به گزارش ایرنا، سیزدهمین دوره حراج آثار هنری تهران جمعه ۲۶ دی در هتل پارسیان آزادی با رکوردشکنی چه در فروش مجموع و چه در قیمت یک اثر به پایان رسید و ۱۱۰ اثر منتخب برای عرضه در حراج تهران با مجموع مبلغ ۸۷ میلیارد و ۹۴۰ میلیون تومان فروخته شد. یکی از این آثار تابلویی از «جلالالدین مشمولی» هنرمند نقاش اهل روستای کوتنا از توابع شهرستان قائمشهر بود که با نام «گل حسرت» از مجموعه «گلدانها» در حراج عرضه شد. تابلویی در ابعاد بزرگ که برآورد اولیه برای قیمتگذاری آن ۲۵ تا ۳۵ میلیون تومان بود، اما هنگام حراج با استقبال خریداران تا ۱۲۰ میلیون تومان چکش خورد و به پنج برابر قیمت پایه فروخته شد.
جلالالدین مشمولی را میتوان نخستین هنرمند از نسل امروز هنرمندان مازندران دانست که نامش در حراج بزرگ تهران ثبت شد. در دورههای گذشته یک اثر از زندهیاد مکرمه قنبری هنرمند خودآموخته اهل روستای دریکنده بابل در حراج معاصر دی ۱۳۹۷ به قیمت ۳۸ میلیون تومان و یک اثر از استاد احمد نصراللهی نقاش برجسته بابلی ۲۲ میلیون تومان در حراج تهران فروخته شده بود.
مشمولی پیش از این آثار متعددی را در قالب مجموعه و تکاثر تولید کرد که بسیاری از آنها طی سالهای اخیر با استقبال خریداران آثار هنری و مجموعهداران مواجه شد. مجموعه نقاشی «گاوها» که از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ با نامهای مختلفی همچون «گاو زرد»، «گل گاوزبان» و «گاوی زیر صنوبر» در گالریهای مطرح ایران عرضه شد یکی از این نمونههاست.
او مجموعه تابلوهای دیگری مانند «ماآهی» با موضوع انقراض ماهی بومی اورنج، «تمام روستای من» با موضوع طبیعت و درختان جنگلهای مازندران، «هر جا که اینجا نیست» با محوریت آرامش زندگی در طبیعت و دوری از هیاهوی شهر و «پسران سیاهرود» برگرفته از تفریحها و بازیگوشیهای دوران نوجوانی خودش و پسران متولد دهه ۵۰ و ۶۰ روستای کوتنا و روستاهای اطراف را نیز در سالهای اخیر به مخاطبان هنرهای تجسمی عرضه کرد. برپایی نمایشگاه هنری با موضوع آب، اجرای پروژه مستندنگاری هنری جنگل های هیرکانی، برگزاری جشنواره هنر محیطی و چندین پروژه هنری-محیط زیستی دیگر که در رأس همه آنها پروژه بزرگ «هنر در روستا» قرار دارد کارنامه هنری مشمولی را سنگین و پررنگ کرده است.
دبیر جشنواره دائمی «هنر در روستا» سالهاست که فعالیتهای هنریاش را در روستای پدریاش انجام میدهد و سوژههای خود را از اجزای ساده طبیعت و زندگی در روستا به آثاری هنری تبدیل میکند. با این هنرمند مازندرانی که تا کنون آثارش در بیش از یکصد نمایشگاه داخلی و خارجی عرضه شده، به بهانه فروش اثر جدیدش در سیزدهمین حراج تهران درباره چگونگی رسیدن یک هنرمند از روستا به محافل ملی و بینالمللی گفتوگویی داشتیم:
ایرنا : حضور در حراج بزرگ تهران برای خیلی از هنرمندان یک رویای دور است و بعضیها هم تصور میکنند حتما باید با روابط وارد این محفل مهم هنری-اقتصادی شوند. این تصور از نگاه شما درست است؟
این که عرضه اثر یک هنرمند جوان در یک حراجی بزرگ رویایی دور باشد طبیعی است. رسیدن به اهداف بزرگ زمانبر هستند و باید برای تحققشان صبر و تلاش کرد. اما ورود مبتنی بر رابطه را با توجه به تجربه شخصیام تایید نمیکنم. برای من این روند طی یک پروسه تقریبا طولانی و برنامهریزی شده رقم خورد. مدیر هنری کار را معرفی کرد و اثر بررسی شد و در نهایت به حراج راه یافت. اتفاقا در سالهای قبل با توجه به این که حراج آثار مدرن و کلاسیک جدا از حراج آثار هنر معاصر برگزار میشد، آثار هنرمندان جوان بیشتری در حراج هنر معاصر وجود داشت. اما امسال به دلیل همزمان برگزار شدن حراج بابت شرایط خاص کرونایی تعداد هنرمندان جوان کمتر شد.
وقتی مجموع فروش این دوره از حراج با قیمت یک واحد آپارتمان در مناطق شمالی تهران برابر است، مافیایی نشان دادن فضای اقتصاد هنر درست نیست و میتواند برای هنرمندان جوان به ویژه در شهرستانها ناامیدکننده باشد. احتمالا به همین دلیل است که وقتی خبر راه یافتن تابلویی از من به حراج تهران منتشر شد، هنرمندان جوان زیادی از استان خودمان و سایر استانها با من تماس گرفتند و میگفتند که برای تلاش بیشتر و رسیدن به این نقطه امیدوار شدند و انگیزه پیدا کردند. واقعیت این است که باید اصولی را رعایت کرد و شکیبا بود تا در زمان مناسب و با راهنماییهای اهل فن به چنین نتیجهای رسید.
ایرنا : اصولی که به آن اشاره میکنید و معتقدید شما را طی سالهای اخیر در روندی ملایم در محافل هنری مطرحتر کرد چه مواردی هستند؟
وقتی در کار عجول باشیم و بخواهیم یک شبه به هدفمان در اقتصاد هنر برسیم موفق نخواهیم بود. هر هنرمندی باید سالیان سال با ابزار مختلف و به اشکال متعدد کار و تلاش کند. ممکن است دغدغه مدرنیستی یا نگاه معاصر داشته باشد. باید ابزار این نگرشها را بیابد و وقتی که پیدا کرد روی آن کار کند. اینجا مهمترین مسأله رسیدن به امضای شخصی است.
ما یک هنرمند شاخص باسابقه را با اثر یا تکنیک خاص خودش میشناسیم. این نکته اهمیت زیادی دارد. اینطور نیست که هنرمند یک شبه، دو ساله یا پنج ساله به امضای شخصی در تکنیک و نگاه برسد. هنرمند سالها کار میکند، ممکن است اشتباههای زیادی را تجربه کند و تحت تاثیر هنرمندان مختلف قرار بگیرد تا به استقلال شخصی برسد. پس از مدتی که این امضای شخصی پررنگ شد و اعضای جامعه هنری او را با این تکنیک و امضا شناختند کمکم جریان اقتصاد هنر به او اعتماد میکند و این اعتماد باعث میشود که شرایط اقتصادی هنرش هم تغییر کند و به شرایط نسبتاً مطلوب برسد. انتظار این که هنرمند جوان بخواهد در پنج سال به شرایط اقتصادی مطلوب مدنظرش برسد درست نیست. این موضوعی است که هم هنرمندان جوان باید درک کنند و هم خانوادههای آنها بپذیرند.
ایرنا : به راهنماییهای اهل فن هم اشاره کردید. اهل فن در این زمینه دقیقا یعنی چه اشخاصی؟
زمانی که پس از سالها فعالیت و رسیدن به نگاه و امضای مستقل در آثار به تجربهای میرسی، انتخاب یک گالری و مدیر هنری یا مشاور هنری اهمیت زیادی دارد. این طور نیست که وقتی در یک فعالیت و جریان مشخص قرار گرفتی به تنهایی همه مسیر را طی کنی. کار هنرمند آفرینش اثر است و کار گالریدار فروش آثار هنری. اما در این بین یک حلقه دیگر باید وجود داشته باشد که مشاور یا مدیر هنری است. مدیر هنری میتواند بین هنرمند و مدیر گالری موضوعاتی را مطرح کند که به هر دو کمک میکند.
حضور من در حراج بزرگ تهران با همین روند اتفاق افتاد. یعنی یک مدیر هنری انتخاب کردم که دو سال به پروژهها و مسیر فعالیتهای هنری من توجه داشت. موضوعاتی را مطرح کرد که من هم به آنها اعتماد کامل داشتم و مسیری که او گفت را طی کردم. چون دانشآموخته این رشته بود و سالها تجربه این مسأله را داشت. گالریدار هم به مشاور هنری اعتماد کرد و به مسیری که مشاور هنری پیشنهاد میداد اعتقاد داشت. این مثلث باعث شد ما در یک پروسه دو ساله به حراجی تهران برسیم و اتفاقات دیگری هم در پیش داشته باشیم. سال آتی قرار است نمایشگاهی از آثارم در ایتالیا برگزار شود که آن هم در پروسه رفتار جمعی ما سه نفر لحاظ شد و خوشبختانه نتیجه داد. این میتواند برای نسل جوان الگو باشد که با حوصله به مشاور هنری و گالریدارهایی که به مشاوران هنری اعتقاد دارند اعتماد کنند. چون گالریدارهایی هم هستند که به مدیر هنری اعتقاد ندارند.
ایرنا : یکی از کارهایی که شما طی سالهای اخیر در زمینه فروش آثار خود انجام دادید، برنامهریزیهای متفاوت برای فروش تابلوها و در نظر گرفتن قیمتهای مناسب با سطح اقتصادی اقشار عادی جامع مثل نمایشگاه نقاشی «به شرط چاقو» یا طرح «دوشنبه بازار نقاشی» بود. شکل قیمتگذاری چقدر در فرآیند رونق اقتصاد هنر اثرگذار است؟
قیمتگذاری آثار سومین اصل در این فرآیند است. هنرمند باید شیبی ملایم در بحث قیمتگذاری را طی کند. با حوصله کار را آغاز کند، ابتدا آثارش را در نمایشگاههای کوچک، سپس در نمایشگاههای گروهی و به مرور با همفکری مشاوران هنری در نمایشگاههای بزرگ و شهرهای بزرگ و گالریهای معتبر عرضه کند. ممکن است یک پروسه ۵ تا ۱۰ ساله طی شود و در این پروسه سال به سال قیمت اثر را مناسب بالا ببرد. در روندی که شیب خیلی تندی نباشد. حتی با قیمت معمولی آثارش را ارائه کند تا در اقشار بیشتری از مخاطب اثرش دیده شود و یک مخاطب عام هم در دورهای حس کند میتواند اثر امضادار او را بخرد.
این روند ملایم صعود قیمتگذاری طی ۱۰ سال کمک زیادی میکند هنرمند به اقتصاد هنر برسد. هر هنرمند کمترشناخته شده و تازهکار و هنرجو باید به این موضوع توجه داشته باشد و سعی کند از آن تصور قیمتگذاری که در محافلی مانند حراجی تهران یا کشورهای همسایه اتفاق میافتد خارج شود و با حوصله و طمأنینه در قیمتگذاری برنامهریزی کند. باز هم اینجا نقش مشاور هنری و مدرس باتجربه برای کمک به نسل جوان پررنگ است.
ایرنا : شما در عین حال که طی سالهای اخیر حضور پررنگی در نمایشگاههای هنری تهران و برخی شهرهای بزرگ کشور داشتید، برای سکونت از روستای خود خارج نشدید و سوژههایتان نیز عمدتا ساده و از طبیعت و محیط روستا هستند. این اصرار شما بر روستایی بودن در زندگی و آثار ناشی از وابستگی است یا راهبرد هنری شماست؟
هر شخصی ممکن است به محیطی دلبستگیهایی داشته باشد. دغدغههایی هم میتواند برای شخص وجود داشته باشد. من همیشه دغدغههای محیط زیستی داشتم و این دغدغهها را با هنر پیوند زدم. دغدغهها و نگرانیهایم را به زبان نقاشی بیان و ثبت کردم و این مسیر را دوست دارم. فکر میکنم مخاطب هم از این روند راضی است.
اما علاوه بر این نکات، عمیقا معتقدم هنرمندی که خارج از تهران و در یک جغرافیای با ویژگیهای بومی مانند مازندران، کردستان و سایر استانهای مشابه زندگی میکند، باید با حوصله به جغرافیای خودش و موضوعاتی که در آن محیط وجود دارد بپردازد و درباره آن مطالعه کند و دقت عمل بیشتری داشته باشد. این میتواند در تولید اثر کمک زیادی کند و باعث پختگی اثر شود و شناسنامه هنرمند باشد.
برای مثال جلال مشمولی را در گالریهای تهران با مجموعه «گاوها» میشناسند. میگویند همان است که در روستا زندگی میکند و گاو زرد را خلق کرد. جغرافیای کوتنا و اطرافش به من کمک کرد که یک موضوع بومی را به زبان نقاشی در گالریهای تهران نهادینه کنم و گالریهای تهران یا مخاطبان و خریداران آثارم آثار مجموعه گاو بخرند. پس از مدتی هم دیگر میدانند که در یک روستا ساکنم و هر بار موضوعی از روستای خودم را مطرح میکنم؛ پسران سیاهرود، ماهیهای اورنج، طبیعت و درختها و حتی گل حسرت که در گورستان میروید. متوجه میشوند موضوع همچنان جغرافیای محل سکونت هنرمند است و میخواهد سوژهای جدید با پشتوانهای داستانی از یک محیط کمتر دیده شده برای مخاطبان ساکن در شهرها و استانها و حتی کشورهای دیگر مطرح کند. به نظرم توجه به اهمیت جغرافیا میتواند در اولویت نخست هنرمند شهرستانی باشد. خودم به این موضوع خیلی اعتقاد دارم. این یک امتیاز برای هنرمندان خارج از تهران است. فقط باید خوب ببینند و کشف کنند و درست اجرا کنند.