تهران- ایرنا- در حالی که «امیرعلی ابوالفتح» مهمان میزگرد ایرنا اعتقاد دارد مجلس سنا است که قدرت مانور رئیس‌جمهوری آتی آمریکا را تعیین می‌کند «اسماعیل گرامی مقدم» می‌گوید نظام سیاسی آمریکا ریاستی است و رئیس‌جمهور توان تصمیم‌گیری بالایی دارد.

ایرنا: در صورت پیروزی دموکرات ها در انتخابات پیش رو، سناریوی بازگشت آمریکا به برجام محتمل تر است بنا به چند دلیل؛ نخست اینکه ایران و آمریکا قبلاً توافقی تاریخی را به عنوان  برجام امضا کرده‌اند و این طور نیست که تیم بایدن خلق الساعه با یک توافق جدید مواجه باشند. نکته دوم اینکه برجام توافقی است که حمایت جهانی را پشت سر خود دارد و با وجود گذشت 2 سال از خروج آمریکا از توافق هنوز متحدان دیرینه این کشور در مقابل ایالات متحده ایستاده‌اند نمونه آن نشست اخیر شورای امنیت است که تنها کشور ذره‌ای به نام جمهوری دومینیکن در کنار آمریکا ایستاد و از ۱۵ عضو  دائم و غیر دائم شورا ۱۳ نماینده در مقابل قطعنامه پیشنهادی آمریکا ایستادند که این موضوع از نظر سیاسی یک انزوا و شکست برای آمریکا محسوب می شود. نکته سوم اینکه همواره رویکرد دموکرات‌ها به نهادها، پیمان ها و سازمان های بین المللی مثبت و سازنده بوده است بنابراین با انتخاب رئیس جمهوری از جناح دموکرات، امکان بازگشت آمریکا به برجام بیشتر است و نکته مهمتر اینکه نظام سیاسی آمریکا یک نظام ریاستی است به این معنی که رئیس جمهوری قدرت تعیین‌کننده‌ای در پیشبرد سیاست داخلی و خارجی این کشور دارد، همانگونه که اوباما در زمان تسلط طیف جمهوریخواه بر کنگره توانست به رغم همه کارشکنی ها برجام را تصویب کند. در شرایط کنونی اما این امکان وجود دارد که در صورت پیروزی بایدن، آمریکا قید و شرط هایی را برای بازگشت به برجام تعیین کند چرا که در حال حاضر ایران با فشارهای اقتصادی مواجه است.

گرامی مقدم: هرچند من منکر نظر جناب آقای ابوالفتح در مورد تاثیرگذاری نهادهای قانون‌گذار در آمریکا که قدرت بیشتری از رئیس جمهور دارند، نیستم، اما نسبت آن را بسیار پایین می‌دانم. باید در نظر داشت که نظام آمریکا جمهوری ریاستی است و اختیارات فراوانی از این لحاظ در دست رئیس جمهور است. مثلا در زمان آقای اوباما، کنگره با وی مخالف بود ولی آقای اوباما کار خود را به پیش برد. مذاکره با ایران را علی رغم مخالفت ها به پیش برد ولی در مورد موارد داخلی نظیر زندان گوانتانامو، باید گفت بسیاری از وعده ها با عملیاتی شدن متفاوت است چرا که زمان‌بر بوده و زیرساخت می خواهد ولی باید بپذیریم که شکنجه‌هایی که در آن دوران بود متوقف شد، هرچند که نتوانست آن را کاملاً جمع کند. ولی شعار بازگشت به برجام که یک شعار انتخاباتی است، با مردمی روبرو است که نمی تواند با آن‌ها مقابله کند. این شعار [بازگشت به برجام] یک شعار محوری است و شخص مربوطه نمی‌تواند به این شعارها پشت کند و وضعیت بسیار جدی است و شعار دموکرات‌ها هم همین است.

نکته دیگر این که باید گفت، کنگره آمریکا با آقای ترامپ به شدت درگیر است به گونه‌ای که خانم «نانسی پلوسی» طی ۹ الی ۱۲ ماه اخیر با آقای ترامپ ملاقات نداشته است! چنین فضایی بدون شک مطلوب ما است و با رای آوردن یک دموکرات وضعیت ما در درون کشور تغییر خواهد کرد. مثلاً خود رهبری هم در فضای کنونی گفتند که اگر ما بخواهیم مذاکره کنیم، قطعا با این شخص [ترامپ] مذاکره نمی کنیم. چنانچه پیشتر هم بدان اشاره داشتم، این که انتخابات آمریکا هیچ نقشی در مسائل داخلی ایران ندارد، اشتباه کاملا محض است.

گرامی مقدم: کنگره آمریکا با آقای ترامپ به شدت درگیر است به گونه ای که خانم «نانسی پلوسی» طی ۹ الی ۱۲ ماه اخیر با آقای ترامپ ملاقات نداشته است.

گکنگره آمریکا با آقای ترامپ به شدت درگیر است به گونه ای که خانم «نانسی پلوسی» طی ۹ الی ۱۲ ماه اخیر با آقای ترامپ ملاقات نداشته است. چنین فضایی بدون شک مطلوب ما است و با رای آوردن یک دموکرات وضعیت ما در درون کشور تغییر خواهد کرد. با روی کار آمدن اوباما و به ثمر نشستن مذاکرات ایران با پنج قدرت جهانی، شان ایران در جهان ارتقا یافت. کشوری مانند عربستان از این مسئله به شدت رنج برد چرا که سیاست اوباما نسبت به اعراب منطقه تغییر کرد. واقعیت این است که ما با پنج قدرت جهانی یک به یک مذاکره کردیم. در دوران آقای ترامپ هم می توانستیم از مسئله موجود به نوعی بهره برده و استفاده کنیم. می‌توانستیم ضمن پایبندی ما و او به برجام، مذاکره کرده و باج هم ندهیم تا این تحریم ها و اتفاقات رخ ندهد. الان آقای ظریف اعلام کرده که اگر دموکرات ها به برجام باز گردند ما نیز آماده مذاکره هستیم. بنابراین ما باید به منطق دیپلماسی و آن چه که در تمام دنیا حاکم هست توجه کنیم. نباید برخورد شعاری داشته باشیم. من هم این را می پذیرم که فصل مشترک دموکرات ها و جمهوری خواهان، در این چند مسئله ای است که بدان اشاره می کنم؛ اول این که ایران از جبهه مقاومت [فلسطین] دست بردارد. دوم این که اتهام تروریست بودن ایران را یک سره تکرار می کنند. سوم این که ادعای مداخله ایران در امور داخلی کشورهایی نظیر، عراق، یمن، سوریه و لبنان و ... را دارند.

با این وجود باید پرسید، آیا راهبردهای این‌ها هم با هم برابر است؟ که در این صورت باید بگویم خیر. یکی حاضر است به برجام بازگردد[دموکرات ها] و دیگری[جمهوری‌خواهان] راهبرد دیگری دارند. اگر دموکرات ها بر سر کار بودند، می توان گفت که سردار سلیمانی به شهادت نمی رسید. بنابراین تفاوت وجود دارد. یکی برخورد چکشی و خشن و قیم مابانه دارد و جریان دیگر، به صورت ملایم و آرام به این مسئله می پردازد. در مذاکره می توان به دستاوردهای خوبی رسید. علت این که برجام به اینجا کشیده شد، اول باید بپذیریم که برای دو طرف بازی نتیجه برد-برد داشت، اما آن هایی که بازنده این مذاکره بودند از همان ابتدا مخالف بودند. هم جمهوری‌خواهان در آمریکا و هم گروهی موسوم به «دلواپسان» در ایران مخالف آن بودند و برجام را به مانند عهدنامه «ترکمانچای» قلمداد می کردند. اگر رویه این گروه درست و مشخص بود که الان بعد از بیرون آمدن آمریکا از برجام باید خوشحال می بودند ولی نیستند و یک سره فریاد «وامصیبتا» سر می دهند و به دولت حمله می کنند. البته من هم به دولت آقای روحانی نقد دارم ولی در چهار سال نخست در جهت منافع ملی حرکت کرد و رئوس نظام در این زمینه هماهنگ بود.

بنابراین در رابطه با انتخابات آمریکا و انتخاب یک فرد از حزب دموکرات باید گفت که حداقل تاثیرش این است که تحریم ها برداشته می شود و دیگر شرط و شروطی نخواهند داشت. ما همچنان در ایران گمان می کنیم که روابط خارجی کشورها در دنیا به صورت استکباری و استعماری است در حالی که دنیا عوض شده است و آمریکا و هم‌پیمانانش همگی به عنوان مدرنترین کشورهای دنیا شناخته می شوند. کشورهایی نظیر کره جنوبی، تایلند، چین، استرالیا، مالزی، ویتنام، همگی از کشورهای پیشرفته دنیا محسوب می شوند و ما نیز باید بپذیریم که این سیاستهای استکباری و استعماری امریکا دیگر عوض شده است. بسیاری از افراد هنوز به دنبال دوری از شرق‌گرایی و غرب‌گرایی و استعمار و استکبار هستند در حالی که روند دنیا عوض شده و یک روند رشدگرایی جایگزین آن شده است.

هر کشوری که بخواهد رشدگرا باشد هم باید با غرب و هم با شرق کار کند. ۶۷ درصد مبادلات دنیا با دلار انجام می شود. چین و روسیه از دوستان ما هستند ولی با آمریکا هم رابطه دارند. چرا ما باید کاملا سیاست غربگرایی کاملاً قفل و سیاست شرق گرایی کاملا باز و بدون حد باشد؟ مگر ما در دهه اول انقلاب که حضرت امام رهبر ایران بودند سیاست نه شرقی و نه غربی را نداشته و با همین شرق هم مشکل نداشتیم؟ باید به این قسمت قضیه و در ارتباط با آمریکا هم به این مسئله توجه داشت که صندوق ذخیره ارزی ما خالی است و دیگر ارز در کشور نداریم. ما باید چه‌کار کنیم؟ یک جریانی در حال روی کار آمدن در آمریکا است که به دنبال براندازی نظام جمهوری اسلامی نیست. البته من طرفدار دموکرات‌ها نیستم و تنها وضعیت آن ها را تحلیل می کنم و طرفدار رشدگرایی در ایران بوده و ضمن این که معتقدم با همه دنیا باید مذاکره داشته باشیم. بالاخره باید بپذیریم که اگر یک بار دیگر ترامپ به قدرت بازگردد می گوید من به برجام بر نمی گردم. در این صورت یا باید چهار سال دیگر صبر کرده و همین رویه را برویم که در این صورت وضعیت بسیار وخیم تر شده و موجب می شود تا بسیاری از کشورهای مخالف برجام ایران هم روند رشدگرایی خودشان را ادامه داده و لابی خودشان را دارند و ما باید چهار سال دیگر تحریم و این شرایط سنگین را بپذیریم یا این که در نهایت با آقای ترامپ مذاکره کنیم و راه سومی نیست. پس وقتی می‌بینیم که در ایران از این که دموکرات‌ها بر سر کار بر می گردند خوشحالند، باید بگوییم که نخیر، این انتخابات برای ایران تاثیر ندارد؟ حتی اگر این دموکرات‌ها به برجام هم بازنگشتند، چیزی برای ما تفاوت نکرده و ما هم با همان سیاستی که با ترامپ داشتیم به کار خود ادامه می دهیم؟

 ابوالفتح: بر پایه اطلاعات موجود، تنها موضع‌گیری شفافی که بایدن درباره برجام و ایران از خود نشان داده مقاله ای است که در «سی ان ان» منتشر شد. وی در این زمینه چهار گام را مطرح کرده است. به عبارتی می توان این چهار گام را نقشه راه دولت دموکرات‌ها یا جو بایدن در قبال ایران فرض کرد؛ گام اول اطمینان از صلح‌آمیز بودن برنامه های اتمی ایران است. این موضوع عبارت بسیار وسیعی است که بسیاری موارد را در خود جای می دهد. این اطمینان بخشی می‌تواند یا در مورد خود برجام یا تعلیق شدن کلیه برنامه‌های هسته‌ای ایران باشد. بنابراین نمی‌توان به طور قطع اطمینان یافت که در زمینه اطمینان بخشی برنامه های هسته‌ای ایران کدام یک از تعریف ها مد نظر بایدن و دولت دموکرات است. ممکن است طبق جدول زمانبندی و برنامه‌های از پیش تعیین شده در برجام باشد یا اینکه به عنوان مثال محدودیت ۱۰ ساله را به ۲۰ سال افزایش دهند یا تغییراتی از این دست را در برنامه برجام بگنجانند. گام دوم باز شدن یک کانال دیپلماتیک اعتماد بخش است. موضوعی که مورد بحث نیست و در این زمینه مشکلی خاصی وجود ندارد.

در گام سوم مطرح شده که بازگشت ایران به تعهداتش موجب می‌شود تا آمریکا به برجام بازگردد. بنابراین ممکن است اعلام کند که ابتدا ایران باید گام های پنجگانه خود را ابتدا بردارد و پس از بازگشت کامل ایران به تعهدات برجامی، آمریکا به برجام بازخواهد گشت. در این صورت جمهوری اسلامی چه کاری خواهد کرد، آیا مجدد ذخایر اورانیوم، تعداد سانتریفیوژ ها و مقدار آب سنگین خود را کاهش خواهد داد. بایدن در این مقاله نمی گوید که بعد از بازگشت به برجام ایران به تعهدات خود عمل کند بلکه می‌گوید ایران به تعهدات خود عمل کند سپس به برجام برمی گردیم.

در گام چهارم بحث منطقه‌ای و موشکی مطرح است که چه با دولت دموکرات و چه با دولت جمهوری‌خواه این مشکل برای ایران وجود خواهد داشت. بنابراین باید دانست که صرف گفتن بازگشت به برجام کمک کننده نیست، البته نسبت به ترامپ که می گوید به برجام باز نمی‌گردیم گامی رو به جلو خواهد بود. نکته اینجا است که اول ایران تعهدات خود را انجام دهد یا ایالات متحده آمریکا باید پیش‌قدم شود. ایالات متحده که به ایران اعتماد ندارد، باید این موضوع را در نظر داشت که ایران تنها با فردی به نام بایدن سر و کار ندارد، بلکه با حزب دموکرات مواجه است.

در کتاب «جان بولتون» مشاور امنیت ملی سابق کاخ سفید می بینید که  وی در هر چند صفحه به نتیجه‌ای متفاوت می رسد. در جایی ترامپ تصمیم به انجام کاری درباره ایران، چین، کره شمالی، روسیه و غیره می‌گیرد اما مشاوران وی با آن مخالفت می کنند. بنابراین کارهایی که باب میل مشاوران باشد، دست ترامپ برای اجرای آن باز است اما اگر با تصمیمی مخالف باشند اجازه انجام آن را به ترامپ نمی‌دهند. بنابراین اگر تصور شود که با آمدن فردی مانند بایدن یا ترامپ یا هر کس دیگری شرایط به راحتی تغییر می کند، باید دانست که این تفکر با واقعیت موجود در صحنه سیاسی آمریکا مطابقت ندارد. البته در ایران و به ویژه در دیدگاه برخی از کارشناسان و بسیاری از عوام، همیشه این امید به اپوزیسیون آمریکا وجود دارد. یعنی فارغ از این که کاخ سفید در دستان دموکرات‌ها یا جمهوری‌خواهان قرار دارد، امید دارند که کاخ سفید در دستان طیف مقابل قرار گیرد تا شرایط بهبود پیدا کند. به عنوان مثال اگر در انتخابات هیلاری کلینتون از تیم دموکرات‌ها وارد صحنه انتخابات می شود به دلیل اینکه آن را ادامه دهنده سیاست های اوباما دانسته و شاید از سیاست‌های وی راضی نیستند، تمایل دارند که ترامپ از طیف جمهوری‌خواه برنده انتخابات باشد تا از مشکلاتی که در دوره اوباما بوده است، رهایی یابند. این امید به تیم بعدی در جهت‌گیری برخی رسانه ها، عوام و حتی برخی مسئولان وجود دارد. البته باید امید داشت که با تغییر ریاست جمهوری در آمریکا شرایط برای کشورهای دیگر نیز بهبود پیدا کند اما سوابق ۴۰ ساله روابط ایران و آمریکا، ساختار سیاسی این کشور و همچنین نگاه حزب دموکرات به جمهوری اسلامی آنچنان این امیدواری را تقویت نمی‌کند.

باید در نظر داشت که در دولت اوباما حدود ۱۰ تن از سناتورهای برجسته این کشور همچون «رابرت منندز» سناتور دمکرات از ایالت نیوجرسی رو در روی باراک اوباما ایستادند و تلاش های باراک اوباما و «جان کری» وزیر خارجه او برای بازگرداندن تصمیم آنها بی نتیجه ماند؛ موضوعی که باعث شد سناتورهای برجسته دموکرات برای مخالفت با ایران حاضر شدند که با رقبای سیاسی خود در یک کمپ (جمهوری خواهان) قرار بگیرند اما رای ندادند. این امر باعث شد که اوباما با یک سری کارهای لابی‌گری موضوع را به کنگره تحمیل کند. این امر حتی به رای گیری هم گذاشته نشد چون آرای آنها به حد نصاب نمی‌رسید. بنابراین مقاومت دموکرات ها نسبت به جمهوری اسلامی بسیار قوی است. باید دانست که بسیاری از سناتورهای حزب دموکرات با ایران دارای زاویه شدیدی هستند و برخی از آنها حتی می‌توانند تندروتر از حزب جمهوری خواه عمل کنند.

طبق آنچه گفته شد می‌توان به این نتیجه رسید که حرف بایدن با اظهارنظرهای ترامپ تفاوت چندانی ندارد. ترامپ می گفت با ایران مذاکره کنیم تا در برجام بمانیم، بایدن می‌گوید مذاکره کنیم تا به برجام بازگردیم. مشکل فقط در واشنگتن نیست که جابجاکردن افراد بتواند گره گشا باشد. پنجاه درصد حل موضوع از تصمیمات مسئولان ایران نشئات می گیرد. باید دید ایران آمادگی لازم را برای مذاکره دارد یا خیر. چندی پیش محمدجواد ظریف در صحبتی با شورای روابط خارجی آمریکا اعلام کرد که جمهوری اسلامی درباره برجام با آمریکا مذاکره نمی کند. بنابراین اگر قرار باشد درباره برجام مذاکره صورت نگیرد آمریکا چرا باید به توافق بازگردد. ایران می‌تواند با برگشت به برجام در موضوع های مربوط به انرژی هسته‌ای تغییر ایجاد نکند اما آمریکا درباره مسائل منطقه‌ای و موشکی نگرانی هایی دارند. از این رو بازگشت ایالات متحده آمریکا به توافق سال ۲۰۱۵ امکان پذیر نیست چرا که نه آمریکا، آمریکای ۲۰۱۵ است و نه ایران و جهان. ایران و آمریکا متاثر از بازیگران دیگری نیز هستند به این معنی که اگر ایران در دولت دموکرات از دیدگاه آنان از رویکرد تهاجمی‌تری استفاده کرده و چند پایتخت خاورمیانه را تحت تسلط خود داشته باشد، دولت بایدن سکوت نخواهد کرد. از طرفی اگر ایران در کنار بازگشت به برجام موشک های برد بلند را در دولت بایدن مورد آزمایش قرار دهد، بایدن سکوت نخواهد کرد. بنابراین بازیگری ایران و همچنین عربستان، اسرائیل، روسیه و اروپا نیز در این زمینه تاثیر گذار خواهد بود.

ساده کردن موضوع و امید به اینکه با تغییر ریاست جمهوری آمریکا گشایش هایی صورت می گیرد، تغییری در واقعیت موضوع ایجاد نخواهد کرد؛ در حالی که می توان این امید را داشت تا در دولت دوم ترامپ گشایش هایی در زمینه روابط ایران و آمریکا صورت پذیرد. حتی باید این فرض را در نظر گرفت که شاید در دولت بایدن تنش ها بیشتر شود. بنابراین صرف اتخاذ مواضع رادیکال و تهاجمی از طرف یک رئیس‌جمهور به این معنا نیست که درهای گفت‌وگو بسته می شود، بلکه عکس آن نیز امکان پذیر است. از این رو، با ترامپ که سردار سلیمانی را به شهادت رساند و تحریم ها را ایجاد کرد، امکان انجام مذاکره نیز وجود دارد و از بایدن که اعلام می‌کند به مذاکرات با ایران باز می گردد، اقدامی ممکن است سر بزند که چند سال آینده، ترامپ را بهتر از وی بدانیم. آن گونه که در دوره باراک اوباما پس از چند سال ریاست جمهوری وی، مردم فهمیدند که بوش بهتر بود چرا که ایران را محور شرارت دانست اما تحریم های نفس گیر را به ایران تحمیل نکرد. اما اوباما با وجود اینکه خود را طرفدار صلح می‌دانست شدیدترین تحریم‌ها را به ایران تحمیل کرد.

ایرنا: رویکرد و جایگاه بازیگران منطقه‌ای چه تاثیری بر شکل‌دهی به سیاست خارجی آمریکا دارد؟ ما در دولت اوباما شاهد عدم محبوبیت رهبران عربی نزد کاخ سفید و همچنین انزوای رژیم صهیونیستی بودیم. زمانی که جمهوریخواهان کنگره از نتانیاهو برای سخنرانی دعوت به عمل آوردند، این دعوت بدون هماهنگی با اوباما صورت گرفت و نکته جالب اینکه رئیس جمهوری وقت آمریکا سخنان نتانیاهو را تکرار مکررات و تکراری ارزیابی کرد. در دولت ترامپ اما نه تنها رژیم صهیونیستی بلکه کشورهای عربی نیز تحت حمایت آمریکا قرار گرفته اند تا جبهه‌های واحدی را علیه جمهوری اسلامی ایران شکل دهند. احتمالا در صورت تداوم دولت ترامپ این روند ادامه خواهد یافت. آیا اگر به‌جای ترامپ یک دولت دموکرات در آمریکا بر سر کار می آمد کشورهای عربی و اسرائیل تا این اندازه به یکدیگر نزدیک می شدند؟ همچنین ترامپ تأکید کرده است که در صورت پیروزی مجدد با ایران به «توافق بزرگ» دست خواهد یافت و ایران ثروتمند خواهد شد. تحلیل شما در این ارتباط چیست؟

ابوالفتح: آقای ترامپ به صورت جدی قصد مذاکره با ایران و سایر کشور های جهان را دارد اما درک وی از مذاکره با طیف جمهوری‌خواه از جمله جرج بوش و خاندان او متفاوت است. ترامپ کتاب های زیادی در ارتباط با معامله نگاشته است و تاکید می کند کشوری که نیاز بیشتری دارد در نتیجه باید امتیاز بیشتری نیز بدهد بنابراین ترامپ تصریح می کند تمام مطالبات و خواسته های ما را اجابت کنید تا به شما امتیاز  بدهم همانند الگوی کره شمالی. اولین دیداری که ترامپ با «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی انجام داد میانه هفته بود اما روز جمعه همان هفته شورای امنیت ملی آمریکا بیانیه ای صادر کرد که تاکید داشت هیچ کدام از تحریم‌های ایالات متحده آمریکا از کره شمالی برداشته نشده است. در مجموع صحبت های ترامپ در ارتباط با توافق بزرگ با ایران بیشتر خوراک داخلی دارد چرا که پیش‌تر ترامپ پیشنهادات مکرون و پوتین را برای میانجیگری در حل اختلافات با ایران رد کرد. ترامپ مذاکره با آمریکا را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری این کشور موکول کرده است.

ابوالفتح: ترامپ معتقد است که در برهه کنونی مذاکره با ایران به نفع تهران تمام خواهد شد چرا که دلار در ایران به ثبات خواهد رسید، بازار نفس خواهد کشید، تورم کاهش خواهد یافت، اعتماد به نظام و دولت باز خواهد گشت.

ترامپ معتقد است که در برهه کنونی مذاکره با ایران به نفع تهران تمام خواهد شد چرا که دلار در ایران به ثبات خواهد رسید، بازار نفس خواهد کشید، تورم کاهش خواهد یافت، اعتماد به نظام و دولت باز خواهد گشت و غیره. در نتیجه تمام تلاش های ترامپ برای فشار حداکثری و انزوای ایران با ناکامی مواجه خواهد شد. برخی معتقدند که جمهوری‌خواهان در قبال ایران بد حرف می زنند اما خوب عمل می‌کند در مقابل طیف دموکرات خوب حرف می‌زنند ولی بد عمل می کنند. من با استناد به این فرضیه امید چندانی به بهبود روابط ایران و آمریکا در دولت دموکرات ندارم. اوباما و طیف دموکرات را نباید تنها درچارچوب برجام معنی کرد همین آقای نتانیاهو از جرج بوش خواستار تسلیحات و اطلاعات علیه جمهوری اسلامی ایران شده بود که بوش با آن مخالفت کرد اما اوباما آنها را در اختیار اسرائیل قرار داد. تصور اینکه با روی کار آمدن دموکرات ها مشکلات ایران کاهش خواهد یافت، تصور اشتباهی است.

ایرنا: لابی‌گری و جهت‌دهی کشورهای منطقه به سیاست خارجی آمریکا موضوعی است که همواره از سوی کارشناسان مطرح می‌شود. شما نقش کشورهای عربی منطقه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی و همچنین رژیم صهیونیستی را در جهت دهی به سیاست خارجی آمریکا چگونه ارزیابی می‌کنید؟ نکته دیگر اینکه تا چه حد سیاست خارجی جمهوری اسلامی باعث واکنش های آمریکا و تحریک کشورهای عربی شده است؟ بوش زمانی ایران را محور شرارت خواند که یک دولت اصلاح‌طلب در ایران روی کار بود و تحریم های اوباما زمانی برگشت که دولت در اختیار جناح راست قرار داشت. شما شرایط داخلی ایران را در این زمینه موثر نمی دانید؟

ابوالفتح: امکان توافق با هر رئیس‌جمهوری در آمریکا فارغ از اینکه دموکرات و جمهوری‌خواه باشد وجود دارد به شرط آن که ایالات متحده آمریکا نسبت به ایران تغییر نگرش دهد و ایران نیز متناسب با خواست آمریکا عمل کند. در این شرایط نه در آمریکا دموکرات و جمهوریخواه ملاک است و نه در ایران اصولگرا یا اصلاح طلب. برای آمریکا اهمیت چندانی ندارد که در ایران فردی به نام محمد خاتمی در جایگاه ریاست جمهوری قرار داشته باشد یا محمود احمدی‌نژاد.