بیست و نهم تیرماه سالروز عملیات والفجر۲ است که در سال ۱۳۶۲ در مناطقی از کردستان ایران و عراق اتفاق افتاد و مناطقی از کردستان عراق به تصرف ایران درآمد. یکی از گردانهای دخیل در این عملیات، تیپ نیروی مخصوص ۳۳ المهدی جهرم بود که در این عملیات ۲ تن از فرماندهان ارشد و ۴۷ رزمنده جهرمی به شهادت رسیدند.
پس از انجام والفجر مقدماتی نیروهای عراقی تبلیغات وسیعی را به راه انداخته و ادعا کردند که ایران دیگر نخواهد توانست حملهای موثر در جبههها انجام دهد، اما بعد از عملیاتهای والفجر بود که روند عملیاتها ادامه یافت.
این عملیات در کردستان عراق انجام شد و با انجام آن ایران جبهه جدیدی علیه نیروهای عراقی گشود. این عملیات با رمز "یا الله" ساعت یک بامداد روز بیست و نهم تیرماه سال ۶۲ در محور پیرانشهر- حاج عمران در حد فاصل بین ارتفاعات قمطره و تمرچین به صورت نیمهگسترده با فرماندهی مشترک انجام شد.
این عملیات در حالی آغاز شد که قسمتی از نیروهای خودی ۲۴ ساعت قبل از آغاز تک (حمله) با هدف دور زدن دشمن از خط عزیمت خود حرکت و پس از ۲ ساعت راهپیمایی موفق شدند خود را به مناطق تعیین شده رسانده و آماده شروع عملیات شوند. با وجود اینکه نیروها پس از ۲ ساعت تاخیر در تمام محورها با دشمن درگیر شدند، لیکن پیشروی قابل توجهی صورت گرفت. این عملیات در سیزدهم مرداد ماه ۱۳۶۲ به پایان رسید و ایران توانست منطقه حاج عمران را تصرف کند.
رزمندگان استان فارس نقش اصلی را در عملیات والفجر۲ ایفا کردند و از ۲۴ گردانی که در این عملیات حضور داشتند، ۱۸ گردان از یگانهای استان فارس بودند. شهید مرتضی جاویدی معروف به «اشلو» سردار حماسهآفرینی که با شجاعت و درایت خود در عملیات والفجر ۲ محاصره چند روزه گردان فجر از لشکر المهدی (عج) در تپه «بردزرد» و منطقه حاج عمران را به یک پیروزی بزرگ مبدل کرد و با همان استواری و مردانگی که داشت، چهار روز و پنج شب در محاصره ماند. دیگر سردار بزرگ این عملیات، شهید حاج علیاکبر بهمنزادگان و علیاکبر فرهادی از رزمندگان جهرمی بودند که برای آزادی این محور به شهادت رسیدند.
آغاز عملیات والفجر۲
در محورهای حاج عمران، هیچ تحرکی از سوی ایران از ابتدای جنگ صورت نگرفته بود و بدین جهت برای اجرای عملیات لازم بود که فعالیتهای مهندسی برای عبور نیروها انجام شود. نیروهای مهندسی با تلاش بیوقفه و شبانهروزی، تمهیدات لازم برای حمله و عبور رزمندگان را فراهم میآوردند.
عملیات والفجر ۲ در منطقه پیرانشهر، در حد فاصل بین ارتفاعات قمطره و تمرچین، با اهداف زیر تدارک دیده شد: انهدام نیروی دشمن و گرفتن اسیر.، تجزیه نیروی دشمن. تصرف ارتفاعات سرکوب منطقه. تصرف پادگان حاج عمران و تسط بر شهر چومان مصطفی
پادگان حاج عمران در موقعیتی سوق الجیشی واقع شده است،بدین ترتیب که از شمال به ارتفاعات چنارستان و کلاشین، از جنوب به ارتفاعات بسیار مرتفع سکران و کدو و از شرق به ارتفاعات تمرچین و شهر مرزی پیرانشهر، و از غرب به تنگه دربند و شهر چومان مصطفی عراق، محدود می شود.آنچه بر اهمیت منطقه و ضرورت تصرف آن میافزود، تبعات بعدی آن بود که از جمله آنها تسلط بر تردد ضدانقلاب و کنترل آن. ایجاد تسهیلات و پشتیبانی از کردهای مسلمان و مبارز عراقی. فراهم سازی امکان گسترش عملیات نامنظم در خاک عراق، حفظ پیرانشهر از هرگونه تهاجم و تجاوز نیروهای عراقی. زمینه سازی نزدیکی بیشتر به شهر و تاسیسات نفتی کرکوک عراق.
شاید کمتر کسی از رشادتهای رزمندگان سپاه فجر و لشکر المهدی (عج) جهرم در این عملیات باخبر باشد، اما این عملیات با جانفشانیهای رزمندگان جهرمی و تقدیم ۴۷ شهید از جوانان این شهرستان از جمله سردار شهید علیاکبر بهمنزادگان به روایت بنیاد شهید جهرم و به روایتی ۷۲ شهید جهرمی به پایان رسید که روایت بخشی از این عملیات را از کتاب سردار پابرهنه جنگ؛ شهید حاج علیاکبر رحمانیان و بخشی دیگر را از زبان رزمندگان حاضر در این عملیات مرور میکنیم.
شناسایی منطقه حاج عمران و آمادگی تیپ المهدی(عج) جهرم
سردار محمدجعفر اسدی از فرماندههان عملیات والفجر ۲ درباره شناسایی منطقه و تدارک جدی برای عملیات در منطقه حاج عمران گفت: به همراه یکی از رزمندگان به نام رشید با هلیکوپتر به ارومیه و پس از آن به پیرانشهر رفتیم و از آنجا راهی ارتفاعات قمطره شدیم تا بررسی اولیه انجام شده باشد.
منطقه خوش آب و هوایی، اما صعبالعبور و ترسناک بود. گفتم خدا به دادمون برسه. از کجا آمدیم به کجا! رشید برای اینکه به ما دلداری بدهد،گفت: بچههای المهدی رو وزن کن بیار و بعد از عملیات وزن کن و ببر! بعد میبینی که همه روبهراه شدن! خندیدم و گفتم: اگه برای خوردن بود که خونه بابا و ننهشون بهتر میخوردن!
ما در خوزستان در روزهای اول با سختی و مرارت زیاد کارمان را پیش برده بودیم و عادت داشتیم که هفته به هفته غذای درست و حسابی به چشم نبینیم. روزهای بعد البته با هدایای مردمی بهتر شد، اما در غرب کشور که سرو گوشی آب دادم، دیدم که انگار یک دوره عسر و حرج دیگر را باید تجربه کنیم.
سردار شهید حاج علیاکبر رحمانیان در خاطرات خود که در کتاب سردار پابرهنه جنگ آمده، حکایت از روزهای سختی دارد که تیپ المهدی(عج) جهرم برای اولین بار راهی عملیاتی سنگین در غرب کشور شده بود، وی نوشته است: از سپاه نقده حرکت کرده و عصر به پیرانشهر رسیدیم. پیرانشهر پاکسازی شده بود ولی روستاهای اطراف آن در دست کومله و دموکرات بود. شب قبلش هم در شهر درگیری شده بود. در جلسهای که با فرمانده سپاه و مسوول اطلاعات شرکت کردیم ما را در جریان مسائل قرار دادند.
شب در آنجا ماندیم و صبح به ارتفاعات مرزی و خط مقدم رفتیم. پیرانشهر، غربیترین شهر مرزی استان آذربایجان غربی است که یک مرزی به نام تمرچین به داخل عراق دارد(تنگه). تا عصر در آنجا بودیم و با چندتن از برادران؛ حاج مهربان، ستوده، کوشا، برادر موسوی و رفیعی بعد از شناسایی از ارتفاعات قمطره بالا رفتیم. حدود دوساعت و نیم راه بود. ارتفاع حدود سه هزار متر، شناسایی کردیم و برگشتیم. هوا بسیار خوب و منطقه سرسبز و بر روی ارتفاعات برف بود.
موفقیت تیپ المهدی(عج) جهرم در عملیات والفجر، نخستین عملیات کوهستانی سپاه در دفاع مقدس
طراح عملیاتی تیپ نیروی مخصوص المهدی(عج) جهرم در عملیات والفجر۲، سرداران شهید علیاکبر رحمانیان و خلیل مطهرنیا بودند. آنها با در نظرگرفتن همه جوانب تصمیم گرفتند عملیات از ۲ محور تمرچین و قمطره انجام شود. چهار گردان از سمت راست و سه گردان از سمت چپ وارد شدند. در سمت راست یعنی محور تمرچین، گردان کمیل به فرماندهی حاج علی اکبر بهمنزادگان، گردان امیرالمومنین به فرماندهی احمد ربیعی، یک گردان از تیپ ۲ ارتش از قوچان (از لشکر ۷۷خراسان) و گردان مالک به فرماندهی علی شیرزادی وارد این عملیات شدند. در سمت چپ یعنی محور قمطره نیز، گردان ابوذر به فرماندهی علی نوری و گردان فجر به فرماندهی مرتضی جاویدی معروف به "اشلو" عمل میکردند.
در سمت راست، منطقه تمرچین واقع بود که مسوولیت آن را حاج علیاکبر رحمانیان بر عهده داشت و محور قمطره را هاشم اعتمادی هدایت میکرد. خلیل مطهرنیا هم به عنوان فرمانده عملیات در جبهه مستقیم در خط پدافند که رو به رو به خط مرز جمهوری اسلامی بود، هدایت عملیات را بر عهده داشت.
گردان کمیل به فرماندهی علیاکبر بهمنزادگان خود را به یکی از ارتفاعات رساند که تقریباً رو به روی تنگه حاج عمران بود. سمت چپ، نیروها در ارتفاعات کلهاسبی نتوانستند جلوتر بروند، بنابراین الحاق کامل انجام نشد. گردان فجر به فرماندهی مرتضی جاویدی همان شب دوم حدود ۲۳ کیلومتر در عمق دشمن نفوذ کرده و خود را به ابتدای تپه برزد رساند و در نهایت به خاطر عدم الحاق نیروها به محاصره درآمد. شرایط دشواری پیش آمده بود.
حاج اسدی، فرمانده تیپ المهدی(عج) در آن عملیات گفت: آتش دشمن از زمین و هوا سنگین شده و مجموعهای از گردان فجر بر فراز تپه در محاصره بودند. نه تخلیه مجروح داشتند و نه امکان تدارک نیرو و مهمات و آذوقه فراهم بود. روز سوم بود که شهید صیاد شیرازی به من امر کرد که در صورت امکان مرتضی جاویدی از تپه بردزرد عقب بکشد، من با تعجب گفتم: ما الان درگیر با دشمن هستیم. فرمانده سپاه هم امر کرد که یک نفر بفرستید به آقای جاویدی بگوید که گردان را عقب بکشد. من گفتم راهی نداریم که آنها عقب بیایند. هر مسیری که ما جلو برویم دشمن است و هر مسیری که مرتضی عقب بیاید نیز به دشمن برخورد میکند و گردان با این وضعیت نمیتواند با دشمن درگیر شود.
آقای صیاد یه ذهنشان رسید که شخصی با آقا مرتضی صحبت کند. با مرتضی به سختی ارتباط برقرار کردیم و صیاد مستقیم با مرتضی بحث کردند. شهید ضیاد به او گفت: آقای جاویدی، یک تدبیری بیندیش که بیایی به موقعیت ما! مرتضی با جرات و شجاعت گفت: به امام بگویید که ما نمیگذاریم واقعه احد دو باره تکرار شود، ما محکم ایستادهایم.
شهادت سردار حاج علیاکبر بهمنزادگان
با حاج علی اکبر رحمانیان از محور میانی به اتفاق پایین آمدیم و به نزدیکی گردان به فرماندهی علی شیرزادی رسیدیم که ناگهان از پشت بیسیم اعلام کردند حاج علیاکبر بهمنزدگان شهید شده است. من درست پشت سر حاج علیاکبر رحمانیان بودم. وقتی او این خبر را شنید، زانو به زمین گذاشت و با حسرت گفت: تنهام گذاشت...
در ارتفاعات به صورت دایره، سنگری روی هم چیده شده، درست کرده بودند. سنگری که فقط از جهت تیر مستقیم، آن هم از تیرهای سبک در امان بود و سقف و روپوش نداشت. علیاکبر بهمنزادگان، ضلع دوم مثلث اکبرهای جهرمی، روز سوم مرداد ۶۲ مردانه و مظلومانه به شهادت رسید.
شکست محاصره
چهار روز از محاصره بچههای مقاوم سپاه فجر میگذشت. عصر بود که فرماندهان عملیات جمع میشدند، وضو میگرفتند و بر عزم خویش برای درهم شکستن محاصره میافزودند. با تدبیر شهید مطهرنیا و شهید رحمانیان و مشورت با دیگر فرماندهان، ۲ محور اصلی انتخاب شد و از محور چپ، خلیل به همراه برخی از فرماندهان و مسوولان اطلاعات وارد شدند و از محور راست، حاج علیاکبر قدم به صحنه کارزار نهاد.
حاج کاظم حقیقت از رزمندگان دوران دفاع مقدس در این باره گفت: ۲ ساعت جنگ مداوم داشتیم تا اینکه دو محور موفق شدند خود را به ارتفاع برزرد برساند. بالاخره محاصره شکسته شد. وقتی به همراه شهید مطهرنیا حدود ساعت یک بامداد وارد ارتفاع شدیم، صحنه بسیار عجیبی را دیدیم. بچههایی که در آن ارتفاع مقاومت میکردند، اکثر از دود خمپاره گونههایشان سیاه شده بود، بعضیها زخمی بودند که در چند روز مقاومت با پرستاری در سنگر بیمارستان حالشان رو به بهبودی بود.
بیمارستان کوچکی در یکی از سنگرها ایجاد کرده و گروهی در بیمارستان بستری بودند. رساندن آب به این مجموعه محاصره شده، آن چنان کار سخت و حیرتانگیزی بود که در مسیر ارتفاع، جنازههای بسیاری از عزیزان را میدیدیم که صرفاً برای رساندن آب به این برادران به شهادت رسیده بودند. به هر طرف نگاه میکردیم صحنه کربلا برایمان تداعی میشد.
روحیه آنها اصلاً به کسانی که چهار شب و پنج روز در محاصره دشمن، آن هم در عمق ۲۳ کیلومتری خاک دشمن بودند، نمیخورد و بسیار سرحال و باروحیه بودند. جنازههای جناح دشمن گویای حملات متعدد آنها به رزمندگان ما بود.
حمید زکیپور از رزمندگان این عملیات گفت: کار ما در محاصره بسیار سخت بود. جدای از بچههایی که شهید شده بودند، چهل یا پنجاه نفری مجروح روی دستمان مانده بود، هیچ کاری نمیتوانستیم بکنیم. در آنجا چند قوطی شیر خشک پیدا کردیم و به مجروحان چند وعده شیر خشک دادیم. مرتضی جاویدی مرتب میگفت ما باید به همان قولی که دادیم عمل بکنیم...بالاخره نیروها رسیدند و داستان تنگه احد دفاع مقدس با دلاوری اشلو و یارانش، برگ زرینی از کتاب دفاع مقدس شد که حتی رییس جمهوری وقت در خطبههای نماز جمعه پس از عملیات، آن را را حماسهای بزرگ توصیف کرد. پس از این عملیات، فرماندههان به دیدار امام (ره) رفتند و پس از توضیحات شهید صیاد شیرازی، امام مرتضی جاویدی را بوسیدند...
دستاوردهای عملیات والفجر ۲
در این عملیات در مجموع،ارتفاعات مهم آزادی ۲۵۹۷، ۲۸۷۵،۲۶۳۹،۲۹۹۵ و ارتفاعات تایچی کوران ۲۰۶۲، شرقان کوه، رسول ۱۹۷۰، ۲۱۲۰، برزمین، گردمند،۲۵۰۵، و همچنین روسای زینو، خوارو، رایات، گمرک، مامیخان، خلال، پادگان حاج عمران، تنگه چومان مصطفی و تنگه دربند جزء مناطق آزاد شده به جساب آمدند و ۶۰ پایگاه دشمن نیز از تصرف آنها آزاد شد. لشکر اسلام خط پدافندی را تشکیل داد و محورها تثبیت شدند و نیروهای عملیاتی تیپ المهدی(عج) نیز به پادگان جلدیان بازگشتند.
شهرستان جهرم در فاصله ۱۹۳ کیلومتری جنوب شرقی شیراز قرار دارد.