محرم براتی منتقد سینما در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا گفت: چنانچه سینما در مدار واقعی و جایگاه حقیقی خود قرار بگیرد، بیشتر مرزبندیها کنار میرود و اصل و اساس درجهبندی و قالبگیری بر مبنای هنر سینمایی و البته سلیقه و اقبال مخاطب برمیگردد؛ اینگونه تعاملی سازنده میان هنرمندان سینما و سیاستگذاران فرهنگی شکل خواهد گرفت؛ یعنی سینماگر از نظر مالی وابسته به مخاطب است، پس ادای دینی هم اگر باشد در دفاع از حقوحقوق عمومی است. دولت نیز از سینما انتظار ندارد به مثابه بلندگو و تریبون عمل کند.
وی افزود: وقتی دستگاه تبلیغاتی کشورهای دیگر سالهای سال به هر طریقی کوشیدهاند ایران را کشوری ناامن، با مردمی نامهربان نشان دهند، سینما حتماً میتواند عمق راهبردی نگاه تعاملی با دنیا باشد. در این مورد میتوان به سفیدنمایی اشاره کرد، جایی که دست و قلم هنرمند برای طرح داستان باز و ارائهدهندۀ داستانی باشد که نشاندهنده ظرفیتهای زیستی، قابلیتهای اقتصادی و خصلتهای مهربانانه مردم ایران برای تعامل و دوستی با مردم دنیاست.
براتی تصریح کرد: اگر جایزهای به سینماگری تعلق گرفت، به جای انگ زدن، غرور ملی را دریابیم و جایزه را متعلق به کلیت سینما و دستاوردی برای کشور بدانیم. حتماً اگر این دیدگاه ساری و جاری باشد، سینماگران هم با تعلقخاطر بیشتری به ظرفیتهای ملی نگاه تخصصی میکنند.
سیاه یا سفید؟ مسئله این نیست
یکی از انتقادات در باب محتوای تولیدات سینمای ایران، تاکید بر مشکلات و معضلات اجتماعی و به تعبیری سیاه نماییهایی است که بهویژه در سالهای اخیر در مضامین فیلمها برجسته شده است. یکی از سادهترین (و البته بدیهیترین) دلایل این امر درخشش در جشنوارهها و دیدهشدن فیلمها در خارج از ایران است. داستانی که اگرچه پربیراه نیست؛ لزوما در مورد همۀ سینماگران صدق نمیکند.
درحالی که تولیدات سینمایی به سمت دوقطبی از کمدیهایی نه چندان پرمغز و درامهایی غمبار حاصل اغراق بر مصائب اجتماعی رفته است، برخی این موضوعات را ریشهایتر از دستهبندی یادشده دانسته و راه خروج از این وضعیت را در بهبود شرایط زمینهای میبینند. البته نیاز است علاوه بر خندیدن در سالنهای سینما به عمق مسائل هم فکر کنیم، همچنان که لازم است علاوه بر نمایش بیپایانی از مصیبتهای اجتماعی، جلوههای برجستهای از پیشرفتهای صنعتی، تولیدات علمی و دستاوردهای ملی و بینالمللی را بر پردۀ نقرهای به تماشا بنشینیم.
براتی در واکاوی انتقادات از تولید فیلمهای تلخ با مضامین دلسردکننده در سینمای ایران بیان کرد: اعتقادی به تقسیمبندی سیاهوسفید در سینما ندارم زیرا تصور میکنم سینما اگر روی ریل درست حرکت کند، باید تاروپودی برای بافتِ واقعیت، شخمزدن تاریخ یا ابزاری برای نمایش تخیل و رؤیاپردازی به زبان تصویر باشد. به بیان دیگر سینما بخشی از مفهوم هنر به معنای تجلی ارادهای ذهنی است که از واقعیت گرتهبرداری شده یا زاییده تخیل باشد. چنانچه تمام یا بخشی از آن به فراخور متن، ریشه در واقعیت داشته باشد، دستهبندی و خطکشی معنا ندارد.
وی ادامه داد: تنها شیوه بیان واقعیت است که میتواند تلخ، گزنده و نیشدار باشد یا واقعیت را در سینی طلا تقدیم کند. این طیف گسترده از نوع نمایاندن تصویر بر پرده نقرهای از نظر محتوا بستگی به ساختار زیستی، دیالکتیک متن داستان، دیدگاه پدیدآورنده و البته سلیقه مخاطب دارد که واکاوی هر یک از این موارد به عنوان تشکیلدهنده زبان بیان سینما، بحثی طولانی و خارج از حوصله مخاطب است.
اینکه چرا سیاهنمایی در سینمای ما موج میزند یا فیلمها بیشتر در قالب درام اجتماعی تولید میشود را اینگونه پاسخ میدهم که به تقسیمبندی سینما با معیار سیاهوسفید اعتقادی ندارم اما شاخصهای بهتر و بیشتری برای جداسازی و تقسیمبندی فیلمها وجود دارد. از ردهبندی سنی تا درجهبندی هنری، از دستهبندی بر اساس رعایت قواعد هنری تا میزان آغشتهبودن به ابتذال، از رتبه سلامت مالی و استقلال اقتصادی گرفته تا میزان آلودهبودن سرمایه و جولان پولهای چرک در سالنهای سینما، از رتبه مهم آزادی بیان در طرح داستانهای واقعی و کنکاش تاریخی تا وابستگی سیاسی و سفارشیسازی، از نوآوری و خلاقیت در طرح داستانهای جذاب تا آببستن به داستان و سریدوزی ...
این منتقد سینما در واکنش به اینکه آیا سینمای ما به سینمای دولتی و سینمای جایزهبگیر تبدیلشده، گفت: این نوع تقسیمبندی نامفهوم و شهودی است؛ قابلیت اندازهگیری بر اساس دادهها را ندارد و نیازمند تفتیش نظر پدیدآورنده و منظورخوانی است. تولید فیلم برای دیده شدن در جشنواره و کسب جایزه فینفسه مذموم نیست و در همه فرهنگها رایج است. این نوع سینما نزد مخاطب از اقبال زیادی برخوردار است و اگر نبود حتی به رغم استقبال جشنوارههای خارجی، کسی از این نوع فیلمها نمی ساخت.
سینمای ما قبل از هر نوع تقسیمبندی (سیاه یا سفید)، با مساله فقر و فقدان خلاقیت در پرورش طرح و نبود داستانهای جذاب روبروست؛ مشکلی عریان و تلختر از محتوای برخی فیلمها که منجر به بروز حساسیت در سیاستمداران شده است.
سینما نیاز به کالبدشکافی و دروندرمانی دارد
این منتقد در تشریح مشکلات سینمای ایران، خاطرنشان کرد: سالهاست سینما نه روی پای خود که با انواع و اقسام نگهدارندهها و افزودنیهای مجاز و غیرمجاز، حیات و ممات دارد؛ از نیاز مالی به یارانههای دولتی گرفته تا فقر مزمن در سرانه ظرفیتهای صندلی تا فقدان اقبال مخاطب. این سینما نیاز به کالبدشکافی و درون درمانی دارد.