انتشار هر گفت و گویی از چهرههای سیاسی و حزبی در رسانهها، برگ تازهای به دفتر انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم در سال ۱۴۰۰ میافزاید. گرچه احزاب و گروههای بسیاری از هم اکنون خود را برای شرکت در این رویداد مهم آماده میکنند اما میان طیفهای مختلف اصلاح طلب و اصولگرا همچنان سردرگمی، تعدد نامزد، تعدد یا عدم وجود استراتژی مشخص و نیز سازوکار تصمیم گیر موج میزند. اصولگرایان میان گزینههای مختلفی که میتوانند راهی پاستور شوند انتخاب دشواری دارند و اصلاح طلبان از آینده انتخاباتی که در آن سایه احراز صلاحیت بر سر آنها است، بیمناک اند.
مرد اول اصولگرایان کیست؟
نامها برای پاسخ به پرسش آمده در تیتر بسیار است و این بسیاری از سوی «حسن غفوری فرد» اینگونه توصیف می شود: «محمدباقر قالیباف و علی لاریجانی از کسانی هستند که حضور دارند. خیلیها علاقه دارند که علی اکبر ناطق نوری هم حضور داشته باشد اما او نخواهد آمد. عزت الله ضرغامی و سعید جلیلی به احتمال زیاد نامزد خواهد شد. حزب موتلفه اسلامی هم در حال بررسی حضور با نامزد مستقل است. همچنین احتمال دارد مهرداد بذرپاش هم جزو داوطلبان باشد. از مجلس هم حمیدرضا حاج بابایی و علی نیکزاد شاید داوطلب شوند.»
با احتساب عدم حضور ناطق نوری، هفت نام در مصاحبه این فعال سیاسی اصولگرا به چشم میخورد که همگی اصولگرایان شناخته شده هستند. اگر چهرههایی چون پرویز فتاح و حسین دهقان را هم به فهرست این گمانه اضافه کنیم و فرض را بر آمدن ابراهیم رییسی و محسن رضایی هم بگذاریم؛ تاکنون در جریان اصولگرا ۱۱ نامزد بالقوه میتوانند در انتخابات ریاست جمهوری رقابت کنند اما کدامیک از این گزینهها تمایل یا حتی نشانهای از رغبت برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ را نشان دادهاند و اینکه با وجود برخی اختلاف دیدگاه در جریان اصولگرا کدامیک شانس اجماع و انتخاب را به دست خواهند آورد هم نیازمند زمان است و هم بررسی رویدادهایی که پیرامون آنها روی میدهد.
برای مثال، شماری از تحلیلگران برخی تغییرات در یکی از روزنامههای نزدیک به قالیباف و نیز سفر وی به جنوب کشور را از نشانههای ابتدایی آغاز تحرکات انتخاباتی رییس مجلس ارزیابی میکنند. برخی منابع آگاه از آغاز فعالیتهای انتخاباتی سعید جلیلی هم خبر میدهند و نشانه آن را دیدار برخی چهرههای نزدیک به او با آیت الله محمدتقی مصباح یزدی پدر معنوی جبهه پایداری تعبیر میکنند.
لاریجانی هم چهره مطرح انتخاباتی و محبوب میانهروهای اصولگرا و اصلاحطلب این روزها است که در ظاهر کارگزارانیها به او امید دارند. هرچند «معصومه ابتکار» درباره حمایت اصلاحطلبان از لاریجانی گفته که هنوز بر سر نامزدی لاریجانی میان اصلاحطلبان توافقی نشده است. لاریجانی همچنین میان اصولگرایان سنتی بر تندروهای تازه عرصه سیاست ترجیح داده می شود. شاید به همین دلیل است که برخی شایعه کرده اند که برای حضور در رقابتها شرط و شروط تعیین کرده که همه میانهروهای اصلاح طلب و اصولگرا بر سر حمایت از او وحدت کنند؛ شایعه ای که از سوی «منصور حقیقت پور» مشاور وی رد و اعلام شده که از لاریجانی دعوت نشده است که به انتخابات ورود کند؛ بعید هم است که خودش به تصمیمی رسیده باشد.
سید پرویز فتاح گزینه دیگر اصولگرایان به ویژه تا پیش از حواشی رخ داه بر سر بازپس گیری املاک بنیاد مستضعفان بود. برخی این اقدام او را پایانبخش هرگونه خیال انتخاباتی و برخی دیگر آغاز راهی برای جلب افکار عمومی میدانند. دیدارها، سفرها و حتی پستها و توییتهای عزت الله ضرغامی، علی نیکزاد، حمید رضا حاجی بابایی پیش از این هم انتخاباتی ارزیابی می شد اما تاکنون خبر موثقی از حضور انتخاباتی آنها منتشر نشده است.
اصولگرایان برای انتخابات آینده نیاز به حداکثر آرا را احساس نمیکنند و به آنچه در انتخابات مجلس ۹۸ تجربه کردند راضی هستند، بر همین اساس هریک از این نامزدها به عرصه ای برای رقابت درونی آنها تبدیل خواهد شد و باید دید در نهایت کدامیک از آنها اقبال همفکران را به دست آورده و وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم خواهد شد.
سایه صلاحیت بر سر مرد اول اصلاحطلبان
نامهای مطرح در اردوگاه اصلاحطلبان به تعداد اصولگرایان نیست اما همین تعداد اندک هم در بیم و امید تایید صلاحیت قرار دارند. «اسحاق جهانگیری»، «محمدرضا عارف»، «مصطفی معین»، «محسن هاشمی» نامهای مطرح اصلاح طلب به عنوان نامزد احتمالی انتخابات آینده هستند. از غفوری فرد اصولگرا تا علی صوفی اصلاحطلب، جهانگیری را نامزد اصلاح طلبان در انتخابات آینده ارزیابی میکنند، صوفی حتی با صراحت از تمایل وی به حضور در این عرصه خبر داده و گفته که آقای جهانگیری برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ صراحتا اعلام کرده که نامزد خواهد شد. جهانگیری از اعضای حزب کارگزاران سازندگی، از چهرههای نزدیک به رییس دولت اصلاحات دسته بندی میشود اما مهمترین ویژگی او برای اصلاح طلبان امکان بالای تایید شدن صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان است.
گمانه زنی های موثق و غیرموثق از حضور جدی محمد رضا عارف در انتخابات حکایت دارد. اما منتقدان عارف در جریان اصلاحات کم نیستند از جوانانی که معترض سکوتهای طولانی مدت او در امور مختلف بودند تا احزابی چون کارگزاران که حضور او در راس شورای عالی سیاستگذاری را چندان قبول نداشتند. برگ برنده عارف هم برای اصلاح طلبان همان امکان تایید صلاحیتش است. محسن هاشمی هم گرچه تاکنون حضورش در ماراتن انتخابات را تکذیب کرده اما میتواند از گزینههای اصلاحات باشد.
ماههای مانده تا زمان انتخابات فرصت معرفی چهرههای تازه ای در این جریان است که هم بتوانند از سد شورای نگهبان عبور کنند و هم طرح تازه ای در آستین داشته باشند. چشم امید بسیاری از اصلاح طلبان به تکنوکراتهای میدان دیده نزدیک به این جریان است اما برای منسجم کردن استراتژیهای پراکنده اصلاح طلبان باید به سازوکار تازه ای دست یابند که مورد اجماع همه باشد و بتواند حرف آخر را در این زمینه بیان کند. تا زمانی که چنین سازوکاری به وجود نیاید که نشانهای هم برای به وجود آمدنش مشاهده نمیشود؛ نمیتوانند امیدی به آینده داشته باشند. واقعیت آن است که عارف و یا حتی جهانگیری به نوعی در این عرصه بخت خویش را آزموده اند و برای رسیدن به صدر انتخاب مردم باید حرف تازه ای داشته باشند. با وجود چنین واقعیتی کار اصلاحات را که حیاتش در حضور پرشور مردم است، دشوار خواهد شد.