته می شود ، ضرورتی غیر قابل انکار است ، زیرا لازم است تیم فیلم ساز و بازیگران با ممیزی ها و خط قرمز های فرهنگی در استفاده از رفتارهای محیط میزبان آگاه باشند.

سعیدی ادامه داد : در هر فرهنگی نوع رفتار اجتماعی و تمامی مولفه های زیستی بومیان نسل ها پس از تغییر و اصلاح به دست آمده است و نباید به یکباره مورد هجوم و دست درازی قرار بگیرد. 

این کارشناس نمایشی گفت : از این جهت می توان گفت که سریال پایتخت هیچ ارتباطی با مردم مازندران ندارد زیرا شناخت عوامل این سریال از مردم این استان در حد لطیفه های کوچه بازاری است و به همان دلیلی که پیشتر درباره بی محتوایی گفته شد، سازندگان نیز تمایلی به دانستن چهارچوب ها و ممیزی های فرهنگی و اجتماعی استان مازندران ندارند و در این مسیر زحمتی هم به خود نمی دهند. 

سعیدی کیاسری افزود : البته عبور از ممیزی‌ها و خط قرمز های فرهنگی در پایتخت همواره به راحتی نادیده گرفته شده است. علت این مساله را می توان در همراه بودن تیم سازنده سریال با مدیریت صدا و سیما دانست که امتیازات و آزادی عمل گسترده ای به آنها می دهد تا نه تنها از هویت های فرهنگی استفاده ابزاری کنند، بلکه آنها را از پاسخگویی نیز مبرا می کند. 

وی به مثالی در سریال پایتخت اشاره کرد و گفت : در فصل ۶ سریال پایتخت قطعه ای از یک آهنگ به زبان مازندرانی برای رقصاندن و سرگرمی استفاده می شود که حتی از متولیان فرهنگی استان نیز مجوز دریافت نکرده است. این مساله نشان می دهد چگونه سازندگان این مجموعه بدون پروا و با آزادی عمل گسترده از چیزی برای پیشبرد هدف خود استفاده می کنند. 

سعیدی کیاسری اظهار داشت:  در دنیای بیرون بسیاری از مسائل در حال رخ دادن است اما آیا باید همه آنها در صحنه  برای نمایش آورده شوند؟ آیا نباید رسانه به عنوان ناجی فرهنگ از ناهنجاری ها و بداخلاقی ها دوری کند؟ واضح است که پایتخت از آنچنان آزادی عملی برخودار است که گویی متولیان فرهنگی باید سر تعظیم جلوی آن فرود آورند. 

فقر سواد فرهنگی، نقطه قوت پایتخت 

این کارشناس تئاتر همچنین به یک مساله مهم در بینندگان سریال پایتخت اشاره کرد و گفت: برخی از بینندگان که عمدتا مازندرانی هم هستند معتقدند که ما مازندرانی ها همینطور که پایتخت ، نشان می دهد هستیم.

سعیدی کیاسری افزود : متاسفانه این سخن تلخ ترین قسمت سریال پایتخت است زیرا به این معنی است که مازندرانی ها افرادی کاملا غرق در حاشیه های رفتاری ، با کنش های ناهنجار هستند که در آن عقلانیت دیده نمی شود. اگر حتی نگاهی گذرا به سریال پایتخت بیندازید خواهید دید تمام شخصیت ها به غیر از شخصیت هما ، دارای مشکلات اخلاقی و رفتاری هستنند. حتی بازیگر برای یافتن شغل در مازندران باید به سراغ فروشندگان مواد مخدر و مشروبات الکلی برود و حتی متشخص ترین شخصیت سریال که در حال حاضر نقی معمولی است در خودرو خود پنجه بوکس ، چوب و سلاح سرد حمل می کند.

وی ادامه داد : برادران دوقلو در جوانی معتاد شدند و شخصیت رحمت به عنوان یک فرد علاف و بی مصرف است. تقی معمولی نیز مصرف کننده مواد مخدر و بهتاش نیز دارای شخصیت اوباش و بدون رعایت الگوهایی همچون احترام و حرمت است. حتی همسایه های خانواده معمولی نیز افراد غیرعادی ، غیر عقلانی و با کنش های مغایر اخلاقیات هستند.

به گفته سعیدی ، می توان نتیجه گرفت از منظر پایتخت ، مردم مازندران افراد پر حاشیه و دور از جامعه پذیری و رفتارهای هنجاری هستند که متاسفانه برخی بینندگان خود را اینگونه تعریف می کنند که سازندگان نیز همواره از همین نقطه ضعف استفاده می کنند.  

مصادره به مطلوب به روش پایتختی‌ها

در سریال پایتخت همواره به دیدار آقای سیروس مقدم با رهبر معظم انقلاب استناد می شود که از سریال پایتخت تعریف کردند. بارها نیز سازندگان سریال پایتخت به این بهانه منتقدان سینما نمایش را به سخره گرفته و آنان را افرادی نفهم توصیف کرده اند. البته هیچکس بر هوشمندی ، اشراف فرهنگی و دقت نظر رهبری تردید ندارد، اما آیا می توان گفت که سریال پایتخت با فرمایشات رهبری درباره سبک زندگی ایرانی و اسلامی همخوانی دارد. 

سعیدی کیاسری ادامه داد: چرا سازندگان سریال پایتخت که همواره با استناد به فرمایشات رهبری از پاسخگویی و انتقادات فرار کرده به این خواست رهبری واکنش نشان نمی دهند. نمایش سریال پایتخت و تمسخر سبک زندگی یک جامعه کاملا در مغایرت با سخنان رهبری قرار دارد که به نوعی مخاطب مازندران را از پوشش محلی خود خجالت زده و فراری کرده وآن را به سبک زندگی پایتخت نشینان که کاملا الگویی غربی دارد ، سوق می دهد. 

وی گفت: متاسفانه بیماری مصادره به مطلوب از بیانات واضح رهبری این روزها از جمع سیاسیون به اهالی فرهنگ نیز رسیده است، در حالی که رهبری همواره احترام به سبک زندگی ایرانی - اسلامی را خواسته اصلی خود عنوان کرده و آن را از اهالی فرهنگ انتظار دارند. 

سعیدی کیاسری اظهار داشت: همواره سازندگان پایتخت با چنین ابزاری منتقدان خود را افرادی هیجان زده ، بی منطق و غیر سینمایی صدا زده و در این مسیر نیز موفق بودند. 

وی تاکید کرد : نمی توان سریال پایتخت را نماینده فرهنگ و هویت مازندرانی دانست ، زیرا آنچه این سریال به تصویر می کشد مردمی سراسر حاشیه و دارای چالش رفتاری و فرهنگی است که هیچ همخوانی با واقعیت جامعه مازندران ندارد. 

  پایتخت ؛ اشاعه قرائت نادرست از مردم مازندران 

مسعود متولی از بازیگران تئاتر در مازندرا ن هم به دستاورد پایتخت برای مردم مازندران اشاره کرد و گفت : حاصل سریال پایتخت برای مردم مازندران قرائتی نادرست و خلاف واقعیت در میان اقوام دیگر ایران است. 

وی افزود : متاسفانه آنچه اکنون مردم دیگر نقاط کشور از یک مازندرانی تصویر می‌کنند ، در قالب بازیگران پایتخت تعریف می شود. افرادی ناهنجار، لوده ، باچهره و رفتاری خنده دار . تصور کنید یک چهره فرهنگی و یا اجتماعی و سیاسی از مازندران در دیگر نقاط کشور پشت تریبون برود و مردم او را در قالب نقی معمولی و یا ارسطو عامل تعریف کنند. 

متولی با اشاره به اینکه پایتخت برچسب تاسف باری را برای مردم مازندران به بار داشته است ، افزود: چگونه متولیان فرهنگی پاسخگوی قرائت های نادرستی خواهند بود که پایتخت برای چندین نسل بر پیشانی مردم مازندران می زند.

به گفته او ،  این بحران سریال پایتخت محدود به مردم مازندران نیز نمی شود. برای مثال محسن تنابنده در فیلم های سینمایی بسیاری همچون قسم ، فراری و دیگر ساخته های سینمایی کارگردانی یا بازی کرده است ، اما همواره او را به عنوان نقی معمولی می شناسند. این مساله که به جای سوار شدن بازیگر بر یک شخصیت، نقش بر هویت یک بازیگر سوار بشود نه تنها آفتی در ادبیات نمایشی است، بلکه زوال یک چهره هنری را در پی خواهد داشت.   

 مسئولیت ناپذیری متولیان فرهنگ مازندران

این بازیگر تئاتر نخستین عامل انحراف سریال پایتخت را در مسئولیت ناپذیری متولیان فرهنگی استان مازندران عنوان کرد که به راحتی به این مجموعه مجوز فعالیت می دهند. 

متولی گفت : به نظر می رسد یا در ساخت سریال پایتخت اجازه تصمیم گیری به متولیان فرهنگی مازندران داده نشده که حکایت از مجوزات استثنایی این سریال دارد، یا اینکه مسئولان فرهنگی مازندران نسبت به وظیفه خود  کوتاهی کردند. 

وی افزود : چگونه یک سریال در استان مازندران ساخته می شود بدون اینکه بر چهارچوب های فرهنگی آن نظارت شود و یا اینکه برای آن خط قرمزهایی در نظر بگیرند ، ساخته می شود؟ حتی متولیان فرهنگی استان نتوانسته اند بازیگران بومی را به عنوان نقش های اصلی در سریال بگنجانند که نماینده های فرهنگ مازندران در سریال باشند. 

متولی تصریح کرد : البته انتخاب بازیگران و شخصیت ها حق سازندگان یک جموعه است و نباید چیزی به آنها تحمیل شود، اما مسئولان استان به عنوان صادر کنندگان مجوز فعالیت این مجموعه می توانستند مسئولیت خود را بهتر ایفا کنند. 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha