یکی از گروههایی که از ابتدای شروع بحران کرونا در جهان در خط مقدم مقابله و اطلاعرسانی درباره این بیماری و مسائل مرتبط با آن بود، خبرنگاران و روزنامهنگارانی بودند که فعالانه در حیطۀ تخصصی خویش مشغول به کار بودند. گروهی که اگرچه به اندازۀ کادر درمانی مورد توجه قرار نگرفت اما سهم غیرقابل انکاری در روشنگری دربارۀ این بیماری داشت.
در ایران نیز همانند همه دنیا روزنامهنگاران و خبرنگاران از ابتدای شروع این بحران بسته به امکانات و چهارچوبهای کاری سازمان متبوع خویش تلاش کردند تا با ارائه اخبار درست آن هم در شرایطی که اخبار غیررسمی و از کانالهای نامعتبر فضای مجازی مردم را دچار تشویش ساخته بود، به خبررسانی و آگاهسازی مردم اهتمام ورزند.
تعطیلی روزنامهها در هفته سوم فروردین ماه باعث شد تا روزنامهها برای یک هفته از نشر کاغذی محروم شده و فعالیت خود را صرفا در فضای روی خط (آنلاین) دنبال کنند. موضوعی که موجی از انتقادات و واکنشهای اهالی رسانه را برانگیخت و در نهایت موجب شروع مجدد انتشار کاغذی روزنامهها شد.
تعطیلی یک هفتهای چاپ کاغذی مطبوعات و اظهارنظرها و انتقاداتی که به دنبال آن مطرح شد، بسیاری از موضوعات تازه را مطرح کرد و بعضا موضوعاتی قدیمی را زنده ساخت؛ موضوعاتی چون رسالت رسانه، قدرت نشریات در انتقال خبر، اقبال مخاطبان، زیرساختهای دیجیتالیشدن و... که شاید نیاز داریم که برخی از آنان را یک بار برای همیشه به صورت اصولی حل و فصل نماییم.
در این میان انتقاداتی هم به سیاستهای اعمال شده در باب نوع تولید خبر و محتوای رسانهها در مورد پوشش اخبار کرونا مطرح شد که بر کاستیها و نارساییهای اخبار و شفافیت آنان دست میگذاشت. کاستیهای که کمکاری خبرنگاران و سیاستهای کلان تولید خبر را مورد نقد قرار میداد.
لزوم کار پژوهشی و تولید خبر، تحلیل شرایط ورای اتکاء بر آمار و ارقام، لزوم حضور خبرنگار در موقعیت بحرانی و ارائه تصویری از واقعیت در متن زندگی روزمره و تشریح ابعاد فاجعه در راستای آگاه سازی مردم به دور از ایجاد تشویش از جملۀ مواردی بود که در این انتقادات برجسته بود.
کاستیهای پوشش اخبار کرونا
فریدون صدیقی استاد روزنامهنگاری دانشگاه و پیشکسوت رسانه، در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا و در اشاره به نقش موثر رسانه و کاستیهای پوشش اخبار کرونا در زمان اخیر، بیان کرد: در شرایط حاضر در وهلهٔ اول نیازمند حضور فعال و مؤثر خبرنگار و روزنامهنگار درصحنهٔ رویدادهایی هستیم که متأثر از فضای حضور کرونا در کشور ایجاد شده است. بهعبارتدیگر خبرنگار و روزنامهنگار و گزارشگر باید درصحنه حضور داشته باشد، سرک بکشد، ببنید و برخی مسائل را بیابد.
«مثلاً اینکه شیوه انتقال مبتلاشدگان به بیمارستان به چه صورت است، چه تعداد مرد هستند و چه تعداد زن، این مبتلایان چه شغلی داشتهاند، شاغل بودهاند یا بیکار و آمار و ارقام و نقلقولهایی از رئیس بیمارستان ارائه کند؛ یعنی دستکم روزانه بتواند یک بیمارستان هدف را انتخاب کند و رویدادهای مربوط به کرونا را در آن بیمارستان اعم از فوتشدگان، مبتلایان، بیماران در حال مداوایان و بهبودیافتگان را پوشش بدهد و با بیماران یا نجاتیافتگان صحبت کند، این رویهٔ مبتنی بر یک کار تحقیقی و کمکی است که خبرنگار میتواند به جامعه بکند».
وی افزود: متأسفانه دولت یا سازمانهای تصمیمگیر خودشان را از این مساعدت که میتواند نسبت به خودشان و مردم صورت گیرد، محروم کردهاند و اجازه این حضور را به خبرنگاران نمیدهند، درباره این اتفاقات رازپوشی میکنند و این بدل بهصرف ارائه آماری میشود که مثلاً این میزان فوت کرده، مبتلا شده یا بهبودیافتهاند و همین و بس؛ بهاینترتیب آدمها به تعدادی عدد و ارقام تقلیل پیداکردهاند و پشت این ارقام که این آدم که بوده و که هست، مهم نیست.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: به نظرم اگر مجال این شیوه از کار خبری این داده شود بسیار کار چارهجو و رهگشایی هم برای مردم و هم برای مسئولان است؛ بر این اساس مخاطب با خرید روزنامه میتواند بازتاب آنچه اتفاق افتاده است را مشاهده کرده و خودش را در آیینه اتفاقات جامعه ببیند.
میشود مسیری که شاغلان در این ایام دارند را دنبال کرد؛ اینکه با مترو به سرکارشان میروند، با تاکسی، یا پای پیاده؟ تعداد برخوردها چگونه است آیا فاصلهگذاری انجام میشود؟ و این فاصلهگذاری در محیط کار چقدر معنا دارد؟ جایی که ۱۰۰ نفر کارمند داشته است، امروز و بر اساس فاصلهگذاری باید به یکدهم کاهش پیدا کند آیا این موضوع اتفاق افتاده است؟ در این صورت کار با این تعداد چگونه پیش میرود؟ تکلیف مراجعهکنندگان چگونه است؟ خبرنگار با حضور در این صحنهها است که میتواند هم برای مسئولان و هم برای مردم ایفای نقش کند.با اعلام آمار در رادیو و یا نشان دادن یک پلان از فشردگی مردم در مترو یا اتوبوس، میخواهیم به کجا برسیم؟ وقتی این آدمها باید در سرکارشان حاضر شوند مگر چاره دیگری هم دارند؟ اینها به گزارش درنمیآید و اگر به تصویر درمیآید بیشتر مردم متهم هستند و مورد سرزنش قرار میگیرند که چرا به این شکل سوار وسایل نقلیه عمومی شدهاند؟ اما آنها چهکار میتوانند بکنند وقتی باید هشت صبح سرکار باشند؟ آیا شما برای آن آمدورفت، ماشین در اختیار او گذاشتهاید و فضا را آماده کردهاید؟ آن فضا موجود نیست و این فضا خودساخته است و متأثر از حرفه و شغل آن آدم و زیست اجتماعی و عمومی ما است و اینجاست که خبرنگار باید حضور پیدا کند و این سؤالات را برجسته سازد.
در پوشش اخبار کرونا منفعل بودیم
این پیشکسوت روزنامهنگاری دربارۀ محدودیتها و نواقص خبررسانی در پوشش اخبار کرونا، تصریح کرد: در مورد پوشش اخبار کرونا منفعل بودهایم. وقتی خبرنگار درصحنه نیست و نمیتواند پرسشگر باشد، پس کارکردی ندارد. چرا آمار مبتلایان به کرونا و فوتشدگان بهصورت استانی جمع شد و به یک رقم کلی و کشوری تقلیل یافت؟ وقتی رقم کلی باشد، مشخص نیست کدام منطقه و نقطه چه وضعی دارد؛ ولی اگر مخاطب این را بداند که تکثیر و توزیع کرونا در استانهای شمالی مثلاً در فلان استان متمرکز است، اهالی و آدمهای آن استان را هشیار و بیدار میکند که بیشتر مراقب خودشان باشند. ما اصلاً حضوری نداریم و صرفاً آنچه مسئولین میگویند را منتقل میکنیم
صدیقی در واکنش به این موضوع که گفته میشود در عدم بیان اخبار و آمار دقیق ملاحظاتی امنیتی برای جلوگیری از هراس اجتماعی وجود دارد، گفت: این نگاه محافظهکار و سانسورکننده به مجموعهای از اتفاقات و کارکردها و رویدادهای ما در همه حوزههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی و ...تسری داده شده است.
وی افزود: نتیجه این است که در یک موضوع حداقلی و بیخطر و کمخطر که وجهۀ اصلی آن سرگرمی و تفنن است هم مشکل داریم. مثلاً اینکه وضعیت فدراسیونهای ورزشی چگونه است؟ یا وضعیت دو باشگاهی که بیش از ۵۰ سال از عمرشان میگذرد چیست؟ دو باشگاه ورشکسته. مدتی قبل بیان شد که ماستهای خوراکی حاوی روغن پالم هستند، بعد از مدتی این موضوع به حاشیه رفت اما همچنان این سؤال است که چرا ماستی که میخوریم تجزیه نمیشود؟ چرا یک قطره بستنی که توی ظرفشویی میافتد آب یا تجزیه نمیشود؟
«وقتی اینگونه درباره همه مسائل پوشیدگی وجود دارد، مردم آمار و ارقام را باور نکرده، درنتیجه مشارکتشان پایین میآید و اعتماد از ایشان سلب میشود. مگر بهجز کرونا رسانههای ما در باقی موارد حضورداشتهاند؟ کلاً منافع شخصی، گروهی و سازمانی را منافع ملی عنوان میکنند، درصورتیکه چنین چیزی نیست و منافع ملی متعلق به همه مردم است. یک گروه خاص سهنفره، چهارنفره یا ششنفره تصمیم میگیرند که چه چیزی بیان نشود، تصمیمی که پیامدهای آن روی بسیار افراد است؛ و تا زمانی که مردم و مخاطب را همدل و همراه خود در نظر نگرفته و به آنان اعتماد نکنیم این داستان ادامه دارد».