حشمت، خاطرات بانوی رزمنده گلستانی در دوران دفاع مقدس و ماجرای زنی است که در ساماندهی اعزام زنان به جبهه نقش موثری داشت.
این کتاب توسط انتشارات شهدای نینوا در۱۵۰ صفحه و با تیراژ هزار نسخه در قطع رقعی منتشر شد.
بخش اول کتاب به خاطرات قبل از انقلاب و استخدام در ارتش، بخش دوم کتاب مربوط به حضور خدیجه خراسانی معروف به حشمت در جبهه و فعالیت در ستادهای پشتیبانی و بخش سوم کتاب شامل خاطرات بعد از جنگ تحمیلی است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
"در مدت فعالیتم برای اعزام نیرو به جبهه ها، چند هزار نیروی خدماتی به پشت جبهه اعزام کردیم؛ آن هم نه نیروی معمولی و بی انگیزه بلکه نیروهایی مخلص و با اشتیاق و معتقد".
در خاطره دیگری از این کتاب آمده است:
"با نگاهش انگار چیزی می خواست به من بگوید. حس کردم حرفی برای گفتن دارد. به اتیکت لباسش نگاه کردم، اسمش یونس بود و فامیلی اش با خون بدنش ناخوانا شده بود.
فکر کردم آب می خواهد. به او گفتم برادر آب برایتان ضرر دارد ، ابروهایش را به سختی به علامت نه بالا برد. گوشم را نزدیک لب هایش بردم چون به سختی حرف می زد و من جز صدای سین چیز دیگری بطور واضح نمی شنیدم.
دست چپ مجروحش را به سختی بالا آورد و گذاشت روی جیب سمت چپ پیراهنش و خواست دکمه پیراهنش را باز کند، اما نمی توانست.
پیراهنش را باز کردم و عکس دختر یک ساله ای را بیرون آوردم و به او دادم. عکس را روبرویش گرفتم. آنگاه خندید. صورت زردش گل انداخت! پشت عکس نوشته شده بود: مونس بابا.
عکس مونس را با چسب پارچه ای سفید به سرمش وصل کردم تا بتواند بهتر آن را ببیند. وقتی عکس دخترش را دیدم بیشتر نگران آینده یونس شدم."
۳۳ هزار رزمنده گلستان برای دفاع از میهن و پایداری انقلاب به ندای امام خمینی لبیک گفته و در مناطق عملیاتی حضور یافتند.
تقدیم بیش از سه هزار و ۷۰۰ هزار شهید از جمله ۳۶ بانوی شهید، حدود ۱۲ هزار جانباز و هزار و ۱۷۹ آزاده، کارنامه پرافتخار مردم گلستان در جنگ تحمیلی است.