جمعی از استادان ۲ کشور ایران و افغانستان طی این نشست در سخنانی، موضوعات مختلف و موثر در حوزه زنان را با توجه به شرایط ویژه کرونا در جامعه مورد بررسی قرار دادند. خشونت علیه زنان و کودکان، احقاق حقوق بشری، چالشهای امنیتی- انسانی و رهبری زنان در مواجهه با کرونا؛ از جمله مواردی بود که در این زمینه مطرح شد. بخش دوم این نشست اکنون قابل مطالعه است.
زنان و دختران در مسیر پاسداشت حقوق بشر
«اصلی عباسی» مدیرگروه حقوق زنان کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی دانشگاه شهید بهشتی از وضعیت «زنان و دختران در مسیر پاسداشت حقهای بشری» در پاندمی کرونا گفته و موضوع خود را با اشاره به سخنان دبیرکل سازمان ملل درباره بیماریهای همه گیر، آغاز کرد. «عباسی» به استناد سخنان وی گفت که بیماری کووید-۱۹ انواع نابرابریها از جمله «نابرابری جنسیت» را هویدا کرد.
بنابر اظهارات «عباسی»، این بیماری همهگیر افزون بر سیستمهای بهداشتی جهانی، تعهد ما به کرامت انسانی و برابری را به چالش کشیده است. وی همچنین با بیان اینکه زنان و دختران به روش های گوناگون تحت تاثیر پاندمی کرونا قرار گرفتند، گفت: در نقاط مختلف جهان قرنطینه و محدودیت جابجایی، بر افزایش خشونت خانگی «جنسیتمحور» تاثیر داشته است و این امر شکنندگی امنیت زنان در چارچوب ساختارهای اجتماعی جهان معاصر را نشان میدهد. در ۲۸ مارس ۲۰۲۰ روزنامه «گاردین» گزارش داد که قرنطینه به افزایش «خشونت خانگی» منجر شده است. این الگوی سوء رفتار به صورت تصاعدی در کشورهای گوناگون وجود دارد. افزون بر افزایش خشونتها علیه زنان و دختران، در بحران کرونا مثل بحرانهای دیگر مانند(فقر، جنگ و زلزله) به علت ضعف اقتصادی و نبود ساختارهای حمایتی توانمندساز، زنان بیشترین ضربه را از شیوع کرونا متحمل شدهاند.
همچنین با تعطیلی مدارس روند آموزش کودکان در اکثر نقاط جهان مختل شده،طوریکه طبق گزارش «یونسکو»، تعطیلی مدارس بر اثر کرونا روی ۷۰ درصد از جمعیت دانشآموزان جهان تاثیر داشته است.
وی در بخشی دیگر به پیشرفتهای فناوری و تبعیضهای آموزشی در برابر دختران به ویژه دختران اقشار ضعیف اشاره کرده و گفت: پیشرفت فناوری هم جنسیتزده است. طبق تحقیقات، «گوشی هوشمند» زندگی جهانیان را متحول کرده اما این تحول به نحوی برابر صورت نگرفته و مانند سایر فناوریها، دختران عقب گذاشته شدهاند و نسبت به پسران کمتر به گوشیهای هوشمند دسترسی دارند. عدم دسترسی به ابزارهای نوین ارتباطی، افزون بر «فقر آموزشی» و ریشه دارتر شدن «تبعیض» علیه زنان و دختران، به معنی پایین ماندن سطح آگاهی زنان و دختران از اطلاعات علمی نجات دهنده حیات آنها در بحران کرونا هم هست.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از صحبتهای خود، به سند راهنمای «خطمشی گذاری» تأثیر کووید-۱۹ بر زنان که در ۱۹ آوریل ۲۰۲۰ توسط سازمان ملل منتشر شده اشاره کرد. در این گزارش آمده است که: پاندمی کرونا نابرابری پیشین را عمیقتر کرده و آسیبپذیری سیستمهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که به نوبه خود تاثیرات پاندمی کرونا را تشدید می کند، آشکار می سازد.
«عباسی» با بیان اینکه در همه حوزهها (از سلامت تا اقتصاد و از امنیت تا حمایت اجتماعی) تاثیرات کووید-۱۹ بر زنان و دختران تنها به دلیل جنسیتشان تشدید شده است، گفت اثرات گسترده اقتصادی کووید-۱۹ به شکل خاصی توسط زنان و دختران که معمولاً درآمد کمتر، پس انداز کمتر و مشاغل بی ثباتتر دارند و در شرایط نزدیک به فقر زندگی می کنند، حس می شود. وی اضافه کرد که گزارشهای اولیه نشان میدهد، مردان بیشتر در معرض خطر کووید-۱۹ هستند، اما سلامت زنان نیز عموماً به دلیل باز تخصیص منابع و اولویتها از جمله خدمات باروری و جنسی، به شکل منفی تحت تاثیر قرار گرفته است. اثرات اقتصادی، تاثیر بر سلامت و بهداشت، کارهای مراقبتی بدون دستمزد، استرسهای اجتماعی و اقتصادی، افزایش تصاعدی خشونتهای جنسیت محور، تشدید تأثیرات از پیش موجود در شرایط شکننده (مخاصمات و ناآرامیهای داخلی) و وخیم تر شدن بیعدالتی زیستمحیطی بهویژه در مناطق فقیرنشین، از دیگر عوامل تاثیرگذار بر زندگی آنان است.
زنان، کرونا و چالشهای امنیتی و انسانی
«آناهیتا سیفی» استاد دانشگاه علامه طباطبایی، پژوهشگر حوزه حقوق بین الملل و زنان و مدیر هسته پژوهشی زنان صلح و امنیت صحبتهای خود را با موضوع کرونا و چالشهای امنیتی و انسانی با تاکید بر مسائل زنان مطرح کرد.
«سیفی» با ارائه تعریفی از امنیت انسانی، آن را به صورت حمایت و حفاظت از مردم در برابر تهدیدها و موقعیتهای جدی و فراگیر تعریف کرده و پرسشهایی را مطرح نمود. اینکه فراگیری بیماری چه تغییراتی در حوزه فعالیت افراد، سازمانها، دولتها و نهادهای بینالمللی ایجاد میکند، هرکدام از این نهادها چه نقشی برای کنترل بحران میتوانند ایفا کنند، چه چالشها و موانعی برای دولتها وجود دارد، جایگاه حقوق بر سلامت و رابطه آن با امنیت انسانی چگونه است و در بحرانهای جمعی، فرد بر جامعه اولویت دارد یا جامعه بر فرد؛ پرسشهایی هستند که وی در این حوزه مطرح کرده بود.
از نظر «سیفی» عدم تامین سلامت، امنیت انسانی را با چالشهای زیادی روبرو میکند. مسائل و بحران های بزرگ جز با استفاده از همه ظرفیتهای ملی، همکاری و همیاری مردم و نهادهای حاکمیت نمیتوانند مهار و کنترل شوند. بنابراین پذیرش امنیت انسانی به عنوان حق اساسی همه افراد بر مساله مسوولیت جامعه بینالملل و حقوق بینالملل تاثیر می گذارد. در این رویکرد (امنیت انسانی) دولتها باید در کنار مسوولیت امنیتی که برای خودشان قائل هستند، به مسوولیتهای دیگری هم مانند بهداشت، وضع رفاهی و سطح زندگی شهروندان توجه کنند. رویکردی که امنیت انسانی دارد، معتقد است حتی زمانی که حکومت توان تامین امنیت انسانی را دارد، نمیتوان آن را تنها تامین کننده امنیت دانست. در حالت ایده آل، رویکرد امنیت انسانی، حکومت و دولت را بخشی از شبکه سیاسی به هم پیوسته میداند که نقش آفرینان غیرحکومتی هم از قبیل جوامع مدنی، سازمانهای بینالمللی و منطقهای و حتی سازمانهای غیر دولتی باید با آن همکاری کنند. بنابراین نظم نوین بینالمللی باید شامل اصول مهم مانند همبستگی میان کشورها باشد و همچنین در درون کشورها این امر نیاز به اقدامات مبتنی بر منافع و ارزشهای مشترک برای اداره مرزها دارد که تنها از راه همکاریهای بینالمللی قابل حل هستند.
وی با طرح این پرسش که امنیت برای چه کسی؟ امنیت برای کدام ارزشها؟ در برابر کدام تهدیدها؟ و به کمک کدام ابزار باید صورت گیرد؟ ادامه داد که امنیت بهداشتی به امنیت آزادی از انواع بیماریها و دسترسی به مراقبتهای سلامتی اشاره دارد. شاخصهایی که به عنوان منابع تهدید میتواند مطرح باشد، مانند بیماریهای تهدیدکننده، عدم دسترسی به مراقبتهای سلامتی، تامین ناکافی دارو، سوءتغذیه و مسائلی از این قبیل هستند. ما شاهد یک جهان به هم پیوسته و درهم تنیده هستیم و نمی توانیم انسانها را واحدهایی جدا از هم فرض کنیم که برهم و بر زندگی هم هیچ تأثیری ندارند. بحرانهای جمعی نیاز به تدابیر جمعی دارد.
این استاد دانشگاه، با بیان اینکه مفهوم امنیت تغییر پیدا کرده و دیگر دولتها تنها مرجع و موضوع امنیت نیستند، گفت: منافع مردم و بشریت به عنوان یک حق جمعی در هسته اصلی و مرکزی امنیت قرار دارد و در یک چنین رویکردی، امنیت همه جانبه بوده و دسترسی به ضرورتهای اولیه زندگی از جمله بهداشت، سلامت، ریشهکن کردن فقر و آموزش جزو اهداف امنیت انسانی هستند. امنیت انسانی، انسان و امنیت او را به عنوان موضوع محوری در نظر میگیرد و رویکرد آن شناسایی و کاهش تهدیدهاست.
وی در ادامه با بررسی امنیت انسانی در اساسنامه سازمان بهداشت جهانی گفت که مجمع جهانی سازمان بهداشت در سال ۱۹۹۸ برنامه و دستور کار سلامتی را برای همه افراد در سده ۲۱ تایید کرده و بر اساس اطلاعات سازمان بهداشت جهانی، زنان به دلیل ایفای نقشهای متعدد در خانواده و جامعه و گذراندن دورههای فیزیولوژیکی، در معرض ابتلای بیشتر به خطر فقر هستند و در شرایط بحرانی به عنوان گروههای پرخطر به شمار میروند و از این رو، سلامت زنان اهمیت دارد.
همچنین سیفی در ادامه افزود که رکود اقتصادی و بیکاری گسترده، فشار اقتصادی بر روی افراد جامعه را افزایش خواهد داد و برخی افراد ضعیف و زنان سرپرست خانوار بیشتر در معرض خطر هستند. تمرکز بر روی پیشگیری و کاهش آسیبپذیری و افزایش توانمندی افراد آسیبپذیر ضروریست. مدیریت بحران کرونا با مساعدت و همکاری سازمانهای مردمنهاد خیلی راحتتر خواهد شد و استراتژیهای زنانه برای مهار کرونا و مشارکت آگاهانه آنها در این فرآیند دارای اهمیت است.
وی در پایان به چالشهایی که دولتها برای اجرای تعهدات ناشی از میثاق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که بر حق سلامت تاکید میکند و آنها با آن دست به گریبان هستند، اشاره کرده و گفت: محدودیت دسترسی یا کمبود منابع از چالشهایی است که دولتها با آن روبهرو هستند. کشورها باید از طریق همکاریهای بینالمللی با دیگر کشورها نقاط ضعف خود را پوشش دهند. مهار این بیماری مستلزم اقدامات هماهنگ چه در داخل و چه در خارج از کشورهاست و هیچ کشوری نمیتواند بحران را به تنهایی مدیریت کند و تمامی دولتها باید در مهار این بیماری با هم همکاری داشته باشند.
رهبری زنان در مواجهه با بحران کرونا
ماندانا سجادی کارشناس مدیریت همکاریهای بینالمللی در دانشگاه علامه طباطبائی به عنوان آخرین سخنران این نشست هم موضوع سخنرانی خود را «بررسی عملکرد رهبری زنان در مواجهه با بحران کرونا» عنوان کرد.
سجادی با ارائه گزارشی از عملکرد رهبری سیاسی در رویارویی با بحران کرونا توسط زنان، از هفت کشور نام برد و علت این موفقیت را اقدامات خلاقانه در مبارزه با بحران کووید-۱۹ بیان کرد. وی در ادامه پرسشهایی را در این حوزه مطرح کرد. پرسشهایی نظیر اینکه آیا موفقیت رهبران زن در مبارزه با بحران را میتوان صرفاً به فاکتور جنسیت نسبت داد؟ چه عوامل ساختاری در جامعه در موفقیت رهبران زن در مواجهه با بیماری کوید-۱۹ تاثیر داشتند؟ و رهبری زنانه چیست و چه پیامدهایی برای نظام بینالملل در جهان پسا کرونا به همراه خواهد داشت؟ مواردی است که محور صحبتهای «سجادی» را تشکیل میداد.
وی با بر شمردن برخی ویژگیهای سبک رهبری زنانه در رویارویی با بیماری کرونا مانند انعطاف پذیری، انطباقپذیری، صداقت، همدلی، فروتنی، شفافیت، کمک متقابل، اعتماد به عقل جمعی و در کل عملگرایی؛ گفت: این اقدامات باعث افزایش سطح اعتماد عمومی به عملکرد نهاد دولت در آن کشورها شده است.
سجادی در بخش دوم سخنان خود به ماهیت «زمینهمند رهبری» اشاره کرده و گفت رهبری برخاسته از شرایط تاریخی اجتماعی هر کشور است و بنابراین باید دید که هر یک از این جوامع در ساختار تاریخی و اجتماعی خود چه ویژگیهایی داشتند که شرایط را برای رهبری زنان فراهم کرده و رهبران آنها عمکرد مناسبی از خود نشان دادند. وی ادامه داد که ویژگی خاص این کشورها برابری جنسیتی است، یعنی میزان کلی مشارکت زنان و مردان در بخشهای گوناگون جامعه یا فرصتهایی که برای همه، از لحاظ دسترسی به بهداشت، تحصیلات و شرایط شغلی و غیره فراهم میکند، برابر است.
بنابراین شاید بتوان گفت که جنسیت به تنهایی نمیتواند نقش تعیین کنندهای در رهبری موفق جامعه داشته باشد، بلکه نکته مهم نقش تکاملی زن و مرد است که هر دو جنس در کنار هم میتوانند ایفا کنند. کشورهایی که توانستند این برابری را حفظ کنند، ارزش افزودهای را هم در رشد اقتصادی خود بدست آوردند. همچنین یافتههای حاصل از برخی پژوهشها نشان میدهد فاکتور رهبری میتواند بر جنسیت غلبه کند.
سجادی در همین رابطه به موضوع، مقاله «روزنا» و «هالستی» (۱۹۸۷) اشاره کرد که به بررسی این مسئله پرداخته است که «آیا عقاید و نگرشهای سیاست خارجی زنان برخاسته از جنسیتشان است؟». این دو محقق یک نگرشسنجی در میان رهبران زن آمریکا انجام دادند که نتایج به دست آمده از آن تحقیق نشان داد که زنان اگرچه در گروههای جمعیتی عادی عقاید سیاست خارجی صلحطلبانهتری دارند، اما هنگامی که به موقعیت رهبری دست پیدا میکنند، رویههای رفتاری مشابه همتایان مرد از خود نشان داده و در خصوص تصمیمات سیاست خارجی، از اصول سیاست قدرت تبعیت میکنند.
وی در ادامه برای نشان دادن اهمیت عوامل ساختاری جامعه در موفقیت رهبران زن در مواجهه با بیماری کووید-۱۹ به بررسی ساختار سیاسی کشور «نیوزیلند» هم پرداخت. در این کشور مبارزات زنان برای کسب جایگاههایی در عرصههای نقش آفرینی سیاسی، قدمتی به اندازه جنبشهای کارگری دارد و از همان زمان زنان عرصههای نقشآفرینی مجزا برای پیگیری خواستهها و مطالبات خود خلق کردهاند. وجود این ساختارها و عرصهها و فضاهای نقشآفرینی کاملاً زنانه همچون شاخه زنان حزب کارگر نیوزیلند، زمینه را برای ورود زنان به عرصه سیاست فراهم آورده است. بنابراین به طور کلی باید گفت این «سبک رهبری» زنانه است که در رویارویی با مخاطرات زیست محیطی و بحران های پیشرو میتواند عاملی برای موفقیت رهبران در مدیریت بحران باشد و نه صرف فاکتور جنسیت. همین سبک رهبری به واسطه «زمینه مند» بودن، نیازمند بستر مناسب و وجود ساختارهایی در جامعه است که به معیارهای برابری جنسیتی، انصاف و عدالت نزدیکتر باشند.