نشریه میرِر انگلیس در مطلبی نوشت: ۳۰ یا ۴۰ سال پیش باشگاههای فوتبال تحت تملک افرادی بود که بومی آن منطقه، کمی رذل و اندکی هم بیشخصیت بودند اما قلبهایشان سرجایش بود.
چنین اشخاصی اندکی در کارخانههای فولادسازی یا زغال سنگ محلی، یک فروشگاه یا یک نمایندگی خودرو سرمایه گذاری میکردند و در این گیر و دار، به یکباره تصمیم میگرفتند تا باشگاهی را که از کودکی هوادار آن بودند، خریده و نامشان را در محفل به اصطلاح خودمانی کله گندههای شهر سر زبانها بیاندازند؛ شاید هواداران با برخی از تصمیمات وی یا حتی بیشتر آنها موافق نبوده و همیشه خواستار ولخرجیهایشان در باشگاه بودند اما به ندرت علامت سوال یا ابهامی اخلاقی پیرامون مالکیت وی در باشگاه پدیدار میشد.
با این حال، این روزها چنین علامت سوالی دیگر دغدغه نیست و برخی از باشگاههای ما توسط کشورهایی اداره میشوند که سابقه حقوق بشری آنان زیر یک علامت سوال بزرگ قرار دارد و آنچه بیش از پیش آزاردهنده مینماید، این است که به ندرت پیش میآید که شخصی از این بابت تعجب کند یا غافلگیر شود.
در حال حاضر یک «خلاء اخلاقی» لیگ جزیره و به طور کلی فوتبال این کشور را احاطه کرده است.
بسیاری از هواداران مادامی که برای خرید یک مهاجم جذاب و جدید ۶۰ میلیون پوندی پول کافی وجود داشته باشد، کوچکترین اهمیتی نمیدهند که پول از کجا میآید و این موضوع به شدت نگرانکننده است.
هر چه نباشد بن سلمان همان کسی است که کمتر از دو سال گذشته پس از قتل «جمال خاشقچی» روزنامه نگار مخالف آلسعود، از سوی جهان به شدت تقبیح شد؛ قتلی که ولیعهد سعودی هرگز پاسخی قانع کننده برای آن ارائه نکرد.
اما بیشتر هواداران این موضوع ساده را درک نمیکنند که برای ورزش کشور ما چقدر بد است که ۸۰ درصد مالکیت یکی از بزرگترین باشگاههای ما در اختیار کشوری قرار گیرد که به طور مداوم به سوءاستفاده از ورزش به عنوان ابزاری برای پولشویی و بالا بردن وجهه خدشهدار خود، متهم است.