تاریخ انتشار: ۲۴ فروردین ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۴

تهران- ایرنا- همواره تصور بر این بوده که علم و هنر به دو قسمت متفاوت نیمکره چپ و راست مغز مربوط است، اما تاریخ ثابت کرده بسیاری از راست‌مغزها علامه‌ دهر اند.

لئوناردو داوینچی بزرگِ همه دانشمندان‌هنرمندان زمانی نوشت: برای ارتقای یک ذهن کامل، علم هنر و هنر علم را بیاموزید. نحوه نگریستن را فراگیرید.

توصیه وی مبنی بر اینکه «دریابید که هر چیزی به چیز دیگر ربط دارد»، امروزه نیز به کار می آید، به طوری که بسیاری از دانشکده های پزشکی، دانشجویان رشته پزشکی را ملزم به فراگیری هنر و شرکت در کلاس های تاریخ هنر می کنند و همچنین هنرمندان معاصر به تاثیرات نجوم، زیست شناسی و زمین شناسی پی می برند.

ماریا زیبلا مریان (۱۷۱۷-۱۶۴۷)

مریان که طبیعت گرا و گیاه شناس سده ۱۷ بود، یکی از اولین دانشمندان اروپایی محسوب می شد که مستقیما حشرات را زیر نظر داشت.

زمانی که وی تحقیقاتش را آغاز کرد، حشرات به چشم موجودات شیطانی نگریسته می شدند و تصور بر این بود که به طور خودجوش از گِل به وجود می آیند.

تاثیرگذارترین مطالعات وی، دگردیسی لارو به پروانه را نشان می داد، پدیده ای که تا قبل از تحقیقات وی، مستند نبود.

وی کتابی دو جلدی از لاروها را به رشته تحریر درآورد که هر یک با ۵۰ صفحه حکاکی همراه بود و امروزه به عنوان یکی از منابع پیشرو در رشته حشره شناسی محسوب می شود.

مریان قبل از مطالعات علمی، نخست به عنوان یک هنرمند گیاه شناس تحسین شد و در سال ۱۶۷۵ یک مجموعه سه جلدی را منتشر کرد.  

ساموئل مورس (۱۸۷۲-۱۷۹۱)

ساموئل مورس زمانی که در دانشگاه ییل فلسفه و ریاضی می آموخت، رویای هنر را در سر می پروراند.

پس از فروکش کردن آن رویا، وی به دنبال علاقه اش در زمینه الکترومغناطیس و ارتباطات از راه دور برای آینده رفت، به طوری که تغییر مسیر مطالعاتی اش، موهبتی الهی بود.

وی به خلق تلگراف و کد مورس رو آورد و جهان را در روز ۲۴ می ۱۸۴۴ خیره کرد، هنگامی که کد مورس را با این مضمون «خدا چه ساخته؟ » از واشنگتن به بالتیمور مخابره کرد.

هرچند حرفه مورس در هنر تحت الشعاع دستاوردهای حیرت انگیزش در زمینه ارتباطات قرار گرفت، اما وی زیر دست واشنگتون آلستون نقاش آمریکایی هنر آموخت و سپس با بنیامین وست در آکادمی هنرهای سلطنتی لندن همکاری کرد.

نقاشی های نئوکلاسیک از اسطوره ها و صحنه های تاریخی، نشان از شور و اشتیاق وی داشت و معروفترین اثر وی، «گالری لوور» بود.

وی به هنگام بازگشت به ایالات متحده، با عدم استقبال مردم آمریکا از سبکش روبه رو شد و دلیل آن را فرهنگ غالب ذوق و سلیقه بد دانست.

رالف یوجین میتیارد (۱۹۷۲-۱۹۲۵)

رالف یوجین میتیارد هر دو زمینه حرفه اش به عنوان عکاس و عینک ساز را گسترش داد. وی که در ایلینوی متولد شد، قبل از روی آوردن به کار عینک سازی در سال ۱۹۴۹، به خدمت ارتش درآمد.

میتیارد در سال ۱۹۵۰ شروع به کار عکاسی کرد و این پیشه را تا زمان مرگش در سال ۱۹۷۲ ادامه داد.

عکس های وی در زمان خود، امری غریب می نمود. وی در زمان حیات خود به شهرت اندکی دست یافت، اگرچه آثارش در کنار آثار هنرمندانی چون اَنسل آدامز، آرون سیس‌کیند و هری کلاهان از عکاسان معروف قرار گرفت.

آنا آتکینز (۱۸۷۱-۱۷۹۹)

این گیاه شناس انگلیسی مجذوب انواع جلبک هایی بود که در آب راه های بریتانیا یافت می شد.

وی در سال ۱۸۴۳، نیمه اول کتاب مرجع علمی اش تحت عنوان «جلبگ انگلیسی: برداشت های سیانوتایپ» را با استفاده از مواد حساس به نور برای گرفتن نمونه هایش منتشر کرد و از آن راه، عکاسی را به عنوان یک ابزار علمی شناساند.

آتکینز به عنوان اولین فردی درنظر گرفته می شود که کتابی مصور به عکس را منتشر کرد و برخی نیز وی را اولین زنی می دانند که برای شروع، عکس می گرفت. بعلاوه، وی در مورد فرآیند عکاسی به طور مستقیم از «هنری فاکس تالبوت» خبرنگار منتشر کننده آثارش فرامی گرفت.

لئوناردو داوینچی (۱۵۱۹-۱۴۵۲)

لئوناردو داوینچی که مرد واقعی دوره رنسانس بود، مجذوب نجوم، گیاه شناسی، آناتومی و زمین شناسی بود، ضمن اینکه دستی در رشته های دیگر نیز داشت.

امروزه وی به خاطر دستاوردهای هنری اش شهرت فراوانی دارد، اما سهم مشارکتی اش در علم، انقلابی و گسترده بود.

وی تصریح کرد که زمین مرکز مدار و اجزای شکافته شده خورشید برای آموختن عملکردهای داخلی اندام ها و ساختار استخوان بدن انسان نیست.

دفترچه های وی مملو از ابداعاتی چون چترنجات، بالگرد و حتی ماشین حساب بود که در زمان حیاتش، قابل فهم و درک نبود.

داوینچی معتقد بود که هنر، علم و طبیعت با هم در ارتباطند و نمی توان قدر آنها را دانست، مگر در قالب ترکیب کردنشان و به نظر می رسد هم دوره ای های وی و پیروانش در دوره های بعد با نظرش موافق بودند.

دو تابلوی مونالیزا و شام آخر اثر داوینچی همچنان با استقبال غیرقابل باوری روبه رو می شود و طرح وی در اثر مرد ویترووین شاید بهترین اثر گویا از باورش باشد مبنی بر اینکه مطالعات علمی می تواند نمایانگر تناسب و توازن در گیتی باشد.

سانتیاگو رامون ئی کاخال (۱۹۳۴-۱۸۵۲)

کاخال که متولد اسپانیا بود، پدر علم عصب شناسی مدرن شناخته شده است و در سال ۱۹۰۶ جایزه نوبل را برای مطالعاتش در زمینه سیستم عصبی از آن خود کرد.

وی اولین فردی بود که مطرح کرد مغز از ساختارهای سلولی منفردی تشکیل شده است و نقش وی در درک اینکه مغز به واقع چطور کار می کند، همچنان مورد مطالعه قرار می گیرد.

قبل از آنکه پدرش، کاخال را به فراگیری علم پزشکی تشویق کند، او به هنر علاقمند بود، اما شور و اشتیاق اولیه اش به هنر هرگز از بین نرفت.

وی در طول حرفه پزشکی، هزاران طرح از مغز براساس مشاهداتش در زیر میکروسکوپ ترسیم کرد و امروزه این طرح ها به عنوان منابع ارزشمند در مطالعات عصب شناسی محسوب می شوند.

جان جیمز اودوبان (۱۸۵۱-۱۷۸۵)

پرنده شناسان در سراسر جهان امروزه نیز وی را مورد تکریم قرار می دهند. جان جیمز اودوبان در هائیتی متولد و در فرانسه بزرگ شد. وی در سن ۱۸ سالگی به پنسیلوانیا نقل مکان کرد.

عشق وی به پرندگان به سرگرمی علمی و پرشور تعبیر می شد، همانطور که عادات مهاجرتی شان را مطالعه می کرد و پرندگان را به طور واقع گرایانه در زیستگاه های شان نشان می داد.

اودوبان برای نیم قرن، هنرمند برجسته حیات وحش محسوب می شد. انجمن اودوبان به نام وی نامگذاری شده است و از رسالت وی الهام می گیرد.

تصاویر وی از پرندگان صرفا جنبه علمی نداشت. وی مخلوقاتش را با لطافت، رنگ و اغلب با گیاهان زیستگاهشان ترسیم می کرد.

مجموعه پرینت های وی با عنوان «پرندگان آمریکا»، استانداردی برای هنر حیات وحش باقی مانده است. نسخه اولیه از این کتاب بزرگ در سال ۲۰۱۰ به مبلغ ۱۱ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار در حراجی ساتبیز فروخته شد.