اسدالله شعبانی، شاعر و نویسنده پیشکسوت ادبیات کودک و نوجوان در نشست نقد و بررسی موضوعی آثار ادبیات کودک و نوجوان (آسیبها و چالشها)، که ظهر امروز (۱۸ تیر) به مناسبت روز ادبیات کودک و نوجوان از اینستاگرام خانه کتاب پخش شد، گفت: بدون آگاهی و شناخت گذشته ذوقی و فکری مردمانمان بیبضاعتیم و این همان توشه راه ماست. البته ادبیات ما در این امر قدری دستانداز دارد اما به طور کلی بدون آشنایی با دستاوردهای فکری و فرهنگیمان وجود نداریم و در هر زمینهای حق داریم با پیش زمینه ذهنیمان وارد شویم. امروز ما باید با گذشتهمان پیوند داشته باشد در غیر این صورت هر فرهنگی میتواند ما را ببلعد و این مساله در ادبیات کودک و نوجوان نادیده گرفته میشود و در ادبیات بزرگسال هم فاجعه است.
وی افزود: هر نویسنده باید نظریه ادبی داشته باشد. نظریه ادبی به تعداد نویسندهها میتواند متنوع و گوناگون باشد. اصولا چهارچوبهای گسترده و فراگیری وجود دارد که ما را از یکدیگر جدا میکند و یکی از جلوههای ادبیات همین چهارچوب و سبک نوشتن و سبک زیستن است. ادبیات دربرگیرنده آموزهها، نوشتن و طرح زدن است و درحقیقت یک معنای ساده آن به قلمرو نگارش و نوشتن برمیگردد و در آنجا به عنوان ابزار کار استفاده میشود اما معنای دیگر آن در فرهنگی همگانی قابل دریافت است و آن هم در منش و شیوه زیست اجتماعی، آداب و ... معنا مییابد، یعنی ما به عنوان یک کنشگر اجتماعی ادبیات خود را نشان میدهیم.
شاعر کتاب صد تا کتاب ادامه داد: ادبیات معنای تخصصی هم دارد و به عنوان همه دستآوردهای ذوقی و فکری ملتی که در مسیر تاریخ دست به آفرینش زده معنا مییابد که همه آنها خاستگاه اجتماعی دارند. بنابراین این موضوع بیانگر التزام و تعهد ماست. یعنی یک نویسنده علاوه بر نویسنده بودنش یک کنشگر اجتماعی هم محسوب میشود و رفتارش میتواند تاثیرگذار باشد. عبارتی که علیاکبر دهخدا (۱۲۵۷-۱۳۳۴) در این زمینه ارائه میدهد بسیار ساده و سنتی است و میگوید: «چگونگی تعبیر و بیان احساسات و عواطف و افکار به وسیله کلمات در شکلهای گوناگون را ادبیات میگویند.» البته در فرهنگ غربی ظرافت و زیبایی هم به آن اضافه شده است.
بازنویسی آثار ادبی برای لذت بردن
شعبانی لذتبردن را محور اصلی در تولید آثار بازنویسی دانست و گفت: هدف از بازنویسی آثار ادبی برای کودکان آموزش نیست. ادبیات در سرشت خود آموزههایی دارد؛ اما ابزار آموزشی نیست. همه آثار ادبی مخصوصا شعر و داستان لازم نیست آموزش دهند بلکه پرورش میدهند و ذائقه و پسند عمومی بچهها را میپرورانند. و این نکتهای است که از سوی آموزش و پرورش و برخی ناشران و نویسندگان مورد غفلت قرار گرفته است. غفلتی که صورت گرفته این است که ما به دلخواه بچهها صحبت نکردهایم اما بچهها حق دارند ادبیات مخصوص خودشان را داشته باشند و از آن لذت ببرند و این موضوع مهمی در ادبیات کودکان است.
وی طبقهبندی ادبیات را اینگونه تشریح کرد: این طبقهبندی در گذشته به صورت نظم و نثر و بعد به صورتهای گوناگون مانند ادبیات قومی مثل ادبیات گیلگی، ادبیات بلوچی و بعد بهصورت ادبیات عامه، ادبیات نوشتار یا بهصورت موضوعی شامل ادبیات عرفانی، ادبیات تاریخی، ادبیات پایداری، ادبیات پلیسی، ادبیات وحشت و ... بوده است. اما بزرگترین بخش ادبیات ما از گذشته ادبیات پندآموز و تعلیمی است چون در گذشته حقوق کودک ناشناس بوده و ما خود را دانای کل میدانستیم. اما امروزه که موضوع درک حضور دیگری مهمترین موضوع تعیلم و تربیت است ما دیگر دانای کل نیستیم ما در داستانها هم باید اجازه دهیم شخصیتها خودشان را با رفتارشان معرفی کنند.
نتیجه نگاه محفلی به ادبیات، نوچهپروری است
او با بیفایده دانستن کلاسهای نوشتن و شعر، اضافه کرد: این کلاسها نهتنها تاثیر مثبتی در رشد و توسعه ادبیات کودک ندارد بلکه آسیبهایی هم به ادبیات کودک و جامعه کتابخوان میزند. چون دنیای ما الان بهصورت محفلی است. براین اساس ادبیات ما هم محفلی شده و عدهای از اهالی ادبیات دور هم مینشینند و اصطلاحات و قواعدی را مطرح میکنند اما این کار زمانی خوب و تاثیرگذار است که جامعه پویایی داشته باشد و مباحث طرح شده در این محافل را بپذیرد وگرنه طرح این مباحث سبب ایجاد ابهام میشود.
نویسنده قصه زاغ و روباه، اظهار داشت: یکی از چیزهایی که برآیند همین نگاه محفلی است نوچهپروری است و هر کسی گروهی دور خود جمع میکند و از طریق این گروهی که آموزش میدهد میخواهد خود را مطرح میکند. هرچند که برخی افرادی که این دورهها را برگزار میکنند، نویسندگان و پدیدآورندگان حرفهای هستند.
مریم صفاهانی، عضو شورای مدیریت شورای کتاب کودک نیز غلبه آثار ترجمه بر تالیف را چالش مهم ادبیات کودک و نوجوان دانست و گفت: یکی از این دلایل تمایل ناشران به آثار ترجمه به دلیل پایینتر بودن هزینه تمام شده چاپ و رعایت نکردن حق کپیرایت است. همچنین میبینیم همزمان چند ترجمه موازی در بازار دیده میشود و با اینکه تنوع در ترجمهها زیاد است کیفیت ترجمه بالایی ندارند و سبب میشود آثار تالیفی در حاشیه قرار بگیرد. از سوی دیگر کمتوجهی به مدیر هنری، صفحهآرایی، طراحی و گرافیک در کتابهای تصویری دیده میشود و کتابهای پرتعداد و بیکیفیتی میبینیم که از تکنیکهای کامپیوتری استفاده میکنند بدون اینکه ویژگیهای زیباییشناسانه را درنظر گرفته باشند. همچنین بین متن و تصویر هم هماهنگی دیده نمیشود.
صفاهانی ویراستاری بخش مهم ادبیات کودک دانست که فراموش شده است و ادامه داد: در بررسی کتابهای کودک به آثاری میرسیم که ویراستاری نشدهاند و ناشران اهمیت زیادی به این امر نمیدهند و سبب میشود این کتابها پراز غلطهای ویرایشی و املایی باشند درحالیکه گاهی برخی از این کتابها از نظر محتوا باکیفیتاند.
موضوعات روز و کتابهای واقعگرا، در ادبیات کودک نداریم
وی افزود: در ترجمه گونه واقعگرا، فانتزی و کهن داریم. اما تعداد کتابهای واقعگرا کم است و نشان میدهد مخاطب بیشتر به دنبال گونه فانتزی است. چون این گونه با نیازهای احساسی روانی و اجتماعی کودک سازگارتر است و تخیلش را تقویت میکند ولی مشکلاتی که در این آثار دیده میشود فضاسازی و پیرنگ ضعیف است و شخصیت پردازی قوی ندارند و لازم است پدیدآورندگان مخاطبشناسی را در نظر بگیرند. از سویی کیفیت ترجمه هم در این کتابها ضعیف است. با اینکه تعداد آثار تالیفی اندک است اما تنوع خوبی دارد و از سوی نویسندگانی تولید شده که جوایز مختلف گرفتهاند اما باز هم میزان توجه به موضوعات روز در آنها کمتر است و لازم است دستاندرکاران این حوزه در مراکز دولتی توجه بیشتری به تالیف داشته باشند چون ما نیاز داریم در آثار به موضوعات ملی و بومی کشورمان بیشتر پرداخته شود.
این عضو شورای کتاب کودک اضافه کرد: مجموعهسازی چه در ترجمه و چه در تالیف مشکل بزرگی است که گاهی منجر به کتابسازیهایی میشود؛ مطالبی از اینترنت جمعآوری و نشر داده میشود و در ادامه در فضای مجازی منعکس میشود که منبع مشخص و معتبری ندارد. باتوجه به اینکه کودک نمیتواند سره را از ناسره به خوبی تشخیص دهد انتشار این مطالب آفتی است که در کتابهای کودک و نوجوان وجود دارد. گروه دیگری که باید به انها توجه کرد؛ خردسال شامل نوزاد و نوپا است. در این گروه گرچه کتابهایی داریم تعداد کتابهای تالیفی خیلی کم است و همه آنها چاپ و صحافی خوبی ندارند و استاندارهای کتابسازی لازم هم برای این گروه سنی در کتابها دیده نمیشود. همچنین در این گونه به شعرها و متلها که باعث رشد زبانی شناختی و شخصیتی کودک میشود، توجه زیادی نشده است.
وی کتابهای دینی را گروه دیگری از موضوعات چالش برانگیز دانست و گفت: متاسفانه تعداد کتابهای دینی کاسته شده و استقبال مخاطب کم شده چون کتابهای دینی کلیشهای شدهاند و تفکر برانگیز نیستند. روابط علت و معلولی رویدادهای مختلف داستانهای دینی به خوبی رعایت نمیشوند و صحافی خوبی هم ندارند. قصههای دینی مربوط به ائمه و بزرگان دینی با فهم کودک انطباق ندارد و نیاز به بازبینی و بازنگری دارند تا با درک مخاطب انطباق داشته باشد و از سویی در این دسته از آثار توجهی به تولید آثار برای خردسالان نشده است.