عادل الجبوری در این مقاله با عنوان «دل نگرانی صهیونیستی – آمریکایی» که یک نسخه از آن امروز (سه شنبه) در اختیار دفتر ایرنا در بغداد قرار گرفت، نوشت: در آخرین اخبار و تحولات مربوط به ترور شهید فخری زاده دانشمند ایرانی در شرق تهران، چند روز پیش شبکه تلویزیونی «سی ان ان» به نقل از یک مقام رسمی در دولت آمریکا که هویت وی فاش نشد، گفت که «اسرائیل در پس پرده ترور فخری زاده قرار دارد».
براساس گزارش شبکه سی.ان.ان، این مقام آمریکایی افزود: معمولا اسرائیل اطلاعاتی را به آمریکا در مورد اهداف خود و عملیاتی که قصد دارد، اجرا کند - پیش از اجرای آن- میدهد و (شهید) فخری زاده از گذشتههای دور یکی از اهداف اسرائیل بوده است.
الجبوری نوشت: شکی نیست، وقتی رسانههای آمریکایی تاثیرگذار که از پوشش گستردهای برخوردار هستند، چنین اطلاعاتی را درباره موضوعی حساس که میتواند عواقب بسیار جدی داشته باشد، منتشر میکنند، فرضیه دخالت اسرائیل در ترور تا حد زیادی تقویت میشود.
وی افزود که این شبکه تلویزیونی افشا کننده خبر، یک رسانه ایرانی یا رسانه هوادار یا نزدیک به ایران نیست، بلکه یک رسانه بسیار نزدیک به محافل صهیونیستی و لابی آنها در آمریکا به شمار میرود و حتی بخش زیادی از حمایت مالی این شبکه از جانب همین محافل انجام میشود، بنابر این انتشار اطلاعاتی درباره دست داشتن تل آویو فراتر از جنگ رسانهای و روانی بوده و از دادههای واقعی حکایت دارد.
نویسنده عراقی اضافه کرد که بنابراین، انتشار چنین اخباری از طریق رسانههای بانفوذ و تاثیرگذار و جهت دهنده به افکار عمومی غرب نمیتواند خودجوش و یا گذرا باشد و تردیدی نیست که این امر اگر نگوییم یک دلیل، دستکم نشانهای قوی از دست داشتن تل آویو و پشت سرش آمریکا در ترور دانشمند ایرانی است.
الجبوری ادامه داد که این برداشت هنگامی تقویت میشود که نگاهی به گفتههای «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم اسرائیل در آوریل سال 2108 میلادی داشته باشیم؛ هنگامی که همراه با تصاویر، مختصری درباره (شهید) فخری زاده صحبت کرد و وی را به ادعای واهی خود "رئیس یک پروژه هستهای مخفی" توصیف کرد و خطاب به روزنامهنگاران گفت: "این نام را به خاطر بسپارید "، وی این نشان میدهد که نقشهای برای هدف قرار دادن و ترور وی وجود داشته است.
وی نوشت که کسانی که به طور گسترده مسائل و رویدادها را پیگیری و درباره آن تحقیق میکنند، میدانند که ترور فخری زاده توسط «موساد» اسرائیل در نوع خود اولین نبوده، زیرا طی ده سال گذشته، پنج دانشمند هستهای ایران با هماهنگی و همکاری طولانی بین آمریکا و رژیم صهیونیستی و گروهک موسوم به "مجاهدین خلق" (منافقین) و سایر دستگاههای اطلاعاتی منطقهای، ترور شدهاند.
وی افزود که علاوه بر این، تل آویو در طول دههها، ترورهای مختلفی را علیه شخصیتهای سیاسی، رسانهای و نظامی انجام داد، از جمله مهمترین آنها، ترور «سید عباس الموسوی» دبیرکل سابق «حزب الله لبنان» در اواسط ماه فوریه سال 1992 میلادی، ترور «شیخ احمد یاسین» بنیانگذار «جنبش حماس» در ماه مارس سال 2004 میلادی و سپس ترور جانشین وی «عبدالعزیز الرنتیسی» کمتر از یک ماه بعد از تصدی مسئولیت رهبری این جنبش، ترور «ناجی العلی» کاریکاتوریست مشهور فلسطینی در سال 1987 میلادی در لندن، ترور «عماد مغنیه» فرمانده ارشد حزب الله لبنان در سال 2008 میلادی و سپس ترور فرزندش «جهاد» در سال 2015 میلادی بود.
الجبوری اضافه کرد که در کنار این، تل آویو در حذف فیزیکی بسیاری از نخبگان علمی عراق پس از سقوط رژیم صدام در سال 2003 میلادی نقش بزرگی داشت و از گروههای تروریستی مسلح حمایت و به تمایلات جداییطلبانه برخی از جریانها کمک کرد.
نویسنده ادامه داد که رویکرد صهیونیستها در هدف قرار دادن دشمنان و مخالفان خود، در واقع همان رویکرد جنایتکارانه خونینی است که رژیم صهیونیستی بیش از هفتاد سال پیش از طریق یک سری از سازمانها و جمعیتهای مختلف مانند سازمان تروریستی «هاگانا»، «آژانس یهود»، «سازمان جهانی صهیونیسسم» و «کنگره جهانی یهود» و «جمعیت استعمار یهودی» برپایه آنها بنا نهاده شد و هر یک از این سازمانها نقش و ماموریتهای معینی در ایجاد شرایط سیاسی، اقتصادی، امنیتی و رسانهای برای ظهور این رژیم غاصب به زیان حقوق، سرنوشت، حاکمیت و خون و جان مردم فلسطین داشتند.
وی افزود که منطقاً، رژیم صهیونیستی همچنان با همین رویکرد جنایتکارانه خونین خود در صدد تضعیف دشمنانش و تقویت تواناییهای خود است، اما روند امور همواره در جهت مخالف خواستههای این رژیم پیش رفته است، زیرا هدف قرار دادن چهرههای سرشناس و دانشمندان ایرانی انگیزهای برای پیشرفت و ادامه مسیر این کشور بوده است و همین امر در مورد هدف قرار دادن حزب الله، جنبشها و شخصیتهای فلسطینی نیز صدق میکند، چون نه تنها آنها تضعیف نشدهاند، بلکه به تل آویو بسیار سخت، دردناک پاسخ دادهاند که برای رژیم اسرائیل هزینه سنگینی داشته است.
الجبوری نوشت که پس از ترور فخری زاده دانشمند ایرانی، تل آویو و به همراه واشنگتن نتوانستهاند نگرانی و ترس خود را از واکنشهای تهران پنهان کنند؛ خصوصا که همچنان خاطره و تصاویر و صحنههای پاسخ قاطع ایران به ترور (شهید سردار سپهبد) «حاج قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس و «ابومهدی المهندس» معاون سازمان «الحشد الشعبی» عراق را در ذهن خود دارند.
وی افزود که شاید تل آویو از اینکه در اواسط سال 2018 میلادی متوجه شد که تهران از چند سال پیش موفق شده تا «غونین سیعف» وزیر انرژی و زیرساخت سابق اسرائیل را به نفع خود به خدمت بگیرد، همچنان احساس حقارت و ضعف زیادی میکند، زیرا این امر، یک رخنه اطلاعاتی بسیار بزرگ و خطرناک برای این رژیم محسوب میشد. تل آویو به خوبی درک میکند و میداند که تهران برای همه گزینهها و احتمالات آماده است و عدم پاسخ سریع به ترور فخری زاده تنها بخشی از یک جنگ روانی است و نه بیش از این و همین وضعیت درباره واشنگتن هم صدق میکند که اوضاعش با تل آویو تفاوتی ندارد.
نویسنده تاکید کرد که آمریکاییها بیصبرانه منتظر رسیدن بیستم ژانویه آینده هستند تا رئیس جمهوری جنجالی و مشکل آفرین و بحران ساز فعلی قدرت را به «جو بایدن» واگذار کند؛ به این امید که اوضاع آرام و مواضع اصلاح شود.
الجبوری ادامه داد که بدون شک، به نظر میرسد که واشنگتن سردرگمی، اضطراب و ترس بیشتری نسبت به سردرگمی و ترس و نگرانی تل آویو در مورد آنچه که تهران ممکن است، به تلافی ترور دانشمند خود انجام دهد، دارد و البته این سردرگمی و اضطراب و ترس از سر قدرت نیست، بلکه در دل خود ضعف زیادی را نشان میدهد، بنابراین نتانیاهوی محاصره شده در پروندههای فساد و رسواییها و ناتوان از تشکیل دولت جدیدی تحت رهبری خود و مایوس از شکست متحدش «دونالد ترامپ»، با سیلی دیگری روبرو خواهد شد که ممکن است او را از صندلی نخستوزیری برکنار کرده و به زندان بیندازد تا به سلف قبلی خود، «ایهود اولمرت» ملحق شود.