سمنان- ایرنا- کتاب «بازوبندی برای بازوهای بریده» نمایشنامه‌ای به قلم اسماعیل همتی است که با بهره‌گیری از مرام پهلوانان و راه و رسم اهالی زورخانه، در سال ۱۳۸۹ در انتشارات سمنگان به چاپ رسید.

به گزارش  ایرنا، همتی در انتهای کتاب «بازوبندی برای بازوهای بریده» آورده که این کتاب را پیش از سه دوره دشوار زندگی‌ خود، در سال ۱۳۷۲ آغاز کرد که هر بار به دلیل همان دشواری‌ها متوقف ماند. در سال ۱۳۸۲ نگارش این کتاب به پایان رسید و در سال ۱۳۸۷ ویرایش پایانی آن انجام شد.

به گفته نگارنده، برخی موضوع‌ها و شخصیت‌های این نمایشنامه واقعیت تاریخی داشتند اما نام آن‌ها در کتاب با نام واقعی‌شان منطبق نیست.

نگارنده در نوشتن این نمایشنامه، علاوه بر تجربیات شخصی دوران نوجوانی، از کتاب «تاریخ زورخانه در ایران» نوشته غلامرضا انصافپور نیز بهره گرفت.

در این نمایشنامه، پهلوانان زورخانه «فتوت» و «شجاعت» سال‌هاست با عزت و حرمت در زورخانه «آزمون» کشتی می‌گیرند، تا این که «حاجب‌الدوله»، وزیر دست‌ راست شاه، از طرف پادشاه همایونی اعلام می‌کند که به بهترین و قوی‌ترین پهلوان کشتی‌گیر، بازوبند اعلای جواهرنشان به اسم «بازوبند پهلوانی پایتخت» اعطا خواهد شد. این اتفاق باعث می‌شود که عده‌ای با کوشش و تلاش برای دست‌یابی به افتخار، و عده‌ای با توطئه علیه پهلوان دیگر در اندیشه تصاحب بازوبند پهلوان پایتخت باشند.

قسمتی از نمایشنامه

استاد داور: بر یک پهلوان وظایفی است که هر چند به آن آگاهند، اما رسم است که وقت پوشاندن کسوت پهلوانی، باز هم گفته شوند! اول تولا به دوستان خدا! دوم تبرا از دشمنان خدا، سوم امر به معروف! چهارم نهی از منکر؛ پنجم عدل در امور؛ ششم پرهیز از حسد! هفتم وقوف به شروط جوانمردی! هشتم عمل به شروط جوانمردی؛ و البته عمل به شروط استادی!

نوخاسته اکبر: مگر امشب قرار است... (سکوت می کند...)

مرشد: مبارک باد کسوت پهلوانی بر این جوان جوانمرد، یعنی حیدر، بلند بگو آمین!

حاضرین: آمین!

نوخاسته اکبر: (بی تاب) مگر قرار است امشب کسی مقام استادی هم بگیرد؟

استاد داور: (دریافته) نه؛ نه «پهلوان» اکبر!

نوخاسته اکبر: (انگار خاطرش جمع می شود)...

استاد داور: برای آرامش دلتان یک صلوات بفرستید!

حاضرین: (......)

استاد داور به سوی داوران باز می گردد. اکبر نگران و منتظر چشم به او دارد... استاد داور کسوت دوم را نیز بر می دارد، می بوسد و آنگاه با تبسمی بر لب به سوی اکبر می آید و با وجود بهتش شروع می کند به پوشاندن بر او...

استاد داور: باری؛ از محمود پوریای ولی نقل است که استادی را نیز دوازده شرط است که اگر به آنها التفات کنیم می بینیم فقط یک شرط از آنها دانستن علم کشتی است! باقی شروط، همه تذکر اخلاق است و حرمت شاگرد!

مرشد: حق بر قرار دارد نام محمود پوریای ولی، پهلوان همه اس دورانها؛ بگو آمین!

حاضرین: آمین

استاد داور: و حال سخن آخر!... گفتنی است که این دو جوان،همانطور که خودتان شاهد بودید، الحق که هر دو لایق نام پهلوانی اند؛ هم به زور و قوت بازو، هم به آداب و هم آیین؛ هم پهلوان حیدر، هم پهلوان اکبر. - مبارکتان باشد!

مرشد: مبارک باد کسوت پهلوانی بر این دو جوان نونام مملکت ایران، یعنی پهلوان حیدر و پهلوان اکبر، بلند بگو آمین! حاضرین: آمین!

مرشد: برای سربلندی و سلامتی همه پیران و استادان و پهلوانان و حاضرین این زورخانه، صلوات بلند بفرست!

حاضرین: (.......)

درباره نگارنده

همتی، شاعر و نمایشنامه نویس، زاده ۲۴ تیر ۱۳۳۴ در شهر سمنان است. او دارای فوق لیسانس کارگردانی نمایش، پژوهشگر و مدرس ادبیات دراماتیک در دانشگاه است. وی تاکنون بیش از ۵۰ اثر شامل نمایشنامه، شعر و آثار پژوهشی و آموزشی در زمینه شاهنامه و ادبیات کهن و کودکان تألیف و منتشر کرده‌است.