تهران- ایرنا- جنگ یا همان تروریسم اقتصادی روش مرسوم دولت ترامپ برای پیشبرد اهداف خود است اما رویکرد تاجرمابانه ترامپ و قمار اقتصادی وی در مقابل کشورهای مختلف می تواند عامل ایجاد بحرانی اقتصادی در جهان شده و پیامدهای آن همچون بومرنگی اقتصاد آمریکا را هم تحت تاثیر قرار دهد.

به گزارش خبرنگار ایرنا، استفاده از ابزارهای اقتصادی یکی از روش‌های مرسوم ترامپ برای تهدید و مقابله با دیگر کشورها بوده است. نقشه راهنمای سیاست خارجی ترامپ بهره برداری اقتصادی از کنشگری در مناسبات بین المللی است. این نوع نگاه هم در تعامل با متحدین آمریکا و هم در مواجهه با رقبا و دشمنان این کشور ساری و جاری است. اینکه ترامپ متحدینش را وادار می کند هزینه های تامین امنیتشان توسط آمریکا را بیشتر بپردازند در تعاملات ترامپ با اعضای ناتو، کره جنوبی و بویژه متحدین آمریکا در منطقه خلیج فارس وجود داشته است. البته در منطقه خلیج فارس با چاشنی ایران هراسی هم توانسته در قالب فروشهای تسلیحاتی منابع سرشاری به جیب مجتمعهای صنعتی نظامی واریز کند. این رویه در مداجهه با رقبای قدرتمن مانند چین هم به نوعی دیگر در جریان است. برای مثال مایک پمپئو، وزیر امور خارجه دولت ترامپ تایید می‌کند که رابطه کشورش با چین شبیه یک جنگ سرد است. یا عمده ترین ابزار فشار بر ملت ایران در قالب سیاست فشار حداکثری تحریم و یا به تعبیر درست تر  تروریسم اقتصادی است. اعاده تحریمهایی که به واسطه برجام لغو شده بود، جلوگیری از فروش نفت ایران، ممانعت از تعامل کشورها و نهادهای مالی بین المللی با ایران همه در چهار چوب تروریسم اقتصادی قابل ارزیابی است.

 دولت ترامپ تعرفه گمرکی بسیاری از محصولات اروپایی را سال گذشته تا ۲۵ درصد افزایش داد. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در دیدار با رئیس کمیسیون اروپایی در بهمن ماه سال گذشته در حاشیه اجلاس اقتصادی داووس بار دیگر این اتحادیه را به اعمال تعرفه‌های گمرکی بالا بر تولیدات خودروی اروپا تهدید کرد. ترامپ که فردی تاجر مآب است با اقداماتی از دست بحرانی اقتصادی در جهان ایجاد کرده است.

روز ۲۱ ژوئیه ۲۰۲۰ ترامپ به دولت چین اعلام کرد که کنسولگری خود را در شهر هیوستون ایالت تگزاس تعطیل کند. مایک پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا علت چنین تصمیمی را حفاظت از حق مالکیت معنوی و اطلاعات خصوصی آمریکا اعلام کرد، وانگ ونبین، سخنگوی وزارت امور خارجه چین این تصمیم آمریکا را توهین آمیز و غیر قابل قبول خواند و آن را محکوم کرد. چین در ۲۷ ژوئیه در یک اقدام تلافی جویانه با ورود به ساختمان کنسولگری آمریکا در چنگدو و با افراشتن پرچم خود کنترل این محل را در دست گرفت. این کنش و واکنش بزرگترین قدرت های سیاسی و اقتصادی، حاکی از وخامت اوضاع میان این دو کشور داشت.

حالا پمپئو مدعی شده است: چین منبع و منشا انواع چالش ها است. آمریکا مجبور شد که کنسولگری چین را در شهر هیوستن در ایالت تگزاس ببندد چرا که آنجا به لانه جاسوسی چینی ها تبدیل شده بود. وضعیت کنونی خطرناک تر از جنگ سرد شده است چرا که آمریکا با چالشی از سوی کشوری مواجه شده است که شمار جمعیت آن به ۱ میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفر می رسد و این کشور اقتصادی دارد که رشد تولید ناخالص داخلی آن ۶ درصد در سال است  و این باعث شده تا چینی ها میلیون ها شغل را در آمریکا اشغال کنند.

از سخنان وزیر امور خارجه آمریکا مشخص است که تنشهای اقتصادی در حال ورود به مراحل پیچیده و حادتری است. اگرچه در دی ماه سال گذشته آمریکا و چین موافقتنامه‌ای را با هدف تخفیف جنگ تجاری میان دو کشور که بازارها را تکان داده و بر دوش اقتصاد جهان سنگینی کرده امضا کردند. اما وحشت آمریکا از اقتصاد چین همچنان پابرجاست و خصومت به لایه های زیرین روابط رسوخ کرده است.

کریستین لاگارد رئیس صندوق بین المللی پول چندی پیش هشدار داد که اقدامات اقتصادی آمریکا می تواند به آندسته از بازارهای نوظهور که دچار تزلزل هستند شوک وارد کند. به نظر رئیس صندوق بین المللی پول، «بلاتکلیفی و فقدان اعتماد که ناشی از تهدیدهای موجود در عرصه تجارت است» جزو مهمترین خطرات پیش روی اقتصادهای در حال توسعه است. کریستین لاگارد تنها راه برون‌رفت اقتصاد جهانی از مسیر رکود را مذاکره رو در روی رهبران بزرگ جهان به منظور حصول توافق‌های گام به گام دانسته و تاکید کرده است که ایجاد اطمینان و امنیت اقتصادی راه دیگری ندارد.

قمار اقتصادی ترامپ در مقابل کشورهای مختلف می تواند عامل ایجاد بحرانی اقتصادی در جهان شود. بحرانی که حتی خود آمریکا را نیز درگیر کند. چنین رویکردی قطعا می تواند اقتصاد بسیاری از کشورهای جهان را نابود کند. تبعات اقتصادی ناشی از کرونا، نیز به بحران اقتصادی که آمریکا عامل آن است اضافه شده و تمام کشورهای جهان را هم شامل می‌شود.

نگاه کوتاه مدت و افراطی و یکجانبه گرایانه آمریکای ترامپ به مراودات اقتصادی با کشورهای مختلف اگر چه ممکن است در کوتاه مدت منافعی برای آمریکا در پی داشته باشد، با این وجود این رویه تعادل، نظم و ثبات را در اقتصاد جهانی بر هم خواهد زد و پیامدهای آن همانند بومرنگی در بلند مدت به اقتصاد آمریکا باز خواهد گشت. کنا اینکه افراط در استفاده از هژمونی دلار باعث شده کشورهای جهان به دنبال استفاده از ارزهای ملی در مراودات خود با یکدیگر باشند. چنین رویه ای حتی ممکن است در آینده در مراودات منطقه ای هم در پیش گرفته شود.