به گزارش ایرنا، آسیا تایمز می نویسد: حملات ۱۱ سپتامبر حس مصونیت چند دهه گذشته بسیاری از آمریکایی ها که فکر می کردند تهدید تروریسم به آمریکا نخواهد رسید را از بین برد، اما دولت آمریکا برای به اصطلاح مبارزه با تروریسم و کاستن از تاثیرات به اصطلاح جنگ با تروریسم در قلمروهایی گام گذاشت و به کشورهایی اتهام زد که هیچ نقشی در اقدامات غیرانسانی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نداشتند.
این نشریه افزود: آمریکا قصد داشت به آن حملات پاسخی قوی و قاطع بدهد و بزودی "جنگ با تروریسم" را فعال کند و به دست کم ۱۸ کشور جهان نیرو اعزام کرد، اما این راه حل اصلی این معمای همچنان مبهم و شاید آشکار نبود. چون هواپیما رباهای ۱۱ سپتامبر وابستگان به القاعده و اهل کشورهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی و بعضا لبنان و مصر بودند، در حالی که آمریکا از ترس متحدان عربی خود انگشت اتهام را به سمت کشور صاحب نام و با فرهنگ دیرینه ای چون ایران نشانه رفت و شاهد بودیم که فقط یک کشور و یک دین در کل به هدف "کارزارهای بدنام کردن" تبدیل شد و جهان اسلام در کل هدف تبلیغات مسموم قرار گرفت و این اقدامات گمراهانه همچنان در جریان است و آمریکا را ایمن تر نساخته است.
این نوع سیاست ورزی هدفمند آمریکا نه تنها تاکنون نتوانست تلفات جانی، خسارات مالی و حتی آسیب های روحی ناشی از آن اقدام تروریستی را جبران کند؛ بلکه بر هزینه های مادی و معنوی آمریکا نیز افزود. زیرا از آن زمان تا کنون بیش از ۷ هزار نظامی آمریکایی کشته و بیش از ۵۳ هزار تن مجروح شدند. دانشگاه براون آمریکا نیز در تازه ترین پژوهش ها برآورد کرده که هزینه جنگ با تروریسم از ۵.۴ تریلیون دلار فراتر رفته است.
این گزارش می افزاید: از طرف دیگر شاهد بودیم که در سپتامبر ۲۰۰۱ القاعده کمتر از ۱۰۰ عضو داشت، اما در سال ۲۰۱۹ حدود ۴۰ هزار نیرو را در خدمت دارد و وزارت امور خارجه آمریکا هم اذعان کرده که القاعده قوی تر از گذشته شده است.
این کارزار پرهزینه همچنین قادر به جلوگیری از فعالیت گروه تروریستی داعش به عنوان جدیدترین تجلی تروریسم جهانی نیز نشده است.
و تازه سه سال پس از جار و جنجال های مربوط به حملات ۱۱ سپتامبر جرج دبلیو بوش رئیس جمهوری وقت آمریکا اذعان کرد که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) هیچ ارتباطی بین ایران و این حملات انتحاری پیدا نکرده است.
با این حال، حملات ۱۱ سپتامبر موجب شد که نخبگان سیاسی و اطلاعاتی آمریکا دستاویز جدیدی برای مقصر جلوه دادن اسلام و کشورهای اسلامی از جمله ایران برای چالش های پیش روی آمریکا پیدا کنند.
دولت آمریکا که قادر نبود انگشت اتهام را به سمت عربستان سعودی متحد سنتی خود نشانه بگیرد، نوک پیکان اتهام را به سمت ایران منحرف کرد و این کشور را حامی اصلی تروریسم در جهان لقب داد و سیاستمداران آمریکایی به عنوان امری مرسوم به ایران به عنوان کشوری تروریستی اشاره کردند.
این نفرت پراکنی که تا حدی ناشی از تیرگی روابط ایران و آمریکا پس از انقلاب ۱۹۷۹ و تا حدی هم ناشی از احساسات علیه مسلمانان پس از ۱۱ سپتامبر بود، موجب جسور شدن برتری طلبان هم در آمریکا هم در سطح جهان برای هدف قرار دادن و آزار ایرانیان شد.
در یک نمونه، سال گذشته یک پناهنده ایرانی در پورتلند ارگون پس از بازگشت از کانادا دریافت که خانه اش هدف حمله و خرابکاری قرار گرفته است. این در حالی است که در این مدت حتی یک نفر هم به دست افراد ایرانی کشته نشده است و در حالی که تروریست های کشورهای عربی فقط در یک فقره ۱۵۷ تن را کشتند و تروریست های اماراتی ۳۱۳ نفر را به قتل رساندند.
این نشریه در ادامه می نویسد: ایرانیان که اعتقاد دارند سزاوار این بدنامی نیستند، می پرسند که اگر ۱۵ تن از ۱۹ فرد مهاجم ۱۱ سپتامبر ایرانی بودند، اگر عاملان بمب گذاری منهتن ایرانی بودند یا اگر حمله مرگبار سان برناردینو در سال ۲۰۱۵ به دست افراد ایرانی بود، چه می شد؟
روشن است که آمریکا هرگز موفق به ریشه کن کردن تروریسم جهانی از طریق دشمنی مداوم با یک دین یا بستن درهای گفت وگو با کشوری که در چهارراه تاریخ و فرهنگ مشرق و مغرب قرار دارد، نخواهد شد.
مبارزه با تروریسم، نیازمند داشتن فهم روشنی از ریشه های این تهدید جهانی و سرمایه گذاری روی اولویت های درست و تعامل با همه طرف های دارای نفع در جلوگیری از ظهور گروه های مانند القاعده و داعش است.