به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، میزان مشارکت مردم در انتخابات موضوع مهم هر دوره این رویداد است اما در انتخابات پیش رو به سبب پارهای از اتفاقات؛ حضور ایرانیان در پای صندوقهای رای بیش از همیشه اهمیت یافته است و شاید سخن به گزاف نباشد اگر گفته شود، انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم از مهمترین و سرنوشتسازترین انتخابات چهار دهه گذشته نه فقط برای جریانهای سیاسی و شخصیتها که برای همه نظام سیاسی در کشور است. انتخاباتی که دولت دوازدهم متولی برگزاری آن است و همانطور که اعلام کرده تمام تلاش خود را به منظور مشارکت حداکثری به کار خواهد گرفت.
حجت الاسلام و المسلمین «حسن روحانی» در سخنرانی روز بیست و دوم بهمن ماه سال جاری در اشارهای به دیدگاه رهبری درباره اهم و مهم انتخاباتی کشور گفت: «چند روز پیش که در محضر رهبر انقلاب بودم یک بار دیگر تاکید کردند که مشارکت مردم در انتخابات مهمتر از انتخاب درست است، مشارکت اهم است و انتخاب درست مهم.» اصل حضور بیشینه مردم در انتخابات از هر فرع دیگری اولویت دارد و اهمیت این حضور حتی اگر با شکست جریان سیاسی خاص همراه شود، در صدر هر استراتژی انتخاباتی قرار دارد.
بنیان جمهوریت نظام جمهوری اسلامی از همان ابتدا بر انتخابات و مشارکت مردم در این رویداد مهم استوار شده است. در هر بار برگزاری بیش از چهل دوره از انواع انتخابات در کشور آنچه بیش و پیش از فرد منتخب برای دلسوزان کشور و نظام اهمیت داشته و دارد میزان مشارکت مردم در انتخابات است. به همین دلیل است که رییس جمهوری در سخنرانی روز ملی ایرانیان تاکید کرد: «همه ما باید به فکر مشارکت حداکثری باشیم. یک انتخابات شکوهمند، سالم و رقابتی که همه احساس کنند در انتخابات حضور دارند. ما باز هم ۷۰ چند درصد مشارکت را میخواهیم، ۷۳ و ۷۵ درصد و انشاءالله بیشتر و چه اشکال دارد که مردم ما در ماههای پیشرو حماسههای جدیدی بیافریند.»
انتخابات در نظام جمهوری اسلامی با توجه به حساسیت بیشمار داخلی و خارجی؛ تنها رای به یک فرد و گروه و جناح نیست، بلکه رای به همه سیستم سیاسی در کشور است. نظم مستقر سیاسی در جمهوری اسلامی با این تاییدها چهاردهه توانسته است در برابر انواع توطئهها، جنگها، ترورها و تحریمها ایستادگی کند. هر گاه زمان میزان این مشارکت کاهش پیدا کرده است، فارغ از اینکه چه کسی رییس جمهور است و چه کسی رییس مجلس، دندانهای طمع خارجی علیه ایران تیزتر شده و فشارها افزایش یافته است.
رای ۲۴ میلیون ایرانی واجدین شرایط به حسن روحانی بیش از آنکه به وی تعلق داشته باشد؛ متعلق به همه ارکان نظام جمهوری بود و غفلت از این گزاره مهم که انتخابات در ایران رای به جریان اصولگرا و اصلاح طلب یا اعتدالی نیست، سبب شده است که برخی برای تضعیف یک دولت خاص، اصل مشارکت مردم را زیرسوال برده و از بی رونقی انتخابات استقبال کنند.
پیرامون موضوع مشارکت انتخاباتی مردم تئوریهای دیگری نیز وجود دارد از آن جمله که اکثریت افراد ممکن است تحت تاثیر هیاهو و جنجالهای رسانهای جریان سیاسی خاص قرار گرفته و انتخاب اشتباهی انجام دهند. این دیدگاه اما دستکم در جامعه عمدتا سیاسی ایران مطرود به نظر میرسد و بسیار جای تامل است که مطرح کنندگان آن مجهزترین امکانات تبلیغی و حمایتی را در اختیار دارند و با این همه نگران تاثیر رقیبی هستند که از امکانات و پشتوانهای به مراتب کمتر برخوردار است.
اینکه در هجمه رسانه ای یا پروپاگاندا یا تبلیغات انتخاباتی مرسوم جریانی نتواند اهداف و شعارهای خود را به خوبی مطرح کرده و مردم را جذب آنها کند؛ دلیل موجهی برای طرفداری از نظریه کاهش مشارکت مردم در انتخابات نیست و تجربه مجلس یازدهم نشان داد که حتی زمانی که رقیب در پی هیچ تبلیغ و پروپاگاندایی هم نیست؛ میزان رای اصلی این جریان خاص همان ۲۰ درصد است و باقی دوگانههای مشارکت و کارآمدی یا پروپاگاندا و غفلت مردم، جز بهانهای برای توجیه افول تفکر آنها نیست. واقعیت آن است که مردم هر زمان که شعارهای کاندیدایی را در جهت خواست و منافع خود دیدند و شنیدند، برای حمایت از وی پای صندوقهای رای حاضر شدند؛ سید محمدخاتمی و حسن روحانی دو نمونه بارز آن هستند. شعار آزادیهای سیاسی و اجتماعی و شعار دیپلماسی با جهان خواست مردم در آن برهههای خاص بود و هواداران خود را به پای صندوق آورد و حماسه آفرید؛ محبوبیت سردمداران این دو شعار را هم نمیتوان با نظرسنجیهای خاص و نهادی زیر سوال برد همانطور که نارضایتیهای مردم از آنها را هم نمی توان نادیده گرفت.
واقعیت آن است که مردم چه آن زمان که نامزد مورد نظر یک رسانه و جریان را انتخاب میکنند و چه آن زمان که از جریان رقیب کسی را برمیگزینند؛ در هر دو صورت انتخابی آگاهانه دارند و اینکه در انتخاب نخست آنها را دارای بصیرت و در انتخاب دوم تحت تاثیر پروپاگاندا بدانیم؛ نهایت جفا در حق مردمی است که برای فهمیدن سیاست بیش از هر ملت دیگری در تلاش هستند.
تفاسیر جناحها از میزان مشارکت در انتخابات
یکی از مهمترین شائبههایی که طی سالهای گذشته پیرامون جریان سیاسی خاصی در کشور وجود داشته، موضوع عدم تمایل آنها به حضور گسترده مردم در پای صندوق انتخابات است. شائبهای که گرچه برخی از چهرههای نزدیک به این جریان آن را تکذیب کرده اند اما برخی دیگر هم به کنایه یا به صراحت از کاهش مشارکت مردم در انتخابات اعلام رضایت کرده اند. «غلامرضا مصباحی مقدم» سخنگوی جامعه روحانیت از گروه نخست است که تاکید میکند: «ما به شدت با مشارکت محدود برای انتخاب مطلوب مخالفیم، بنده بارها این موضع را گرفته ام و اعلام کرده ام که جامعه روحانیت مبارز با مشارکت حداکثری مردم موافق است. در واقع نگاه جامعه روحانیت حزبی و جناحی نیست بلگه نگاهمان ملی است.» از گروه دوم هم «حمید رسایی» نماینده سابق مجلس با بیان اینکه مشارکت اگر بالا برود از صندوق چیزی در میآید که ما نمیخواهیم، ادامه داد: پس باید تلاش کنیم مشارکت پایین باشد. مشارکت که پایین باشد ما برنده هستیم.
این دو دیدگاه میان طیفهای مختلف اصولگرایان در حالی مطرح میشود که رقیب تنها راه پیروزی خود در انتخابات را حضور گسترده مردم پای صندوق های رای میداند و تجربه انتخابات گذشته هم این موضوع را تایید میکند. در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری جریانی که چندان در پی گستردگی حضور مردم نیست با اتکا به تجربه مجلس یازدهم که با کمترین میزان مشارکت شکل گرفت؛ معتقد است در انتخابات خرداد ۱۴۰۰ هم میتوان با همین میزان مشارکت به پیروزی رسید و قوه مجریه را هم تصاحب کرد. بعید نیست با توجه به کاهش انگیزه حضور مردم در پای صندوقهای رای و تداوم شرایط کرونایی این خواسته اصولگرایان گروه نخست محقق شده و قوه مجریه هم مانند قوه مقننه با مشارکت حداقلی مردم، شکل گرفته و رییس جمهوری انتخاب شود. اما عقلا و دلسوزان ایران این را نمیخواهند و بر این باورند انتخابات همانند جاری شدن خون تازه در رگهای نظام سیاسی است که توان آن را برای مواجهه با چالشهای بزرگ افزایش می دهد. بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و از همه مهمتر چالشهایی که قدرتهای بزرگ بر سر راه ایران ایجاد می کنند نیازمند توان مضاعفی و ظرفیتسازی است. بخش مهمی از این ظرفیتها در انتخابات پرشور و مشارکت حداکثری مردم ایجاد میشود. حال باید دید در ماههای پیش رو عقلای نظام و دلسوزان ایران چه اقداماتی برای تحقق این مهم انجام خواهند داد.