بستن مرز مناسب شرایط حاضر ایران و افغانستان نیست

تهران- ایرنا- شیوع کرونا هرچند تاکنون محدودیت‌های زیادی را برای دولت‌ها و کشورهای جهان از جمله ایران و افغانستان به‌وجود آورده و آن‌ها را ملزم به رعایت قوانین شدید بهداشتی کرد، اما بستن مرزهای مشترک دو کشور با توجه به شرایط جهانی و مناسبات میان کشورها چندان کار درستی به نظر نمی‌رسد.

«دانشگاه علامه طباطبایی» در ایام کرونایی و با استفاده از فضای مجازی، اقدام به برگزاری سلسله نشست‌های اساتید دانشگاهی ایران و افغانستان کرد. این اقدام که یکی از ابتکارات این دانشگاه به شمار می‌رود، تاکنون در فضای مجازی مخاطبان زیادی را به خود جلب و موضوعات جدیدی را در ایام کرونایی و پساکرونا مطرح کرد که جدا از مباحث دانشگاهی می‌تواند برای بسیاری از مسئولان جامعه ایران و افغانستان هم مفید بوده و حتی آینده روابط دو کشور همسایه را با توجه به اشتراکات فرهنگی و تاریخی، دستخوش تغییرات کند.

به گفته «عباس ملکی» استاد دانشگاه شریف، یکی از فرصت‌هایی که کرونا در کنار اشکالات و چالش‌هایی که برای ما به همراه آورده این است که موجب شد تا از بسیاری از امکاناتی که قبلا در اختیار ما بود اما از آن بهره‌ای نمی‌بردیم، استفاده کنیم و این پدیده «خوش‌یمنی» است. به گفته وی، امروزه در فضای مجازی فرصتی پیش آمده تا همه بتوانند با استفاده از این امکانات  در کنار هم از گوشه و کنار ایران و افغانستان گرد هم آمده و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند". وی در این زمینه سه مبحث را مطرح کرد که مشروح آن به‌طور کامل در این گزارش قابل ملاحظه است.

وضعیت جهان در دوران کرونا

اولین نکته قابل بررسی در این زمینه وضعیت جهان معاصر در دوره کرونا، نکته دوم وضعیت جهان معاصر در دوره پساکرونا و سوم هم فرصت‌های همکاری ایران و افغانستان در جهان پساکروناست. باید به این نکته اشاره داشت که بسیاری از سیاست‌گذاران و سیاست‌مداران در روزهای نخست چندان به این مسئله توجهی نداشتند و درواقع آن را یک ویروس «چینی» می‌دانستند. بعضی آن را چندان جدی نگرفته و بعضی هم آن را به ضعف‌های دولت ایران منتسب کردند. اما وقتی این ویروس در کنار دریاچه «کمور» ایتالیا یا رشته‌ کوه‌های «پیرنه» اسپانیا خودش را نشان داد، درواقع این مطلب را گوشزد کرد که این ویروس تنها به یک مکان تعلق ندارد و می‌تواند کلیت جهان را تحت تاثیر خود قرار دهد. اگر این‌گونه است باید بسیار بیشتر از آن چیزی که تا به حال بدان توجه داشتیم، بپردازیم و لذا بسیاری از سیاست‌مداران و سیاست‌گذاران باید بیشتر بدان توجه داشته باشند.

جهان بعد از ویروس کرونا تفاوت‌های عمده ای با قبل خود خواهد داشت، بنابراین بهتر است تا در مورد بسیاری از بحران‌هایی که بشریت با آن روبرو است، بیشتر صحبت کرد و «تغییر اقلیم» نخستین بحرانی است که در این زمینه باید بدان توجه داشت. به عنوان مثال خشک‌سالی تنها به معنای این نیست که در یک‌سال با پدیده خشک‌سالی و در سال بعد با آن روبرو نباشیم، بلکه مراد و مقصود از تغییرات اقلیم چیز دیگری است. مثلاً با تغییر اقلیم، یک خشک‌سالی بوجود می‌آید که این خشک‌سالی دیگر از بین نمی‌رود. یک تالاب دائمی خشک شده و از بین می‌رود و برگشت‌ناپذیر است و چون سیستم اقلیمی زمین به کندی تغییر می‌کند بنابراین چند سال خشکسالی بوجود می‌آید و دیگر تغییر نمی‌کند. این‌ها مسائلی است که باید در نظر داشت، چرا که بعد از مدتی که بوجود می‌آیند دیگر تغییر نکرده و نمی‌توان برای آن کاری کرد.

دومین مسئله در رابطه با مسائل «اقتصادی» است. رکود اقتصادی شدید در این دوران عمیق‌تر شده و سرعت رشد را هم کمتر کرده است. به عنوان مثال رئیس «صندوق بین‌المللی پول» عنوان کرد که در سال ۲۰۲۰ دنیا با یک رکود عمیق روبرو خواهد بود که این رکود بدتر از رکود بزرگ اقتصاد دنیا در سال ۱۹۳۰ است. اما نکته مهم در این‌جا این است که هربار که این رکود اتفاق می‌افتاد مثلاً در سال ۲۰۰۸ یا ۱۹۹۸ در جنوب شرقی آسیا، منحنی امیدوارکننده به شکل V بود و هربار که این سقوط اتفاق می‌افتاد مجدد یک رشد بزرگی را هم به همراه داشت. اما متاسفانه شاخص‌های جدید به‌گونه‌ای است که نشان می‌دهد اگرچه منحنی مورد نظر پایین آمده، اما قصد بالا رفتن ندارد. این شکل نمودار دیگر به شکل V نخواهد بود و ممکن است که ما سال‌ها با یک وضعیت ثابت در یک خط افقی روبرو باشیم. این بدین معنی است که احتمالاً در سال‌های پیش‌رو با رشدهای منفی یا ثابت طی سالیان سال روبرو خواهیم بود.

مسئله سوم هم در رابطه با معیشت مردم است که بسیار مهم جلوه می‌کند. هم‌اکنون بسیاری از مردم از این رو که شغلی ندارند، بنا به دلایل مختلف در تامین معیشت خود با مشکل روبرو هستند. از این‌رو بیکاری هم در پس این مسئله پدیدار می‌شود. مسلماً در پی بی‌شغلی، بیکاری خواهد بود که شرایط زندگی را روز به روز برای مردم دشوارتر خواهد کرد. نکته پنجم قیمت «نفت» است. نفت به عنوان یک شاخص در اقتصاد جهانی مطرح است. در سال ۲۰۱۴ قیمت یک بشکه نفت «برنت» ۱۴۷ دلار بود اما در هفته گذشته به ۲۵ دلار رسید و اگرچه با اقدامات دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا و صحبت‌های وی با ولادمیر پوتین، همتای روسی اشن و نیز "محمد بن سلمان بن عبدالعزیز" شاهزاده سعودی، با کم کردن تولید قرار شد تا قیمت نفت قدری افزایش یابد اما بازهم قیمت بیش از ۳۰ دلار نشد.

ششمین نکته در این دوره هم «نابرابری» است و این نکته‌ای است که روشنفکران دو کشور می‌توانند بیشتر بدان توجه داشته باشند. در حال حاضر بیش از ۹۴ درصد ثروت جهان در اختیار تنها ۲۰ درصد از جمعیت کل جهان است. دو درصد از ثروتمندترین مردم جهان ثروتی بیش از ۵۰ درصد از کل جمعیت جهان را در اختیار دارند و یک درصد جمعیت ثروتمند بیش از ۴۳ درصد از کل سرمایه و ثروت جهان را دارا هستند. این درحالی است‌که ۸۰ درصد مردم جهان تنها  ۶ درصد از کل ثروت جهان را در اختیار دارند. اگر انسان‌ها را بر اساس یک لیست طبقه بندی‌کنیم، تنها ۳۰۰ نفر افراد اول لیست به اندازه ۳ میلیارد نفر از افراد آخر لیست ثروت دارند!

نکته بعد «روابط بین‌المللی» است. در حال حاضر هر کشوری که حاکمیت و سیاست داخلی دارد نمی‌تواند نسبت به دیگر کشورها بی‌تفاوت باشد. نکته هشتم در مورد وضعیت «جهانی‌شدن» است. امروزه جهانی‌شدن تا اندازه ای با مفاهیمی چون «گردشگری» تغییر داده شده و باید دید که این جهانی شدن از چه نوعی است. نکته آخر هم در مورد «همگرایی» است. همگرایی ویروس کرونا بسیار بیشتر از همگرایی بود که بسیاری از سیاست‌مداران در اجلاس‌های مختلف بدان اشاره داشته و قصد داشتند تا به آن برسند. این مسئله به نظر می‌رسد که بسیاری از مناسبات را بسیار تحت تاثیر قرار داده است.

وضعیت جهان در دوران پساکرونا

در سطح جهانی کرونا جوامع را به یک نظم نوینی می‌خواند که دارای پایه‌های متفاوتی است که این پایه‌ها در ۴ قسمت قابل تقسیم‌بندی است. مورد اول «دموکراسی» است. بدین معنا که شخص بتواند نماینده‌های خود را به پارلمان و دولت فرستاده و از این طریق خود را در جمع سیاست‌گذاران ببیند. نماینده‌ها نباید فرصت‌ها را از دست بدهند و تاجایی که ممکن است به نفع فرد و منافع ملی کشور اقدام کنند.

دومین ستون نظم جدید هم «عدالت» است. عدالت باید به‌گونه‌ای باشد که یک توزیع «درآمدی» مناسبی بین مردم و معیشت آن‌ها وجود داشته باشد. این عدالت باید از طریق «ارزش‌ها» و «ایستارها»ی جامعه باشد. چنانچه «امام صادق(ع)» هم در حدیثی به این قضیه اشاره دارند که: مردم در تامین نیازهای معیشتی با یکدیگر برابرند و این وظیفه حاکمان است که چنین برابری را فراهم نمایند». این مهم در تئوری «مازلو» هم مورد تاکید قرار گرفته و گفته شده که مردم در دسترسی به نیازهای اولیه باید با هم برابری داشته باشند. سومین ستون هم جریان «آزاد» علم و فناوری است. آن‌چه که بیش از همه ما را رنج می‌دهد، نبود همین جربان آزاد علم و فناوری است. یعنی شاید ما به این مسئله فکر نمی‌کردیم که شاید زمانی برسد که مشکل در نصب یک «اپلیکیشن» اینقدر آزار دهنده باشد. هم‌اکنون به روزرسانی بسیاری از اپلیکیشن‌ها در ایران با مشکل روبروست که می‌تواند این مسئله در دوران «پساکرونا» تعدیل شود. چه از طریق تولید علم یا سیستم بین‌المللی این را ایجاب کند که کشورها باید در این زمینه باید با هم همسو شوند.

ستون چهارم هم رفتن به سمت یک اقتصاد «مقتصد» است. درواقع مقتصد بودن اصطلاحی بود که برای مصرف درست و کمتر مصرف کردن و یا کمتر دخالت کردن در طبیعت اقتصاد و بازار جهانی به وجود آمد. امروزه حجم عظیمی از فلزات و مواد معدنی در حال استخراج و مصرف است که دست بر قضا خود «چین» که به عنوان بزرگترین مصرف کننده هم مطرح بود، باید در جایی این مصرف را به پایان می‌رساند. اگر در جایی عکس‌های ماهواره‌ای را ببینیم متوجه خواهیم شد که حفره‌های زیادی در سطح زمین توسط بشر ایجاد شد که به منظور استخراج معادن از آن مورد استفاده قرار گرفتند. نفت و گازی که از دل زمین بیرون آمد نشان داد که این اقدامات چه تغییرات اقلیمی را به وجود آورده است.

کرونا و فرصت‌های همکاری میان ایران و افغانستان

در مورد فرصت‌های همکاری ایران و افغانستان هم باید گفت که اول از همه عوامل مهم‌تری از کرونا در روابط بین ایران و افغانستان وجود دارد. اساساً مسائل این دو کشور خیلی قبل‌تر از کرونا خودش را نشان داده است. اما اگر کرونا واقع شده و ناچار به صحبت از جهان کرونا و پساکرونا باشیم، این پدیده می‌تواند همکاری این دو کشور را بیشتر کرده و به مصداق این ضرب‌المثل که «هر تجربه می‌تواند به سان یک درس برای آینده و هر شکست پیش‌زمینه‌ای برای موفقیت‌های بعدی باشد»، به عنوان یک فرصت عمل کند. امروزه در رسانه‌ها چنین عنوان می‌شود که کرونا از ایران به افغانستان رفته و به نظر می‌رسد باید به این مسئله با دقت بیشتری نگریست. بهترین کار مهار این چنین صحبت‌هایی است که باید در این زمینه «آسیب‌شناسی» مناسب انجام شود. باید در نظر داشت امکان دارد که اوج بیماری در افغانستان بسیاری از بحران‌ها را تشدید کند.

نکته بعدی این است که جمهوری اسلامی ایران باید در حل مسائل امنیتی، بهداشتی و اقتصادی افغانستان کمک کند و ایران از این کار گریزی ندارد. این دو کشور به قدری در هم تنیده هستند که گویی یک مجموعه واحدند. بنابراین مسئولان ایرانی باید این نکته را از ذهن خودشان دور کنند که بگویند مسئله «افغانستان» به آن‌ها مربوط نیست. البته باید در نظر داشت که بخش بهداشتی ایران در این زمینه تا به الان زحمات زیادی کشیده است. مرز ۹۰۰ کیلومتری ایران و افغانستان بسیار مرز مهمی است و تجربه نشان داده که اگر به بحران‌های این چنینی توجهی نشود ممکن است واقعیت‌ها خودشان را به ما تحمیل کنند و بسیاری از مسائل را به وجود بیاورند. بنابراین ایران باید به سمت کاهش مشکلات با توجه به مسائل مردم افغانستان برود. نکته بعدی هم مسئله دولت افغانستان است. اختلافات  «اشرف غنی» و «عبدالله عبدالله» بسیار مهم هستند و هرچند بسیاری از کشورها نظیر آمریکا هم در این مورد توفیقاتی نداشتند، اما تجربه نشان می‌دهد که بازیگران منطقه‌ای در مورد مسائلی از این دست می‌توانند بسیار موثر و مفید باشند.

مسئله بعدی هم موضوع «صلح با طالبان» است که باید در مورد این موضوع مباحث بیشتری را پیش برد. البته ایران از گذشته تاکنون مرزهای مشخصی با طالبان داشته‌ است. بیشترین مشکل آمریکا هم با طالبان بوده و طالبان هم بیشترین مشکل را با آمریکا داشته‌اند که این مسئله باید بیشتر شکافته شود. نکته هفتم «مذاکرات» طالبان با دولت افغانستان است که کاری بسیار درست، مشروع و تایید شده‌ای است و عدم پیشبرد آن هم باید مورد بررسی قرار بگیرد. نکته هشتم هم «همکاری‌های منطقه‌ای» است که به نظر می‌رسد برای موفقیت مذاکرات صلح باید همه کشورهای منطقه را در نظر داشت. در این حوزه به خصوص همکاری بین منطقه‌ای بین افغانستان، پاکستان و ایران باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرند. نکته نهم هم «مرز» ایران و افغانستان است که باید در مورد آن دقت زیادی داشت. مرزهای ایران و افغانستان همیشه باز بوده و منافعی را هم برای طرفین در پی داشته است. اگر این مرزها بسته شوند، وضع اقتصادی افغانستان بهتر نخواهد شد. هم‌اکنون محموله اهدایی «گندم» دولت «هند» تا چند روز دیگر به چابهار می‌رسد که باید از ایران به افغانستان برود. دولت ایران در حال تلاش برای برقراری امنیت راه‌ها در این منطقه است تا با توجه به کرونا اقدامات درست و صحیح هم صورت گیرد و مرزها هم بسته نشود تا این مسیر یعنی چابهار به «دوقارون» باز مانده و رونق گیرد. مسئله یازدهم هم عملکرد وزارت بهداشت ایران است که این روزها نقش اساسی در تصمیم‌گیری‌های اصلی دارد و البته خروجی‌های این تصمیمات چندان شفاف و درست نیست. تصمیمات هم در مورد ایران و هم در مورد افغانستان باید به‌گونه‌ای باشد که در مناسبات این دو ملت چندان تاثیرگذار نباشد. نکته دوازدهم هم این است که نباید تصور شود که جمهوری اسلامی با «بستن مرزها» می‌تواند کرونا را مهار کند. چنانچه قبلاً هم بدان اشاره شد، چنین اقدامی نیازمند همکاری‌های بین‌المللی است. نکته آخر هم این است که کرونا خواهد رفت، اما افغانستان و پاکستان هم‌چنان همسایگان ایران خواهند ماند. بنابراین بهتر است تا شخصیت های دانشگاهی و علمی در این زمینه جزو کسانی قرار گیرند که هادی و راهنمای مناسبات بین ایران و افغانستان باشند.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha