حیف است که در کنار قهرمان استراتژیست معاصر کشورمان سردار قاسم سلیمانی که در میدان های نبرد افتخار آفرینی کرد، قدرت سرداران دیپلماسی را نادیده بگیریم که اوج آن توافق برجام بود و آخرین نمود آن را در نشست ۱۲ روز پیش شورای امنیت شاهد بودیم.
در نشست اخیر شورای امنیت، آمریکایی ها در اولین گام حقوقی خود برای جلوگیری از خاتمه دادن به تحریم های تسلیحاتی ایران که موعد آن آبان ماه است، تنها ماندند؛ چینی ها و روس ها محکمتر و اروپایی ها کمی محتاط تر و محمد جواد ظریف نیز با سخنرانی محکم خود وزیر خارجه جنگ سالار آمریکا را آچمز کرد، این درحالی است که آمریکایی ها برای فراهم کردن فضای کافی جهت تحقق اهداف خود نمایندگانشان شامل پمپئو و برایان هوک را تا یکی دو روز قبل شروع نشست به پایتخت های منطقه گسیل کرده بودند.
اینها نشان می دهد که با برجام، ایران نقشی تعیین کننده در آینده سیاسی آمریکا هم دارد، چرا که بخش اصلی تقلای ترامپ و تیم تندرو او برای تمدید تحریم تسلیحاتی، بیش از آنکه در چارچوب دشمنی با ایران باشد، جنبه مصرف داخلی و آن هم در بحبوحه انتخابات دارد.
آمریکایی ها با خروج از برجام و وضع تحریم های ظالمانه که هدف اصلی آن از بین بردن برجام از طریق تحریک ایران به خروج از آن بود، تصور می کردند در این مرحله، با یک اجماع حداقلی، فاز بعدی را برای رای گیری جهت تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران هموار خواهند کرد.
اما آنچه در ناکامی پمپئو در این روز نقش داشت چه بود؟ توافق برجام، امروز چه وضعیتی را برای مهار یکجانبه گرایی آمریکا رقم زده است؟ دستاوردهای برجام برای ایران چه بود و این توافق چه میزان در دشمنی آمریکایی ها با وزیر امورخارجه ایران تاثیر داشته است؟ این سوال هم مطرح است که علت عصبانیت دولت آمریکا از برجام و خشم بی حد تیم تندرو آمریکا از وزیر امورخارجه ایران چیست که از مدت ها قبل پمپئو و دستیارانش به جای رویارویی دیپلماتیک، به اهانت و بکار بردن صفت هایی مانند فریبکار و دروغگو روی آوردند.
دستاوردهای برجام
توافق برجام، دستاوردهای زیادی داشته که اگر منصفانه و با نگاه حرفه ای ارزیابی کنیم، یک فهرست بلندی از مزیت های آن برای نظام در طول این سال ها می توان شمارش کرد.
۱- یکی از دستاوردهای برجام را در همین نشست اخیر درباره قطعنامه ۲۲۳۱ در شورای امنیت دیدیم که آمریکا تنها ماند و در حالی که بسیاری تصور می کردند اروپایی ها با آمریکا همسو و همصدا خواهند شد، اما اینگونه نشد. حالا چرا؛ دلیل آن ساده است، چرا که برجام دستکم از نظر حقوقی دشمنان ایران را خلع سلاح کرده است و آمریکا هم فقط با اهرم زور حرف می زند و این هم از نگاه جامعه جهانی مغفول نمانده است.
۲- به علاوه، این توافق هم اکنون به ریسمانی تبدیل شده که اروپایی ها و سایر کشورهای مستقل جهان، برای متوقف کردن سیاست یکجانبه گرایی و زورمدارانه آمریکا به آن چنگ زده اند، حالا ممکن است که اروپایی ها در نشست احتمالی بعدی که آمریکایی ها دنبال به رای گذاشتن تمدید تحریم تسلیحاتی ایران هستند، به نوعی با آمریکا همراهی کنند که آن هم بخاطر وابستگی شدید مالی و امنیتی آنان به واشنگتن است، اما دستکم این بار چین و روسیه دلیلی برای همراهی و زیاده خواهی آمریکا ندارند و قطعا در برابر واشنگتن خواهند ایستاد. یادمان باشد که روسیه و چین در قطعنامه های صادره در شورای امنیت که به قرار گرفتن ایران ذیل بند هفتم منشور انجامید، با آمریکا و اروپا همراهی کردند و حاضر به وتوی آن قطعنامه ها که تحریم های بین المللی را بر ایران تحمیل کرد، نشدند.
۳- سومین دستاورد برجام را می توان در این دانست که سایه جنگ را از فضای کشور دور کرد؛ کمااینکه آمریکایی ها برای حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی تنها با همراهی سه کشور انگلیس، کانادا و استرالیا اقدام کردند، حال آنکه پیش از توافق برجام تقریبا یک اجماع همه جانبه علیه ایران وجود داشت. به عنوان مثال در قطعنامه ۱۸۰۳ تنها یک عضو غیر دائم یعنی اندونزی رای ممتنع داد و بقیه ۱۴ عضو هیچکدام به قطعنامه رای منفی ندادند.
در حقیقت با آن اجماع جهانی که حتی چین و روسیه هم از صف ما کنار کشیدند، شبح جنگ بطور واقعی تری بر آسمان کشور ظاهر شده بود.
۴- حالا اما همان اجماع هم وجود ندارد، این بار نه تنها اجماعی شکل نگرفت که در نشست اخیر شورای امنیت اکثر شرکت کنندگان، بخصوص تمامی اعضای برجام از خروج ترامپ از این توافق انتقاد کردند و خواستار حفظ این توافق شدند.
حال تصور کنیم که برجام نبود و آن اجماع الان شکل گرفته بود و این تیم وحشی اطرافیان ترامپ هم که هستند؟
۵- توافق برجام در روزهایی امضاء شد که کشور به یک منفذ تنفسی دستکم ۴ ساله نیاز داشت؛ در روزهایی که می بایست برای تامین امنیت ملی و مرزهای کشور، با داعش در عراق و سوریه وارد نبردی تعیین کننده شویم؛ علاوه بر آن به کاهش فشار بین المللی در خصوص حضور نظامی در منطقه، آن هم به صورت علنی مورد نیاز بود؛ آیا با شرایط قبلی به این سادگی ها ممکن بود؟
۶- شکستن جو جهانی علیه ایران؛ در روزهایی که یک هجمه بزرگ در ارتباط با برنامه صلح آمیز هسته ای ایران جریان داشت و تقریبا قاطبه کشورهای جهان درجبهه مقابل ایران به صف ایستاده بودند، دوراندیشی رهبر معظم انقلاب و درایت دولت و تلاش دستگاه سیاست خارجی راهگشا بود و امروز نتایج آن را شاهد هستیم.
" موضوع هسته ای، یک نمونه از مسائلی است که تلاش کردند، به بهانه آن، ضد نظام اسلامی فضاسازی و دروغ پردازی کنند. حتی اکنون که با توجه به حکم شرعی و عقلی و سیاسی، مسلّم شده است که جمهوری اسلامی ایران به دنبال سلاح هسته ای نیست، مقامات امریکایی هرگاه که در مورد موضوع هسته ای صحبت می کنند، با اشاره و یا تصریح، موضوع سلاح هسته ای را نیز بیان می کنند، در حالی که خودشان هم می دانند که نداشتن سلاح هسته ای، سیاست قطعی جمهوری اسلامی ایران است.
هدف آنها این است که با این بهانه، فضای بین المللی را ضد ایران حفظ کنند و بر همین اساس بود که با طراحی جدید دولت برای مذاکره درخصوص موضوع هسته ای موافقت شد تا این جوّ جهانی شکسته و ابتکار عمل از طرف مقابل گرفته شود و حقیقت نیز برای افکار عمومی دنیا مشخص شود. "
(دیدار مدیران، متخصصان و کارشناسان سازمان انرژی اتمی با رهبر انقلاب ۲۰/۰۱/۱۳۹۳)
در حقیقت این یکی از اصلی ترین دستاوردهای برجام است که در آخرین نشست شورای امنیت خود را نشان داد؛ امروز این ایران نیست که گوشه رینگ گرفتار شده است، بلکه با تدبیر نظام و رهبری و تلاش دولت و تیم دیپلماتیک کشور، این آمریکایی ها هستند که منزوی شده و در حاشیه قرار گرفته اند. برای توضیح بیشتر این مساله کافی است بدانیم که برجام را اگر امضاء نکرده بودیم، تحریم ها با همین شدت اعمال می شد و امروز تفاوت این بود که به جای آمریکا ما تنها مانده بودیم؛ آن هم با امتیازی که ترامپ و تندروها برای تحمیل جنگ به ایران در اختیار داشتند.
خشم بی حد تیم تندرو آمریکا از محمد جواد ظریف برای چیست؟
۱- نگاهی به تقلای حدودا ۴ ساله ترامپ و تیم تندرو او برای بازگرداندن پرونده ایران به شورای امنیت و نابودی کامل برجام نشان می دهد این توافق دست دشمنان ایران را از منظر حقوقی بسته است؛ تیم تندرو فعلی که آدم هایی مانند پمپئو، بولتون، جولیانی و تام کاتز آن را نمایندگی می کنند، دشمنی خود را نه فقط با نظام و دولت که با ملت و تاریخ و فرهنگ ایران به نمایش گذاشته اند و یکی از دلایل سخت دشمنی آنان با برجام این است که آنها از سال ها قبل از به قدرت رسیدن، برای نابودی ایران، نقشه ها داشته اند.
در این خصوص، ارتباط این افراد با گروه های تروریستی بویژه گروهک منافقین و دیگر گروه های تجزیه طلب را نباید در تحلیل رفتاری آنان نادیده گرفت. آنها از منافقین پول دریافت می کردند و در همایش هایشان شرکت و برایشان تبلیغات می کردند و براساس اسناد موجود، تحت فشار همین جریان، نام سازمان از فهرست گروه های تروریستی وزارت خارجه آمریکا خارج شد.
۲- نکته بعدی اینکه، برجام با توجه به اینکه در نوع خود برای اولین بار، توافقی مستکبرانه و یکطرفه به نفع آمریکا نبود، نوعی حس تحقیر در آمریکایی های تندرو ایجاد کرد؛ از همین رو می بینیم که ظریف به عنوان فرمانده تیم دیپلماسی ایران از همان دوران تبلیغات انتخاباتی در آمریکا در سال ۲۰۱۵، هدف اصلی تیم تندرو قرار گرفت.
۳- به علاوه نباید فراموش کرد که تیم تندرو از ظریف و تیم دیپلماتیک او وحشت دارند، بطوری که حتی ترامپ هم اذعان کرده که دیپلمات های آمریکایی حریف او نمی شوند، از همین رو او در ارتباط با برجام همواره اوباما و تیم او را در برابر ظریف بازنده و حتی خائن توصیف کرده است.
۴- نکته دیگری که باید به آن توجه داشت اینکه، قدرت لابی گری ظریف و ارتباطات رسانه ای او بویژه وقتی به آمریکا می رود، همه تندروهای آمریکایی را نگران می کند، بطوری که آخرین بار در صدور ویزای سفرش برای شرکت در نشست سازمان ملل اخلال کردند.
استدلال ها، تحلیل ها و ارزیابی های ظریف بر خلاف دیگر دیپلمات ها و وزیران خارجه و حتی رهبران کشورها، مخاطب و شنونده های بسیاری در آمریکا دارد و رسانه های آمریکایی برای گرفتن وقت مصاحبه با او رقابت می کنند، از همین رو تیم اطرافیان ترامپ همواره نگران سخن گفتن سکان دار دیپلماسی ایران با مردم آمریکا بوده و هستند و تلاش زیادی می کنند تا او را از صحنه خارج سازند.
۵- مهمتر از همه، خشم و عصبانیت تیم تندرو در آمریکا از وزیر امور خارجه ایران، تقابل و مصاف منطقی، با عزت و هنرمندانه وی با همه شخصیت های عرصه سیاست در آمریکا از ترامپ تا پمپئو است، بطوری که پمپئو و اطرافیان او مدت هاست که در برابر قدرت دیپلماسی محمد جواد ظریف، او را "دروغگو" خطاب می کنند.
واقعیت این است که آمریکا اکنون اوضاع خوبی ندارد و شواهد حاکی از آن است که این کشور بزرگ در سراشیبی انزوا قرار گرفته است؛ بحران کرونا، ترکیدن دمل نژادپرستی و بدتر از همه وجود بازیگران ناشی و تندرو در راس قدرت در آمریکا سبب شده، پیش بینی اینکه آمریکا در آینده ای نه چندان دور دچار فروپاشی شود، چندان دشوار نباشد، بنابر این غیرعقلانی است که هزینه رویارویی با کسی که در حال مرگ سیاسی است را بپردازیم و برجام چنین فرصتی را برای کشور ایجاد کرد.