به گزارش خبرنگار ایرنا، شاید یکی از مهمترین تغییرات در خط مشی آمریکا در دوران ترامپ تغییر در سیاست خارجی بود. ترامپ با شعار اول آمریکا عملا راه و مسیر جدیدی در عرصه روابط خارجی آمریکا اتخاذ کرد که پیگیری آن به هم ریختن مناسباتی بود که بعد از جنگ جهانی دوم ریل گذاری شده و در آن چهارچوب تلاش میشد. خروج از توافقات و تعهدات بین المللی بیاعتنایی به دغدغهها و نگرانیهای متحدان و نگاه صرفا تجاری و اقتصادی به مناسبات خروجی این نوع نگاه به روابط آمریکا بود با این حال نتیجه این رویکردی زیر سوال رفتن وجهه و جایگاه آمریکا بویژه نزد متحدان این کشور بود به طوری که عملا در سالهای اخیر شاهد تحرکاتی در بین کشورهای جهان هم برای رهایی از هژمونی دلار و سلطه نظامی و امنیتی آمریکا در مناطقی مانند اروپا و خاورمیانه بودیم.
در این چهارچوب هرچند آمریکای ترامپ به کارگردانی چهرههایی چون کوشنر تلاش کرد روابط کشورهای عربی را با اسرائیل عادی کند ولی واقعیت این است که کشورهای عربی بعد از مشاهده رفتارهای ترامپ و عدم حمایت از آنها در سالهای اخیر به این نتیجه رسیدند که بهتر است از میزان اتکا به آمریکا بکاهند و برای همین به سمت تقویت مناسبات خود با قدرتهای دیگر و کشورهایی چون اسرائیل رفتند. هرچند در نهایت این کرونا بود که موجبات شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را فراهم کرد با این حال رویکرد ترامپ در روابط خارجی مخالفان سرسختی در میان سیاستمدارانآمریکایی پیدا کرده بود به طوری که در روزهای منتهی به انتخابات بسیاری از هم حزبیهای ترامپ هم از وی اعلام برائت کردند.
ترامپ با تکیه صرف بر قدرت سیاسی و نظامی و اقتصادی عملا وجهه و جایگاه آمریکا و به تبع آن قدرت نرم این کشور را به میزان قابل ملاحظهای تخریب کرد. موضوعی که باعث شد ترامپ عملا حمایت ساختار سیاسی آمریکا را از دست بدهد. تا جایی که به منطقه خاورمیانه مربوط است عملا شاهد برون سپاری سیاست خاورمیانه ای آمریکا به لابیهای سعودی صهیونیستی بودیم. در واقع ترامپ عملا تبدیل به کارگزار این لابیها شد و هرآنچه این جریانات می خواستند را بدون هر گونه کم و کاست و بدون توجه به منافع مردمآمریکا و وجهه این کشور اجرا کرد در نهایت هم نتیجه این رویکرد را در انتخابات ریاست جمهوری دید. سیاست خارجی تبدیل به یکی از محورهای انتقادات رقیب دموکرات از وی شد.
واقعیت این است که ترامپ بخش عمدهای از سیاستهای خود در خاورمیانه را بر اساس خواستههای بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی پیش می برد. تا جایی که بسیاری از خواستههای تمامیت خواهانه نتانیاهو توسط دولت ترامپ در منطقه اجرایی شد. از خروج از توافق هسته ای با ایران تا انتقال سفارت اسرائیل به بیت المقدس و به رسمیت شناختن حاکمیت این رژیم بر جولان اشغالی و همچنین فشار به کشورهای عربی برای عادی سازی روابط با اسرائیل.
در هر صورت کمتر از یک ماه دیگر ترامپ از کاخ سفید خواهد رفت و میراث بیاعتمادی گسترده به آمریکا را برای جو بایدن به یادگار گذاشت.
واقعیت است که است انتظار نمیرود بایدن قرار نیست تغییرات بنیادین در سیاست های خاورمیانه ای آمریکا ایجاد کند اما این را هم باید پذیرفت که بایدن ظرفیتهای دیپلماسی آمریکا را به صورت تمام و کمال در اختیار لابیهای سعودی و صهیونیستی قرار نخواهد داد. مقامات رژیم اسرائیل با دولت اوباما مشکلات زیادی داشتند و احتمالا در نزد مقامات رژیم صهیونیستی، بایدن احیا کننده میراث اوباما در خاورمیانه خواهد بود.
اکنون مقامات رژیم اسرائیل به دنبال بهره برداری از میراثی هستند که دونالد ترامپ برای آنها بر جای گذاشته است. یک مقام امنیتی رژیم صهیونیستی گفته است که این رژیم در آینده آماده همکاری نظامی با همپیمانانش در حوزه خلیج فارس است. او تاکید کرده که این اقدام در راستای مقابله با تهدید ایران و کمک به ایجاد ثبات در منطقه صورت میگیرد.
دولت ترامپ تلاش بسیاری کرد با امنیتی سازی ایران و تهدید نمایی آن عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را توجیه کند. اکنون به ایده شوم همکاریهای نظامی علیه ایران منجر شده اقدامی که نه تنها به امنیت منطقه منجر نخواهد شد بلکه منطقه را با بحرانهای غیرقابل پیش بینی مواجه خواهد کرد و این نتیجه سیاستهای ایرانستیزانه و سهلانگاریهایی است که دولت ترامپ در قبال رژیم صهیونیستی در پیش گرفت.
حالا به نظر میرسد که مقامات رژیم صهیونیستی قصد دارند با ارسال پیامهای هشدار زودهنگام به جو بایدن اشتراک مواضع خود را با تعدادی از کشورهای عربی علیه ایران اعلام کنند چرا که کشورهای عربی نیز مخالف بازگشت آمریکا به برجام هستند.
ستونهای سیاست خاورمیانه ای ترامپ، نتانیاهو، بن سلمان بن زاید بودند که مستحضر به پشتیبانیهای بی شائبه ترامپ در مناسبات داخلی کشورهای خود هم تمام رقبا را حذف کردند و در سالهای حضور ترامپ هرچه می توانستند رویکردهای تخریبی خود را ادامه دادند. حمایتهای بی دریغ ترامپ از بن سلمان یمن را به سرزمین سوخته تبدیل کرد. علاوه بر این عراق را عملا تبدیل به زمین دعوا با ایران کرد و از این طریق مانع از این شد که جامعه عراق بعد از شکست داعش بتواند مناطق تخریب شده را بازسازی کند. با رفتن ترامپ متحدان منطقهای وی هم به تکاپو افتاده و ممکن است دست به تحرکات غیر منطقی بزنند تا کار از دست جو بایدن هم خارج شود.
جو بایدن با سابقه ۴۷ سال سناتوری، بیش از هر سیاستمدار دیگری در آمریکا، رژیم اسرائیل و سران آن را در طول چند دهه میشناسد. او کسی است که حتی با گلدا مایر، نخستوزیر دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی رژیم اسرائیل ملاقات کرده و بر اساس گفتههای خودش، دیدارهای خوبی با او داشتهاست. اما سیاستهای بنیامین نتانیاهو از جمله در زمینه گسترش شهرکسازیها در کرانه باختری در حالی که دولت اوباما و شخص جو بایدن بر لزوم راهکار دو کشوری تأکید داشتند، بسیار زود به برخورد و تقابلهای پرخشم منجر شد.
در طول سه ساله مذاکرات هستهای میان ایران و قدرتهای جهانی بنیامین نتانیاهو خشم خود را از دولت باراک اوباما و جو بایدن آشکار کرد و در اقدامی که در عرف دپیلماتیک سابقه نداشت، بدون دعوت رهبر آمریکا، در میانه خشم شدید باراک اوباما و جو بایدن، به کنگره رفت و از اعضای کنگره خواست موضع او را بپذیرند نه دیدگاه رئیس جمهور و معاون آمریکا را.
این احتمال وجود دارد که دولت بایدن آینده چالشبرانگیزی را برای اسرائیل در خاورمیانه بوجود آورد آینده ای که دستاوردهای دولت ترامپ را زیر سوال ببرد و دیگر خواسته های اسرائیل برای دولت آمریکا از اهمیت کلیدی برخوردار نباشد.