تهران- ایرنا- سعید لیلاز اقتصاددان و فعال سیاسی اصلاح‌طلب معتقد است که باید آثار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این دوران ذیل موضوع اقتصاد دیده و تحلیل شوند. او توضیح می‌­دهد که به نظر او آثار مستقیم اجتماعی و فرهنگی کرونا مانند افزایش احتمالی افسردگی در جامعه، موقت و کوتاه‌مدت خواهند بود اما در مقابل آثاری که ناشی از ضربات اقتصادی به معیشت اقشار فرودست جامعه در این دوره می‌توانند برای دوره­‌ای به مراتب طولانی­‌تر گریبان کشور را بگیرند.

روزنامه ایران در گفت و گویی با سعید لیلاز اقتصاددان و فعال سیاسی اصلاح‌طلب نوشته است: لیلاز پیشنهاد می­ کند که تمرکز سیاستگذاران کشور برای دوران پساکرونا باید روی همین مسأله باشد. او البته همزمان بر این باور است که دادن پاسخ منطقی و متناسب به نیازهای اقتصادی که در این دوره خصوصاً در اقشار ضعیف ایجاد شده، موقعیتی برای دولت و نظام است که می‌­تواند زمینه­‌ساز ترمیم اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی باشد.


این روزها خیلی­‌ها درباره دوران پساکرونا و مسائل گریبان­گیر آن صحبت و تحلیل می‌کنند. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
داستان این است که ما باید ببینیم ژرفای بحرانی که کرونا ایجاد می­‌کند چیست و بعد بر مبنای آن ژرفا و مبدأ و مقصد آن بحران تصمیم بگیریم.
در واقع ابعاد این ماجرا طوری است که واقعیت موضوع یعنی آنچه که ما می‌توانیم از آن به هسته و بخش اصلی بحران یاد کنیم به نظر می­‌رسد که خود را بعد از پایان بیماری یا در مراحل پایانی آن نشان دهد. البته تمدن ایرانی نشان داده که آنقدر قوام و قوت دارد که بتواند این دست مسائل را در درون خود هضم و جذب کند و از آن بگذرد.

منظورتان دقیقاً چیست؟
من نمی­‌گویم الان مسأله نداریم اما معتقدم آن بحران اصلی که می­‌گویم بعداً خود را نشان خواهد داد الان در حال پخت‌وپز است و عوامل ایجاد شدن و شدت گرفتنش دارند کنار هم قرار می­ گیرند و با هم جفت وجور می­ شوند.
یعنی ما هنوز در مرحله باروری بحران کرونا هستیم و به زمان زایش آن نرسیدیم. شاید به لحاظ پزشکی الان مرحله زایش بحران را رد کرده و در دوران بروز آن باشیم اما مسأله فقط بعد پزشکی ندارد.

خب آن بحران یا مشکل اصلی را که می­‌گویید الان تازه در حال شکل­‌گیری است قدری توضیح دهید. به نظر می‌­رسد در میان کارشناسان درباره اینکه هم اکنون در دوران شکل­ گیری یک مشکل یا بحران هستیم اتفاق نظر نسبی وجود دارد اما اختلاف اصلی بر سر جنس و محتوای این مشکلات است. تفسیر شما در این خصوص چیست؟
مسأله اصلی این است که نباید اجازه دهیم این تصور غالب شود که بحران پساکرونا و اصلی­‌ترین مسأله پس از آن مسأله اقتصادی نیست. تأکید من این است که مهم‌ترین مسأله کرونا اتفاقاً اقتصاد کرونا است و بقیه آثار آن از قبیل مسائل اجتماعی، فرهنگی و امثال اینها باید ذیل موضوع اقتصاد کرونا دیده شوند. غیر از این به نظر من اگر باشد نگاه اشتباهی به موضوع است.
به همین منوال مهم‌ترین مسأله در دوران پساکرونا موضوع اقتصاد پساکرونا است. به نظر من هر تصوری به جز این از آثار سوء کرونا یک تصور غیرعلمی است.

چرا؟
چون وقتی شما ریشه یک ماجرا را درست نفهمید در نهایت در پیدا کردن راه حل برای آن و دادن پاسخ منطقی به آن درمانده خواهید شد.

خب در این ارزیابی حواله دادن کل موضوع به مسأله اقتصاد آیا می‌­تواند توضیح دهنده همه آثار ناشی از کرونا باشد؟   یعنی آیا واقعاً این وضعیت و شیوع کرونا هیچ اثر قابل توجهی ندارد که بتوان در ریشه­‌یابی آن به جایی دیگر به جز اقتصاد رسید و همه چیز را به مسأله اقتصاد ارجاع نداد؟
 بله من هم فکر می­‌کنم و معتقدم که بعد از دوره کرونا مثلاً شاید آمار طلاق به دلایل غیراقتصادی و مثلاً اختلافات زوجین در اثر ماندن بیش از حد در قرنطینه و نزد هم یک شدتی پیدا کند.    یا اینکه احتمالاً موارد افسردگی و مشکلات روحی در جامعه افزایش یابد. امثال این موارد را می­‌توان حدس زد اما اینها قابل پیش‌بینی است که بعد از یک مدت چند ماهه ‌ای به حالت قبلی خود برگردد و در واقع یکسری آثار موقت باشد. من آثار غیراقتصادی کرونا را هم می ‌توانم درک کنم و معترف هستم که این آثار بروز خواهند کرد، لیکن تأکید دارم که اینها آثار موقت خواهند بود. آنچه که اثر بلندمدت است بحث اقتصاد است.  
مثلاً آیا این ۴ میلیون نفری که در کشور به نان شب محتاج هستند و در اثر کرونا اکثر تا تمام ممر درآمد خود را از دست داده‌­اند، می­‌توانند به زندگی عادی برگردند یا خیر؟ کسب‌وکارهایی که در همین مدت چند هفته یا چند ماه به دلیل رکود قبل از کرونا به اندازه چند سال عقب افتاده­‌اند و ضرر کرده­‌اند چه می‌شوند؟ شما توجه کنید که بازار ما در اوج دوره کسب‌وکار سالانه خود به تعطیلی ناشی از این بیماری خورد.

بعد واکنش اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی این اقشار آسیب‌دیده در قبال مناسبات حاکم بر اقتصاد و حتی حاکمیت چه خواهد بود؟
 اما قائل به این هستم که این وضعیت زمینه خیلی جدی اقتصادی دارد و اگر در رأس علل و عوامل آن، بحث اقتصاد دیده نشود و بقیه مسائل ذیل اقتصاد تفسیر نشوند اشتباه خواهد بود. بنابراین پیشنهاد من این است که نقطه عزیمت دولت، حاکمیت و  بقیه کسانی که دنبال مدیریت صحیح فضای پساکرونا هستند در حوزه اقتصاد دیده شود.

خب وقتی آنچه تاکنون در عمل صورت گرفته را در مقابل آنچه که شما می­‌گویید باید رخ دهد قرار می‌­دهیم به چه نتیجه ‌ای می­‌رسید؟ مجموع اقداماتی که انجام شده چقدر انتظارات درباره وضع موجود را پوشش می­‌دهد؟  
به نظر من دولت الان دارد اقدامات نسبتاً مؤثری در نوع مواجهه با این مشکل انجام می­‌دهد. آن ۳-۴ میلیون نفری که به طور خیلی شدید و مستقیم با بحران اقتصادی ناشی از کرونا دست و پنجه نرم می­‌کنند چند تا ویژگی دارند.
اولاً برخلاف خیلی از تصورها متشکل هستند و می‌­توانند اقدامات مؤثر اجتماعی انجام دهند.
ثانیاً به نان شب محتاج هستند و این واقعیت محض زندگی آنهاست که باید بی‌ملاحظه پذیرفته شود. ثالثاً عمدتاً حاشیه‌نشین هستند و در واقع جغرافیای زیست آنها به صورت بالفعل جغرافیای خطرآفرینی است. رابعاً تحرک پذیری فیزیکی و اجتماعی بسیار بالایی دارند.
حمایت مؤثر دولت از این گروه‌ ها در کوران بیماری کرونا شاید در نگاه اول یک اقدام اقتصادی به نظر برسد اما به نظر من ماهیت آن اساساً اجتماعی و سیاسی است و اثر اصلی ‌اش را در آن حوزه نشان می‌­دهد.
کما اینکه ما در این اواخر به صورت جسته و گریخته می ‌شنویم که محبوبیت آقای روحانی بعد از آنکه تمام قد پشت فرمان اداره این مسأله نشسته، در حال افزایش نسبی است و توانسته کم‌وبیش با توجه به امکاناتی که کشور دارد، پاسخ منتقدان داخلی ‌اش را در بعد اجرایی بدهد. ضمن اینکه من معتقدم دولت ایران علی‌رغم تمام مشکلاتی که با آن درگیر است حتی در قیاس با کشورهای خارجی هم کم‌وبیش در مدیریت این وضعیت بهتر عمل کرده است.

خب مسأله این است که اقتصاد ایران برای رفع اکثر یا تمام آثار سوء ناشی از شیوع کرونا چقدر دارای توان است؟   سؤال من هم ناظر به دوران شیوع و درگیری با بیماری است و هم رفع آثار آن در دوران پسا کرونا.

بله ما توان زیادی به ظاهر در مقایسه با دیگران نداریم اما واقعیت این است که دولت تا اینجا توانسته به نظر من خوب عمل کند. حتی در مواجهه با خود این ویروس که یک امر پزشکی و فنی است و نیاز به تخصص دارد، شواهد می­ گویند عملکرد ما در قیاس با کشورهای پیشرفته و غربی غیرقابل قبول نبوده. در برخورد با آثار اقتصادی آن هم چنین بوده.
به هر حال یادمان نرود که ما در اواخر اسفند اولین پرداختی برای جبران ضررهای ناشی از این ویروس را داشته­ ایم و الان هم ۱۰۰ هزار میلیارد تومان برای پرداخت به برخی اقشار در نظر گرفته شده.

این مبالغ به نظر شما جوابگو است؟
من شخصاً پیشنهادم بر اساس یک برآورد و محاسبه­‌ای که دارم این است که این مبلغ می­ تواند دو برابر شود و این افزایش هم نباید برای دولت و رئیس جمهوری جای نگرانی داشته باشد. ۲۰۰ هزار میلیارد تومان حدود ۵ درصد تولید ناخالص داخلی ایران می ­شود.
در امریکا یا ژاپن دولت­‌های این کشورها حدود ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی کشورهای شان را وارد این میدان کرده‌اند. به نظر من رساندن ۱۰۰ هزار میلیارد تومان مبلغی که عنوان شده به ۲۰۰ هزار میلیارد تومان در شرایط امروز ایران شدنی است و هم دانش آن وجود دارد و هم منابعش.
از سوی دیگر نیز هم سازمان برنامه مسلط به این موضوع است و هم بانک اطلاعاتی آن در وزارت کار موجود است. ببینید ما در ۴۵ روز گذشته به هر طریقی بوده توانستیم ثبات اجتماعی خود را حفظ کنیم و نباید این موضوع را نادیده گرفت. این اتفاق بزرگی در یک کشور تحت تحریم و فشار اقتصادی است. اما مسأله این است که باید این را تعمیق بدهیم تا بتوانیم برای دوران پساکرونا آن را تحکیم کنیم.
بنیان این کار هم زمانی درست می ­شود که بتوانیم توده فقیر خودمان را در برابر امواج مختلف ناشی از این بیماری حفظ کنیم.
دولت آقای روحانی تا الان مسیر درستی را آمده و از اینجا به بعد هم نباید برای هزینه کردن منابع بیشتر در خصوص رفع آثار اقتصادی کرونا و خصوصاً به نفع اقشار پایین دست و فقیر، هراس داشته باشد. حداقلی ­ترین نتیجه این هزینه کردن آن است که جلوی یک سری بحران­ های اجتماعی بعدی را خواهد گرفت که هم آثار بلند مدت اجتماعی و فرهنگی و سیاسی دارند و هم آثار بسیار عمیق اقتصادی.
 

منبع: روزنامه ایران