ویژه برنامهها و مجموعههایی که در مناسبتهایی خاص همچون ماه مبارک رمضان از تلویزیون پخش میشوند، پتناسیل بالایی برای دیدهشدن و اقبال مخاطب دارند. تجربه نشان داده است که این تولیدات به شرط برخورداری از فیلمنامه و داستان مناسب، پرداخت درست و بازیگران و عواملی باتجربه توانایی اثرگذاری و موفقیت را دارند.
یکی از مجموعههایی که امسال و در شبهای ماه مبارک رمضان موفق شده تا اقبال مخاطبان را کسب کرده و در رقابت با سایر تولیدات سیما به مجموعهای پربیننده بدل شود، سریال زیرخاکی است که از شبکه یک سیما پخش میشود.
زیرخاکی با بهره از داستانی روان و جذاب و استفاده از بازیگرانی توانمند توانسته است تا این جا نظر مساعد منتقدان و بینندگان را جلب کند. نمایش دقیق جزئیات سبک زندگی و وسائل و بازسازی فضای زندگی مردم در دهۀ ۵۰، به تصویرکشیدن موقعیتهای امنیتی با زبانی طنز و ارائۀ تصویری از زندگی مردم عادی (نه صرفا مبارزان یا سیاسیون) در جریان انقلاب اسلامی در سال ۵۷ از جمله مواردی است که از نظر دنبال کنندگان این سریال جالب بوده و آنان را پای این مجموعه نگه داشته است.
طهماسب صلحجو منتقد سینما و تلویزیون در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا و در اشاره به جذابیت سریال زیرخاکی نسبت به سایر تولیدات شبکههای مختلف سیما بیان کرد: برنامههای ماه رمضان را میبینم اما در این میان به نظرم سریال زیرخاکی سریال جذابی است به این دلیل که پرداخت شخصیتها جذاب است.
وی افزود: حضور پژمان جمشیدی در این سریال واقعاً غافلگیرکننده است؛ بهرغم اینکه قبلاً هم او را در نقشهای کمدی دیدهایم بازی او اینجا و در این نقش، جذاب و دلنشین است؛ ژاله صامتی هم خیلی خوب کاراکتر خودش را ارائه داده است. حتی کودکی که در این سریال است در نقش کاوه بازی میکند از پس نقش بهخوبی برآمده است و به عقیدهام اینها موضوعاتی هستند که باعث جذابیت یک سریال میشوند. وقتی شخصیتها و تیپها بهخوبی پرداختهشده باشند و بازیگران بتوانند بهخوبی در نقش خود بدرخشند، کار خوب از آب درمیآید و از این نظر زیرخاکی کار خوبی است.
این منتقد در واکنش به روند زندۀ سریال ادامه داد: روند داستان هم هنوز دچار تکرار نشده است و دائم میبینیم اتفاقات جدیدی میافتد و هر قسمت اتفاقی میافتد که نمیگذارد قصه و ماجراها دچار لکنت و تکرار شوند و این موضوع این سریال را قشنگ کرده است.
زیرخاکی، نمایش در نمایش نیست
صلحجو در پاسخ به این سوال که آیا شیوۀ جابهجایی نقشها در تولیدات تلویزیونی میتواند همچنان برای مخاطب جذاب باشد، گفت: جابهجایی نقشها یکی از روشهای درام در تاریخ سینمای ایران است و تازگی ندارد و چون جذاب است هنوز تکراری نشده.
وی تصریح کرد: یک شیوه در نمایش داریم که بسیار قدیمی است و شاید به نمایشهای سنتی ما یعنی نمایشهای تخت حوضی بازمیگردد که در اصطلاح به آن نمایش در نمایش گفته میشود؛ نمایش در نمایش حالتی است که در آن نمایشی در حال اجراست و درعینحال در همین نمایش، یک نمایش دیگر اجرا میشود و اینجا نقش آدمها عوض میشود و نقش دیگری را بازی میکنند.
نمایش در نمایش یک شیوه سنتی و قدیمی در تاریخ نمایش در ایران است که شاید به دلیل همین قدمت به نوعی در خاطره جمعی مردم ما از گذشتههای دور باقیمانده و هنوز هم جذاب و دوستداشتنی است.
رگ و ریشه شیوۀ نمایش در نمایش به فیلمهای مرحوم فردین بازمیگردد. در فیلم آقای قرن بیستم که سال ۱۳۴۲ ساختهشده، فردین آدم لات جیببر است که نقش یک مهندس را بازی میکند؛ یا در فیلم گنج قارون فردین یک کارگر مکانیک است که میشود پسر قارون و درجایی که پسر قارون است، نقشی را علاوه بر نقشی که در کلیت فیلم دارد، بازی میکند و این همان نمایش در نمایش است. این منتقد تلویزیونی ادامه داد: فیلمهای زیادی به این شکل ساختهشده اند. حتی به عنوان مثالی معروف ازایندست میتوانیم فیلم کلوزآپ نمای نزدیک عباس کیارستمی را هم در این ژانر و شیوه قرار دهیم.
وی افزود: درنهایت به همین دلیل این شیوه چون از گذشته محبوب بوده است، وقتی در کارهای جدید هم تکرار میشود، پتانسیل جذاب بودن را دارد و البته این موضوع به توانایی بازیگر برمیگردد. در سریال زیرخاکی جریان به این شکل نیست و بیشتر یک سوءتفاهم و اشتباه است. در اینجا بازیگر نقش جدیدی را بازی نمیکند و دیگران هستند که با او بهعنوان یک شخصیت مخالف برخورد میکنند. درنتیجه زیرخاکی نمایش در نمایش نیست که در آن دو جور بازی را ببینیم.
زیرخاکی به ریزهکاریها توجه دارد
این منتقد در اشاره به نقاط قوت سریال زیرخاکی یادآور شد: از جمله نقاط قوت سریال این است که به ریزهکاریها در فضاسازی توجه کردهاند. برخی از عناصر است که شاید خیلیها به آن توجه نکنند اما مهم هستند. مثلاً درصحنهای خانم خانه (با بازی ژاله صامتی) خانه را با وسیلهای شبیه جاروبرقی جارو میکند که درواقع جاروبرقی نیست و در آن سالها به آنها جاروی نپتون میگفتند و مارک آن نپتون بود؛ آن زمان جاروبرقی بود اما هرکسی نداشت و در خانه آدمهای طبقه پایین از همین جاروها استفاده میشد. این نمونهای است مبنی بر این که استفاده از این نمودها و وسیلههای زمان گذشته، جالب و قابلتوجه است.
صامتی برای آدمهایی به سن و سال من چهرهای آشنا دارد و تیپ یک زن سنتی درس نخوانده آن دوره را بسیار خوب ارائه میدهد. جذابیت این سریال به تیپ، کاراکتر و بازیگرانی بازمیگردد که تقریباً تمام آنان به خوبی از پس نقشهایشان برآمدهاند؛ بهویژه گوهر خیراندیش فوقالعاده عالی است و نقش یک پیرزن را خیلی خوب ارائه داده.
صلحجو تصریح کرد: چیزی که درباره گذشته در اینجا اهمیت دارد درودیوار و مدل ماشین و ... نیست؛ مهم شخصیتها، کاراکترها و کار بازیگران است که تا چه اندازه این آدمها را به روحیه و رفتار آدمهای آن دوران نزدیک و شبیه میکند؛ تا اینجا کار قشنگ بوده است و آنقدر جذاب بوده است که روی معایب تمرکز نکنم. البته من از آن دسته منتقدانی هستم که فیلم نمیبینم که ایراداتش را بربشمارم بلکه نگاه میکنم تا از داشتههایش لذت ببرم. چون سینما را دوست دارم تمایلی ندارم به بدیهای آن توجه کنم.
هیچ منتقدی نمیتواند به فیلمساز فیلم ساختن یاد بدهد و فیلمساز همان چیزی را که بلد است، میسازد. منتقد معلم سینمایی نیست. منتقد اگر بلد باشد خودش فیلم میسازد و معمولاً منتقدان ما کمتر در فیلمسازی موفق بودهاند. مخاطبِ نقد، مردم و تماشاگران فیلمها و سریالها هستند نه فیلمساز.
ماه رمضان نباید به زور به داستان وصل شود
این منتقد در واکنش به نظر کسانی که عقیده دارند که آثار تلویزیون در ماه رمضان حتما باید مناسبتی بوده و برای این ایام خاص ساخته شده باشند، گفت: وقتی میگوییم ماه مبارک رمضان، در این لفظ مبارک باید شاد بودن مردم مدنظر باشد. ماجرای این داستان در ماه رمضان اتفاق نیفتاده است و به نظرم مهم نیست که داستان حتماً در ماه رمضان اتفاق افتاده باشد چون در این صورت سریال ساختن سخت میشود. یکزمان ماه رمضان درروند داستان در درام و در سرنوشت آدمها نقش دارد و این خوب است که از آن بهره گرفته شود ولی زمانی است که بهزور یک ماه رمضان به داستان وصل میکنند، این خوب نیست و بیمعنی است.
یکی از اتفاقهایی که در سال ۱۳۵۷ در ماه رمضان افتاد، نماز عید فطر آن سال بود که تبدیل به یک راهپیمایی بزرگ شد و از همینجا ماجراها برای حکومت خطرناک شد؛ بنابراین اگر کسی از این منظر و زاویه استفاده کند که نماز عیدفطر در انقلاب نقش داشته و داستان را در این فضا و زمان تعریف کند، درست و بهجا است اما در مورد سریالهایی چون زیرخاکی اینکه بخواهید صرف مناسبتی بودن یک ماه رمضانبه داستان اضافه شود، ممکن است علاوه بر اینکه با داستان جور درنیاید، غیرتاریخی باشد چراکه ماه رمضان فصل و ماه ثابتی ندارد.
سریال زیرخاکی به کارگردانی و نویسندگی جلیل سامان از ابتدای ماه رمضان ۱۳۹۹ در شبکهٔ یک سیما روی آنتن رفته است، سریالی کمدی-تاریخی و مربوط به قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷ است. داستان مردی را به تصویر میکشد که به دنبال زیرخاکی میگردد. او طی داستان درگیر مسائلی همچون؛ دستگیری به جرم پخش اعلامیه ضد شاه، کمک به برادرش در تعمیر موشک ارتش و همکاری با گروههای انقلابی میشود. جالب اینجاست که این فرد در همه این موارد از ماجراهایی که حول تحول ایران میافتد بیخبر و بیاعتنا و مشغول به کار خودش است.
جلیل سامان پیش از این سریال های ارمغان تاریکی، پروانه و نفس را با مضمون وقایع پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و نقش نیروهای مختلف مبارز در این دوران ساخته بود. این سریال ها که بعد به سهگانهای از سوی وی تعبیر شدند با اقبال مردم و منتقدان روبرو بودند. ارمغان تاریکی در سومین دوره جشنواره جام جم صداوسیما برترین سریال حوزه انقلاب اسلامی معرفی شد.