تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۵

تهران- ایرنا- گرچه کووید-۱۹ آزار زیادی را برای جهانیان به همراه داشت اما در عین حال مباحث جدیدی را هم در حوزه‌های مختلف مطرح و تاثیرات گسترده‌ای را ایجاد کرد به‌گونه‌ای که این تاثیرات، حتی بعد از کرونا هم می‌تواند پیامدهای مهمی در جامعه افغانستان داشته باشد.

«دانشگاه علامه طباطبایی» در ایام کرونایی و با استفاده از فضای مجازی در این روزها، اقدام به برگزاری سلسله نشست‌های اساتید دانشگاهی ایران و افغانستان کرده است. این اقدام که یکی از ابتکارات این دانشگاه به شمار می‌رود، تاکنون در فضای مجازی مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده و موضوعات جدیدی را در ایام کرونایی و پساکرونا مطرح کرده است که جدا از مباحث دانشگاهی، می‌تواند برای بسیاری از مسؤولان جامعه ایران و افغانستان هم مفید بوده و حتی آینده روابط دو کشور همسایه را با توجه به اشتراکات فرهنگی و تاریخی، دستخوش تغییر نماید.

به گفته «داوود عرفان» مسؤول انستیتو مطالعات استراتژیک افغانستان، جهان پساکرونا به ویژه در جامعه افغانستان قابل تامل است. گرچه کووید-۱۹ آزار زیادی را برای جهانیان به همراه داشت اما در عین حال مباحث جدیدی را هم در حوزه‌های مختلف مطرح و تاثیرات گسترده‌ای را ایجاد کرد؛ به‌گونه‌ای که این تاثیرات حتی بعد از کرونا هم می‌تواند پیامدهای بسزایی را در جامعه افغانستان داشته باشد. اظهارات وی در این خصوص خواندنی است.

بازتعریف مفاهیم در جامعه افغانستان

داوود عرفان معتقد است در دوران کرونا یکسری مسائل و مفاهیم در جامعه افغانستان مجدداً باز تعریف شدند. مثلاً امنیت یکی از این مفاهیم است. هم‌چنان‌ که امنیت دیگر یک مفهوم فیزیکی یا صلح مرزی نیست و یا بهداشت که در جامعه افغانستان بازتعریف خواهد شد. بهداشتی که شاید با خود یک «وسواس» را به همراه آورده و یا حوزه عمومی که دستخوش تغییر شده است. افغانستان بحران‌های فراگیر زیادی را پشت سر گذاشته اما این بحران‌ها در زندگی تک تک افراد مانند کرونا اثر گذار نبوده است. بنابراین این بحران اولین بحران فراگیر غیر از جنگ برای نسل جدید است. این اثرگذاری به حدی بوده که حتی بر روی روند مذاکرات با طالبان هم اثرگذار بوده و بنابراین عرصه عمومی که قبل از کرونا یک عرصه «نخبه‌محور» بود امروزه به یک عرصه «عمومی توده» تسری پبدا کرده است.

تحریک حس همدردی علیرغم تعارضات

مسئله بعدی تحریک حس همدردی در افغانستان است ولی این تحریک به صورت محلی است و در هر شهر به شکلی نمود پیدا کرده است. در حوزه فرهنگی هم با تعارض در برداشت‌های دینی کلاسیک و مدرن روبرو هستیم. همچنین تاثیر فضای مجازی بر فضای عمومی افغانستان که بعد  از شیوع کرونا در افغانستان شایع شده از دیگر موارد مهم است. علمای کلاسیک و سنتی بیشتر بر این نظرند که هر بلایی[بحرانی] می‌تواند آزمایش خداوند باشد و لذا ترک نماز به نوعی عصیان در برابر خداوند است. اما در مقابل این فهم، فهم دیگری وجود دارد که بر اساس آن‌چه که در زمان «پیامبر(ص)» هم در زمان باران‌های شدید نماز جماعت را ترک می‌کردند، ترک مواردی نظیر نماز جماعت هم ایرادی ندارد. هم‌اکنون نماز جماعت در بسیاری از مساجد افغانستان برگزار نمی‌شود و نماز جمعه را هم که هفته گذشته برگزار کردند به نوعی با رعایت یک فاصله اجتماعی انجام شد. این مبحث در بین دو نسل فکری سنتی و مدرن وجود داشته و قطعاً بعد از این هم تضاد و درگیری ذهنی بین آن‌ها وجود خواهد داشت که در این زمینه جهان اسلام باید به یک توافق کلی در این زمینه برسد.

از طرف دیگر فضای مجازی توانسته موفق عمل کند به ویژه «فیسبوک» که در افغانستان به عنوان پرکاربردترین اپلیکیشن فضای مجازی عمل می‌کند، توانسته است بسیاری از پیام‌ها را انتقال داده و در این زمینه موفق عمل کند. اما در مورد سیاست دو نوع مسئله وجود دارد. یکی این که حکومت افغانستان آمادگی مقابله با هیچ بحرانی را ندارد و دولت کنونی حتی یک دولت حداقلی هم نیست که در شرایط ویژه بتواند به داد شهروندان خود برسد. در این زمینه هنوز هم انتقادات زیادی مطرح است و نوک پیکان این انتقادات مربوط به کم کاری دولت در زمینه ورود کرونا به افغانستان از طریق ایران و شهر «هرات» است. از طرف دیگر، بحث دیگری که در افغانستان وجود داشت این است که کرونا نشان داد که نظام «ریاستی» در افغانستان نظام ناکارآمدی است. حتی کسانی‌که به شدت از حکومت متمرکز دفاع می‌کردند متوجه شدند که حکومت «متمرکز» در زمان بحران نمی‌تواند به سرعت به یاری مردم بشتابد. مثلاً میزان هزینه و کمکی که برای کمک به افغانستان و مهار کنترل در شهر هرات به این شهر وارد شده هنوز هم مستلزم طی «بوروکراسی» اداری مرکزی بوده و سرگردان است. این در حالی است که برای مواجهه با وضعیت کرونایی سرعت عمل داشتن از اهمیت بالایی برخوردار است.

کرونا می‌تواند تحت تاثیر افکار عمومی باشد

اما این که چه راه حلی را با توجه به مسئله ایران و افغانستان باید پیشنهاد داد، مسئله مهمی است. این که ویروس از کدام مرز به این کشور ورود پیدا کرد چندان مهم نیست چرا که به هر حال از هر مرزی می‌توانست به کشور وارد شود. مهم افکار عمومی است که خوشبختانه به این درک رسیده که ویروس کرونا یک مسئله «جهانی» است. هم‌دردی افغانستان با مردم ایران قبل از شیوع کرونا در این کشور در فضای مجازی وجود داشته و این موضوعی است که به صورت دو جانبه بین ایرانی‌ها و افغانستانی‌ها هم وجود داشته است.

می‌توان گفت کرونا یک فرصت جدید را برای بازنگری در مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به وجود آورده و هم ایران و هم افغانستان نیاز دارند تا به صورت مجزا به این مسائل بپردازند. می‌توان گفت تقریباً هیچ دو کشوری در جهان مانند ایران و افغانستان اشتراکات فراوانی نداشته‌اند. بنابراین مرزهایی که بین این دو کشور وجود دارد نمی‌تواند به عنوان یک مرز فرهنگی قومیتی، فرهنگی و تاریخی عمل کند. بدین ترتیب مسائل سیاسی هم در سایه شرایط جدید می‌تواند تکرار شود. این دو کشور تجربه «سازمان همکاری‌های منطقه‌ای» را دارند که تجربه موفقی نبود اما کرونا می‌تواند به عنوان یک دشمن مشترک عاملی برای همکاری میان ایران، افغانستان و آسیای میانه محسوب شده و در صورت بروز بحران‌های مشابه در آینده مورد استفاده قرار گیرد. جهانی شدن موجب خواهد شد تا مرزهای سیاسی را مانند اتحادیه اروپا در نظر گرفت. به عبارتی این موضوع باعث خواهد شد تا در آینده از این روند کنونی بهتر و بیشتر استفاده شود.    

دولت جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده است همه مهاجرانی که در ایران سکونت دارند از خدمات بهداشتی مشابه ایرانیان در مسئله کرونا برخوردار خواهند شد که این یکی از اقدامات قابل امتنان از جانب جمهوری اسلامی است. اما جمهوری اسلامی می‌تواند با ارسال تجهیزات پزشکی و پزشکان مجرب در این زمینه به مهار کرونا در افغانستان هم یاری رساند. همچنین مسؤولان دو کشور می‌توانند در این ایام مراکز تاریخی خودشان را در فضای مجازی و آنلاین و به صورت رایگان در اختیار کاربران قرار دهند و این فرصتی برای آشنایی بیشتر دو کشور باشد.