تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۸

شیراز- ایرنا - «کجا را گرفتی؟ کجا را می‌خواهی بگیری؟» پرسش‌های اینچنینی در زمان‌ها و با انگیزه‌های گوناگون بیان و در موقعیت‌هایی نیز به سوی کتابخوانان روانه می‌شوند.

به گفته یکی از کتابخوانان کوشا، انگار قرار است همواره کتاب نخوانان جایی را بگیرند یا برای گرفتن و اشغال کردن قله‌های کامیابی و شغل‌ها، لازم نیست کتاب بخوانید همانگونه که قله‌ها و مشاغلی گرفته شد و برخی از گیرندگان گفتند که اصلا کتاب چی هست؟

بال‌های کتاب
چه کسی گفته است کتابخوان‌ها جایی را نگرفته اند؟ گرفته‌اند و بسیار خوب هم گرفته‌اند. کمتر کسی است که نام جبار باغچه‌بان بنیانگذار آموزش ویژه کر و لال ها در ایران را نشنیده باشد.
جمله های آغازین زندگینامه خودنوشت او چنین است: من کودکی کنجکاو و فعال بودم. کتاب می خواندم.
جبار باغچه بان در شرح زندگانی خود، رنج ها و بازدارندگی های آوار شده از روزگار و خویشان را یادآور شده و چگونگی ابداع الفبای ویژه ناشنوایان را بازگفته که بیانگر پرواز او در سپهر کامرانی و دست یافتن به روش مبتکرانه خود با بال‌های کتاب است.


کشتی مغرور در سرزمین نور
مردی با نگاه گیرا، کت و شلوارمشکی و پیراهنی سفید گفت: کتاب،فرهنگ آلمان را در دل اروپا گرفته است.
او چنین سرود:حافظا،خویش را با تو برابر نهادن جز نشان دیوانگی نیست . تو آن کشتی ای هستی که مغرورانه باد در بادبان افکنده است تا سینه دریا را بشکافد و پای بر سر امواج نهد و من آن تخته پاره ام که بی خودانه سیلی خور اقیانوسم . در دل سخن شورانگیز تو گاه موجی از پس موج دگر می زاید و گاه دریایی از آتش تلاطم می کند ، اما این موج آتشین مرا در کام خویش می کشد و فرو می برد . با این همه ، هنوز در خود جرات اندکی می یابم که خویش را مریدی از مریدان تو شمارم ؛ زیرا من نیز چون تو در سرزمینی غرق نور زندگی کردم و عشق ورزیدم.
این ها سروده ژان ولفگانگ گوته است؛ شاعر ، فیلسوف ، نویسنده ، سیاستمدار و دانشمند آلمانی سده هجدهم میلادی که در کتاب خود به نام دیوان غربی - شرقی خطاب به شاعر شیرازی بیان شده  است.
 گوته دیوان خود را که به گفته تاریخ‌نگاران یکی از برجسته ترین آثار جهان است با خواندن دیوان حافظ آفرید.



مردی با شنل قهوه ای
در این میانه که سخن از گشودن قله‌های فرهنگ به دست کتابخوانان پرتلاش بود، مردی با شنل قهوه ای گفت: دوستان، باید بگویم که کتابخوانان همچنین قلب مردم فرانسه را هم گرفته اند.
او شارل لوئی دو سکوندا معروف به بارون دو مونتسکیو دانشمند فرانسوی سده هجدهم میلادی است؛ همان کسی که نظریه و شیوه نامه تفکیک قوا را به جامعه بشریت معرفی کرد.
منتسکیو با نوشتن کتابی به نام "نامه‌های ایرانی" از نخستین کسانی است که دیدگاه لزوم گفت و گو بین فرهنگ ها را با نوشتن این کتاب پیشنهاد داد.



پندآموزی و رهایی از تاریکی جهل
کتابخوان‌های امروزی هنگامی که با این پرسش روبه رو می شوند که با کتابخوانی خود و تشویق دیگران برای گرایش به کتاب، کجا را گرفته اید یا می خواهید بگیرید، هریک به فراخور دیدگاهشان پاسخی دارند.   
محمد علی پور از ورزشی نویسان فارس و آموزش دهنده فوتبال در باشگاه های این استان در مصاحبه با ایرنا می گوید: کتاب می‌خوانم تا ذهنم از تاریکی جهل رهایی یابد و به نور دانایی مزین شود؛کتاب می‌خوانم تا از اشتباهات دیگران پند بگیرم و اشتباهات را در زندگی خود تکرار نکنم.

خودمان شخصیت‌های کتاب داستان شده‌ایم   
حسین مالکی روزنامه نگار، شاعر ، منتقد ادبی و هنری که چند رمان از جمله رمان تنهایم مگذار نوشته به ایرنا گفت:سال ها پیش یکی از دوستان علاقه مند به ادبیات از من پرسید  چرا زندگی شخصیت های اصلی رمان تنهایم مگذار، مشحون از حوادث رقت آور و ناامید کننده و حتی عجیب است؟
او ادامه داد: آن زمان تنها جواب سرراستی که توانستم به او برسانم این بود که با تشریح زندگی عجیب «رحمان طاهری» می خواستم برای مخاطبان این داستان، تاثیر و تبعات هولناک فقر اقتصادی بر زندگی مردم طبقات پایین جامعه را به آشکارترین وجهی نشان بدهم و در نقطه مقابل با خلق شخصیت ناآرام و پرماجرای«رکسانا» که زاده شرایطی نامعمول ولی پرورده خانواده ای متمول است، به این نتیجه برسم که اوضاع ناجور معیشتی به اندازه مناسبات غیر صادقانه خانوادگی و اجتماعی می تواند در شکل گیری شخصیت و تعیین سرنوشت افرادبه شدت دخیل باشد.
در جواب این پرسش که نوشتن داستان در زمانه عجیب و غریب فعلی چه دردی را درمان می کند؟ پاسخ مالکی این است که اگر به دقت اوضاع و احوال دنیا را بنگریم متوجه می شویم که هرکداممان با کمی شدت و ضعف به شخصیت های اصلی یک داستان کشدار و کابوس وار تبدیل شده ایم که با وجود اطلاعات عمومی بی شمار درمانده ایم که نویسندگان اصلی  داستان عاقبت چه پایانی را می خواهند به سرنوشت مردم جهان الصاق کنند.
این کتابخوان و نویسنده همچنین گفت: از منظری دیگر می‌شود گفت که نمی توان داستان نویسی برای آدم‌های طالب بسامان شدن وضعیت را به چشم ناامیدی نگریست؛ همان طور که رمان تنهایم مگذار با توصیف ماه کامل زیر ابر به پایان باز می رسد، می توان این امید را داشت که دنیای واقعی هم از تاثیر داستان های واقعا خوب دور نماند.
حسین مالکی رمان های مدارجنون و تنهایم مگذار را در دهه ۷۰ و ۸۰ منتشر کرده؛ رمان «سومین زیبا» راهم در فاصله سال های ۸۲تا ۸۷ نوشته و در صدد انتشار آن است.


کتاب، عامل کاهش تنش
دکتر فاطمه تسلیم جهرمی عضو هیات علمی دانشگاه جهرم، خواندن پیوسته و سلسله‌وار کتاب را موجب تبدیل انسان به شخص بهتر می داند و معتقد است: کتاب، تغییرات مهم و موثری در دیدگاه انسان ایجاد می‌کند.
این کتابخوان همچنین اعتقاد دارد که کتاب‌ها به ما کمک می کنند آدم‌ها را بشناسیم و جهان را از نگاه آنان ببینیم و به تبع آن انسان‌ها را از یک زاویه قضاوت نمی‌کنیم و این باعث همدلی و پایین‌تر آمدن تنش‌ها می‌شود.
تسلیم جهرمی بیان کرد: مطالعه به انسان کمک می‌کند در لحظات مهم زندگی‌اش تصمیمات بهتری بگیرد؛همچنین کتاب خواندن باعث افزایش توانایی استدلال کلامی می‌شود؛ دانشمندان می‌گویند کسانی که بیشتر وقتشان را به مطالعه می گذرانند قسمت‌هایی از مغزشان که به زبان و ارتباط مربوط است رشد بیشتری می‌کند.
این استاد ادبیات دانشگاه جهرم همچنین گفت: کتاب‌ها می‌توانند با توصیف شخصیت، صحنه‌ها را به شکل عمیق تری نسبت به برنامه‌های تلویزیون و رادیو تحلیل و تخیل کنند.
افزون بر آگاهی دادن، لذت‌بخش بودن خواندن کتاب از نکاتی است که این کتابخوان آن را یادآور شد.
نکته دیگر از دیدگاه این فرد دانشگاهی این است که در زندگی همه ما امکان تجربه همه چیز را نداریم و کتاب‌ها به ما کمک می‌کنند از دنیاهای دیگر و تجربه‌های زیسته دیگران و آنچه که نسبت به آن آگاهی نداریم مطلع شویم.
تسلیم جهرمی ادامه داد: کتاب خواندن می‌تواند به ما کمک کند که از نادانی به سمت دانش حرکت کنیم؛خواندن هدفمند و سلسله‌ای کتاب‌ها ما را انسان‌های توانمندی می‌کند و همچنین  کمک می‌کند بفهمیم علت عدم موفقیت یا موفقیت در زندگی، کار، رابطه و... چه چیزی است.

فاطمه تسلیم جهرمی نویسنده کتاب های کاریکلماتور در گستره ادبیات فارسی؛ کالبدشکافی طنز در شعر متعهد انقلاب اسلامی  است.

نزد شما می‌آییم چون کتاب بیشتری خوانده‌اید
سید محی الدین حسینی ارسنجانی روزنامه نگار اهل فارس و از کتابخوانان مشتاق،به استناد ضرب المثل "فلانی چندتا پیراهن بیشتر پاره کرده" می‌گوید: این در مورد افراد با تجربه به کار می رود که در مورد کتابخوانان هم قابل تعمیم است زیرا گاهی شده برخی افراد برای مشورت و کمک گرفتن نزد من می آیند و می گویند شما چند کتاب بیشتر خوانده اید.   
وی همچنین معتقد است که خواندن کتاب خدمت به فرهنگ و نویسندگانی است که زحمت کشیده اند و ما با خواندن حاصل زحمات و عرقریزان روح آنان به بازنشر دستاوردهای آنان اقدام می کنیم ضمن اینکه دایره واژگان خودمان گسترده تر و پربارتر می شود.
وی کاربردی بودن کتاب را مورد تاکید قرار داد و گفت: من برای نوشتن مقاله، یادداشت و گزارش پیوسته باید کتاب بخوانم تا کار با کیفیت و استخوانداری ارائه دهم.
رضا فعال عرصه رسانه و از کتابخوانان علاقه مند به فرهنگ، در پاسخ به پرسش فایده کتابخوانی و دستاورد کتاب، دو نقل قول بیان کرد.
او با یادآوری اهمیت رمان دن کیشوت به نویسندگی سروانتس اسپانیایی که از نخستین رمان ها به معنای پذیرفته شده و اثربخش در زندگی مردم است، از قول هاوارد مانسینگ استاد ادبیات دانشگاه پوردو شهر ایندیانا گفت: دن کیشوت کتابی است که برای مردم به معنای همه چیز است. بعید است با خواندن این داستان خود را در قالب یکی از شخصیت‌های دن کیشوت و یا سانچو ندید.
ادوارد فریدمن استاد زبان اسپانیایی و سروانتس شناس معروف معتقد است که نیت سروانتس اهمیتی ندارد بلکه مهم نفس کار مهمی است که او انجام داده است. علیرغم وجود طنز در این اثر، ظرافت موضوعی و غنای ادبی خاصی در آن نهفته است.
دن کیشوت درباره این است که مردم چه دیدی نسبت به زندگی و واقعیت دارند و واکنش آن‌ها چیست. خودتان تصور کنید؛ آدم‌هایی امثال فریدمن چهارصد سال پس از نگارش این اثر در حال نوشتن مقالات جدیدی درباره این کتاب هستند و این خود نشان می دهد که دن کیشوت غنی و سرشار از ایده است و زیبایی آن نه در هدف سروانتس برای نگارش آن است بلکه در این است که در طول همه این سال‌ها توانسته و در آینده نیز خواهد توانست همچنان مورد مطالعه و توجه علاقه مندان به مطالعه قرار گیرد و این از هر چیز دیگر بیشتر اهمیت دارد زیرا هیچ کتاب و رمانی تا به حال بدین درجه از ماندگاری  و اثرگذاری نرسیده است.
رضا این را هم گفت: با خواندن کتاب ها به خود می گویم نویسندگان انسان هایی وارد عرصه زندگی ما کردند که هیچگاه آنان را فراموش نمی کنیم و با آنان همواره مراوده داریم.
شهرزاد، سانچو همراه با الونسو کیخانو، یوسف و زری سو و شون، امیر ارسلان نامدار، ژان والژان،کلاریس آیوازیان در داستان چراغ ها را من خاموش می کنم، استاد ماکان در چشم‌هایش، گالان اوجا در آتش بدون دود، گل محمد و مارال در کلیدر، آهو و سید میران در شوهرآهوخانم، زائر محمد تنگسیر، هلیای نادر ابراهیمی، بابان احمد محمود و بسیاری افراد با ملیت های گوناگون که در جهان کتاب و ادبیات زاده شدند.