نجف دریابندری دیروز پس از عمری تلاش در راه اعتلای فرهنگ ایران در نودویک سالگی بدرود حیات گفت. مردی که در بیش از ۷۰ سال اخیر نامی آشنا در فرهنگ مکتوب ایران زمین به شمار می رفت.
دریابندری که در نخستین روز شهریور به سال ۱۳۰۷ در آبادان متولد شد، اندکی پیش از پایان رسمی تحصیلات در مدرسه و در سن ۱۷ سالگی کار در شرکت نفت و بعد از آن اداره انتشارات این شرکت را آغاز و بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و به دلیل فعالیت های سیاسی دورهای کوتاه زندانی شد و سپس به انتشارات فرانکلین زیر نظر همایون صنعتی زاده رفت و با شماری چند از بزرگان ادبیات از جمله فتحالله مجتبایی همکار شد و در همان حال همکاری با انتشارات شرکت نفت در مقام مترجم کتاب و مطبوعات را نیز ادامه داد (۱).
شاید مهمترین شاخصه ترجمههای دریابندری به عنوان مترجمی خودآموخته نزدیکی متن ترجمه به متن اصلی باشد که به بهترین شکل در ترجمه وی از وداع با اسلحه اثر ارنست همینگوی مشخص است.
خود در این مورد گفته است: خب، وداع با اسلحه کتاب جدیدی بود و خیلی نثر جدیدی داشت. یعنی در خود ادبیات آمریکا هم جدید بود. نه،کس بخصوصی مرا هدایت نکرد. جز آنکه چوبک وگلستان این راه را رفته بودند و سرمشق گذاشته بودند. بعد اینکه من خودم ادبیات آمریکایی میخواندم. به عبارت دیگر من هم مثل چوبک وگلستان واینها، برای خودم یک چیزی بودم (۲).
این کتاب که اول بار قریب به ۶۷ سال پیش به فارسی برگردانده شده و بارها ردای تجدید چاپ پوشیده، نه تنها منعکس کننده ذوق و قریحه وی در ترجمه است؛ بلکه به دلیل مقدمه درخشانی که وی برای آن نوشته و امروز در کتابی به نام از این لحاظ گردآمده، برجسته است و بارها در زمینه دقت و نثر ترجمه با توجه اساتید و دانشجویان روبرو شده است.
سیروس علی نژاد روزنامه نگار در مقدمه گفت وگویی که با وی در شماره ۳۷ نشریه آدینه چاپ شده، درباره نجف می نویسد:
هرچند بیشتر بهعنوان مترجم شهرت دارد اما وی دارای هنرهای متعددی است و گستره کارش، از ادبیات تا فلسفه را در بر میگیرد و گهگاه گوشه چشمی نیز به طنز نشان میدهد.مقدمه هایی که او بر پاره ای آثار ادبی جهان مانند بیلی باتگیت، پیر مرد و دریا، هکل بری فین و بازمانده روز نوشته، از یک سو و آثار مانند درد بی خویشتنی، تاریخ فلسفه غرب و متفکران روس از سوی دیگر وسعت میدان عمل او را نشان می دهد.
در این میان کارهای گهگاه مطبوعاتی اش نیز اثری چون چنین کنند بزرگان پدید آورده است که از طنزهای ماندگار زبان فارسی است.
بنابراین ما در برخورد با دریابندری تنها با مترجمی که کسب و کارش ترجمه است رو به رو نیستیم؛ با نویسنده ای سر و کار داریم که در پی ادای مقصود و شناساندن ژانرهای ادبی گوناگون، بیشتر به ترجمه روی آورده است.
ناگفته پیداست این میزان از حفظ اصالت متن در اثر وقتی به دست می آید که مترجم بر هر دو زبان مبدا و مقصد به اندازه کافی تسلط داشته باشد اما دریابندری اهمیت بیشتری به زبان مقصد که در اینجا زبان فارسی است میدهد و در این مورد گفته است: اگر از من بپرسید مترجم فارسی فکر و ذکرش باید فارسی باشد، باید مدام در حال آموختن زبان فارسی باشد از متون قدیم و جدید، از شعر و نثر از مردم کوچه و ... .
با اینکه دریابندری در زمینه نقد فردی بسیار صریح است و حتی به آثار آثار داستانی شناخته شده و اثری مانند بوف کور (۳) از صادق هدایت انتقاد جدی وارد میکند، در حرمت شناسی مترجمان برتر پیش از خود کم نمیگذارد.
وی در مورد اینکه چطور توانسته به زبانی برتر در ترجمه برسد توضیح میدهد که در دوران زندان ترجمه ای از دن کیشوت مرحوم محمد قاضی به دستش رسیده بود و آن را بسیار برجسته دیده است و میگوید:
ترجمه قاضی عالی است؛ هرچند که از روی ترجمه فرانسه ترجمه شده، و فرانسویها مترجمهای خوبی نیستند. یک مقداری شلخته هستند و به ناچار این شلختگی در ترجمهها مشخص میشود. اما از اینکه بگذریم قاضی حقیقتا کار جدیدی آفریده است، یعنی ترجمه معمولی نیست؛ اثری است که در فارسی ماندگار است و من اصلا عقیده ندارم که کسی بخواهد دوباره آن را ترجمه کند چون مثل نوشته اصلی است. این باید به عنوان جانشین نوشته اصلی در زبان فارسی باشد.
نکته دیگر در مورد ترجمه های دریابندری این است که وی به رسیدن به لحن و زبان مخصوص هر اثر به شدت معتقد بود، در مورد هر کتابی این کار را میکرد و شاید یکی از بهترین نمونهها در کتاب چنین کنند بزرگان وی مشهود باشد. این کتاب اثری طنز با نام اصلی The Decline and Fall of Practically Everybody نوشته ویل کاپی است.
روح و قلم نجف به اندازه ای در این کتاب مشخص است که بعد از چاپ عدهای تصور می کردند اثر تالیف است و نه ترجمه یا دریابندری به همراه احمد شاملو که از دوستان وی بود آن را نگاشته است.
اما نجف دریابندری چون کشتی بی لنگر هر زمان به سوی ترجمه یا که تالیف آثاری رفت که خود می خواست و در گستره وسیعی از ادبیات و فلسفه گام برداشت.
وی در این مورد که اگر کتاب در چهارچوب خاصی نباشد وی آن را ترجمه نخواهد کرد و به نوعی کارش مغرضانه است, می گوید: خود بنده اینطور میفرمایم که اولا در مغرضانه بودن کار من شکی نداشته باشید، چون خودم در این باره شکی ندارم. هر نوشته ای را من ترجمه کرده ام به این دلیل بوده است که می خواستم با انتخاب آن یا درآوردن آن به زبان فارسی خوانندگان را بر حسب آن نوشته تحت تاثیر قرار دهم (۴).
اما هم او که هر اثری را خواسته ترجمه کرده و با هر ترجمه ای هم بر جمع موافقان و گاه مخالفان خود افزوده است، در نهایت با تشویق محمد زهرایی مدیر انتشارات کارنامه کتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز را نگاشت. این کتاب که با همکاری فهمیه راستکار همسرش (دوبلور و بازیگر) و در مدتی طولانی نوشته شده است، تنها دستور غذاهای مختلف را دربر نمی گیرد و به نوعی داستان آشپزی و سنت های مختلف آشپزی را نیز از زبان و قلم طنزوار نجف بیان میکند. هر چند عده ای معتقدند این کتاب به معنای پشت کردن نجف دریابندری به سابقه درخشان ادبی و فلسفی خود است، از نظر عده ای دیگر این کتاب نیز میراثی گرانبها نه تنها در حوزه آشپزی بلکه در زمینه افزودن به اقیانوس بیکران زبان فارسی است، زیرا مگر نه آنکه هر کلام مکتوب به این زبان اگر به خوبی نگاشته و حفظ شود میتواند بر میراث دیرپای فارسی بیافزاید.
دریابندری در سالهای اخیر به دلیل چند سکته مغزی و بستری شدن در بیمارستان و از دست دادن همسرش به از دست دادن حافظه نیز دچار شد و در دیار سکوت سکنی گزیده بود. او فردی خوش محضر است که بسیاری از شاعران نام آور روزگار ما از احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، ابراهیم گلستان، صادق چوبک و بسیار کسان با او دوست بودند و سال ها در جلسه ای صبح های جمعه شماری از دوستان و نام آوران اهل ادب گردش حلقه می زدند و از خوش صحبتی هایش بهرهمند میشدند.
خدمات دریابندری به زبان فارسی تنها به شکل دادن به حافظه جمعی بسیاری از کتابخوانان در دهه های ۴۰، ۵۰، ۶۰ و بعد از آن ختم نمی شود؛ بلکه آثار بیشمار وی قابلیت تبدیل شدن به کتب درسی در رشته های مختلف ترجمه و نویسندگی را دارد؛ با آنکه خود او هرگز روی دانشگاه ندید و معلم بدون متعلم بود و مهم ترین درس را از جماعت جامعه و تجربیات زیسته اش گرفت.
نجف دریابندری دیروز ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ درگذشت.
۱.با نجف دریابندری درباره خودش، آدمها و روزگارش، شماره ۱۰۰، مجله بخارا
۲.همان
۳.با نجف دریابندری درباره ترجمه، شعر و ادبیات، نشریه آدینه، شماره ۱۰۰.
۴.همان