«میترا شعبانیان» سرمربی تیم ملی والیبال زنان از سال گذشته هدایت این تیم را برعهده گرفت. او سالها سرمربی تیمهای ملی نوجوانان، جوانان و نیز بزرگسالان بود. وی در باشگاه استقلال بازیکن و در باشگاه پرسپولیس، پیکان و سایپا سرمربی بود.
وی میگوید: یکی از مشکلات ما این است که سرمربی سطح ملی از شروع مسابقات تا پایان آن برایش ابلاغ زده میشود. اینگونه نیست که به آن سرمربی بگویند که سه سال با تیم ملی قرارداد ببندد. گرچه فدراسیون والیبال برای زنان کم نگذاشته اما باید یک تصمیمگیری کلی برای والیبال زنان گرفته شود.
در متن زیر مشروح گفت و گوی خبرنگار ایرنا با وی را میخوانیم:
از دوران کودکی به چه رشتهای علاقه داشتی؟
در دوران ابتدایی به ورزش همگانی و از سال ۵۷ و دوران راهنمایی به والیبال علاقهمند شدم و با بازیکنان مقاطع بالاتر بازی میکردم. پس از مدتی در مسابقات آموزش و پرورش شرکت کردم و شیفته این رشته شدم. در دوران دانشگاه با «فریبا حاجیها» آشنا شدم. او بهترین بازیکن ایران بود. در آن زمان تیم ملی والیبال زنان وجود نداشت. حاجیها برای باشگاه استقلال بازی میکرد و بسیار حرفهای بود و در سال ۶۲ با معرفی من به باشگاه استقلال فعالیتم در مسابقات باشگاهی آغاز شد و در مسابقات دستجات آزاد و باشگاههای کشور شرکت میکردیم. از آن دوران هم تیم اصفهان همواره رقیبت تیم تهران بود و هنوز هم این روند ادامه دارد.
فدراسیون والیبالی وجود نداشت و ما زیر نظر انجمن زنان ورزش ایران فعالیت میکردیم. در سال ۶۵ قرار شد که مسابقات زنان کشورهای اسلامی برگزار شود و در این رقابتها حضور یابیم. برای این رقابت ها به اردو دعوت شدم اما نامم خط خورد.
چرا نامت از فهرست ملیپوشان خط خورد؟
قدم ۱۶۷ سانتی متر بود و تا اردوی آخر حضور داشتم اما بدلیل قدم انتخابم نکردند. نخستین حضور تیم والیبال زنان در مسابقات زنان کشورهای اسلامی بود. بیاد دارم تیمهای جمهوری آذربایجان و قزاقستان فوقالعاده بودند و موفق به شکست ایران شدند.
دستمزدی هم در استقلال دریافت میکردی؟
از دستمزد خبری نبود و تنها هزینه رفت و آمد، غذا و لباس بازیکنان را پرداخت میکردند. بعد از استقلال هم به باشگاه خانه ورزش نزد «اشرف وحیدیان» رفتم. وی پیش از انقلاب کاپیتان تیم ملی والیبال زنان ایران و سرمربی تیم ملی بود. تا سال ۸۰ برای وحیدیان در تیمهای استاندارد و حجاب پویا بازی میکردم. پس از مدتی او بدلیل کسالت نتوانست کار کند. وقتی بازی میکردم به مربیگری هم علاقهمند بودم از سال ۷۱ بدون داشتن مدرک مربیگری در لیگ دسته یک و ۲ در این عرصه فعالیت میکردم.
با رفتن وحیدیان بازیکنان را جمع کردم و به آنان گفتم که اگر قبولم دارید حاضرم با باشگاه پاس برای تیمداری صحبت کنم. بازیکنان استقبال کردند و در این تیم از سال ۸۱ سرمربیگری را در لیگ برتر شروع کردم. در آن سال برابر تیم هما باختیم و نایب قهرمان لیگ شدیم. پس از آن سرمربی تیمهای پیکان، سابپا، برق تهران هم شدم. با سایپا در مسابقات جام باشگاههای آسیا هم شرکت کردیم و قبل از سایپا تیم ذوب آهن به این مسابقات رفت و مقامی هم کسب نکرد. با سایپا توانستیم نخستین پیروزی را برابر تیم گرجستان بدست بیاوریم. مقامی کسب نکردیم و پس از مدتی سایپا هم منحل شد.
به تیم ملی دعوت شدی؟
یک دوره به عنوان بازیکن اردوی سخت و سنگینی را در ورزشگاه آزادی گذاشتند و وحیدیان سرمربی تیم ملی بود و دعوتم کرد. خوابگاهی نداشتیم و زیر پلههای ورزشگاه آزادی تخت بود و همان جا میخوابیدیم اما دوباره نامم خط خورد. ۲ دوره هم بهترین توپگیر ایران در مسابقات قهرمانی کشور در تیم استاندارد شدم. یک دوره در مسابقات کشورهای اسلامی قطر به عنوان مربی بدنساز با تیم دانشگاه آزاد اعزام شدم. از مربی بدنساز بتدریج کمک مربی و پس از آن سرمربی تیم ملی شدم.
سرمربیگری پرسپولیس چگونه بود؟
پس از آن ۲ دوره سرمربی تیم پرسپولیس شدم و مدیرعامل وقت باشگاه میگفت که این پرسپولیس با آن باشگاه اصلی فرق میکند. یعنی یک دوره ۲ باشگاه متفاوت از پرسپولیس وجود داشت. آن پرسپولیس فقط فوتبال بود و این باشگاه پرسپولیس والیبال زنان و مردان را تیمداری میکرد. تیم خیلی خوبی بود و در لیگ برتر مقام قهرمانی و نایب قهرمانی را کسب کردیم و در جام باشگاههای آسیا هم برای نخستین مرتبه ششم شدیم و پیش از آن مقامی بهتر از هشتمی کسب نکرده بودیم. البته به دلیل مشکلات مالی تیم پرسپولیس هم منحل شد.
حدود ۲ سال در هیچ تیمی نبودم و به عنوان ناظر به بازیها میرفتم. نمیتوانستم حامی مالی خوبی پیدا کنم و رکودی در والیبال زنان بود. در سال ۹۳ باشگاه میزان خراسان به من پیشنهاد داد تا سرمربیگری تیم را برعهده بگیرم و ایکاش نمیرفتم زیرا وقتی پذیرفتم و در مشهد بودم پسرم تصادف کرد و جان سپرد و شوک بزرگی به من وارد شد. بدترین سال زندگیام رقم خورد. دیگر نمیتوانستم تیم را اداره کنم اما با خواهش بسیار به تیم برگشتم و در لیگ برتر سوم شدیم.
بعد از آن در سال ۹۶ دوباره به پیکان رفتم و هرمان لیگ برتر شدیم. در سال ۹۷ هم با این تیم نایب قهرمان شدیم. سال ۹۸ هم گفتند که باید در پیکان جوانگرایی شود و خیلی از بازیکنان این تیم را ترک کردند.
اولین تجربه سرمربیگری ملی با تیم نوجوانان بود؟
از سال ۸۶ سرمربی تیم ملی نوجوانان شدم. در آن زمان سرمربی سایپا هم بودم. اولین لباس ورزشی والیبالیستها در این تیم ثبت و تایید شد. ۸۰ درصد بازیکنان نوجوان در تیم ملی بزرگسالان راه یافتند و ستاره شدند. در واقع اولین تجربه سرمربیگری تیم ملی بود. حتی پست پاسور هم نداشتیم و خودمان باید پستها را تقسیم میکردیم. ۲ سال بعد با همین بازیکنان در تیم جوانان و بزرگسالان سرمربی تیم ملی بودم.
چه شد که سرمربیگری تیم ملی والیبال زنان را در سال گذشته پذیرفتی؟
یکی از مشکلات ما این است که سرمربی سطح ملی از شروع مسابقات تا پایان آن برایش ابلاغ زده میشود. اینگونه نیست که به آن سرمربی بگویند که سه سال با تیم ملی قرارداد ببندد. تنها کسی که قرارداد ۲ ساله با تیم ملی والیبال زنان داشت جواد مهرگان به عنوان مشاور فنی بود. وی فرد با دانشی است اما تجربه کمی داشت. در سطح ملی تجربه سرمربیگری خیلی مهم است. ظرفیت قرار گرفتن در میان بهترینهای آسیا را از نظر بازیکنان داریم اما مشکل این است که برنامهریزی که برای مردان به لحاظ هزینه، استخدام سرمربی، کیفیت لیگ و بازیهای تدارکاتی میشود در زنان مشاهده نمیکنیم. اگر این کار برای زنان انجام شود والیبال زنان هم رشد میکند.
گرچه فدراسیون والیبال برای زنان کم نگذاشته اما باید یک تصمیمگیری کلی برای والیبال زنان گرفته شود. «محمدرضا داورزنی» رییس فدراسیون شرایط را برای والیبال زنان مهیا کرد و به دنبال برگزاری اردوها و اعزام تیم بود. باید بودجهای به والیبال زنان اختصاص داده شود و برنامهریزی درستی در این زمینه صورت پذیرد. از پایه والیبال زنان را تقویت کنیم.