از سال ۱۹۹۹ روز ۲۱ فوریه (۲ اسفند) از طرف یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری یا International Mother Language Day نامگذاری شدهاست. این نامگذاری با عمری بیش از دو دهه با هدف کمک به تنوع فرهنگی و زبانی صورت گرفت و مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زیاد آن، سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبانها اعلام کرد.
از آنجا که زبان کانال ارتباطی انسان ها و ابزاری برای انتقال میراث فرهنگی و انسانی از نسلی به نسل دیگر است از دست رفتن و خاموش شدن هر زبان در هر جایی از دنیا باعث افول بخشی از اندوختههای بشر در حوزه های مختلف (انواع هنرها، تاریخ، ادبیات، سنن و شیوههای رفتار فرهنگی) می گردد. به همین دلیل هر زبانی در جایگاه خود حائز اهمیت است و نیاز است تا با حمایت های لازم حفظ شود.
رویکردهای تنوع فرهنگی که روزی در تقابل با یکپارچه سازی فرهنگ جهانی شکل گرفتند امروز بر اهمیت زبان مادری به عنوان مولفه ای مهم در حفظ تعدد و تکثر فرهنگی تاکید دارند.
زبان صرف لغات و گرامر نیست
لیلا اردبیلی انسانشناس و زبانشناس در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی ایرنا و در توضیح اهمیت زبان مادری در فرهنگ اجتماعی بیان کرد: زبان صرف لغات و گرامر نیست و فراتر از اینها مجموعه ای از شناخت ها، طرح واره و استعاره های شناختی است و دریک کلام زبان یعنی جهان بینی؛ ما با استفاده از زبان مدخلی را پیدا می کنیم که جهان پیش رو را ببینیم و مفهوم سازی کنیم و در واقع از این دریچه به جهان بیرون نگاه کنیم.
از سوی دیگر مادری در این ترکیب زبان مادری به این معنا نیست که زبان صرفا از طریق مادر به شما منتقل و آموخته می شود؛ مادر یعنی آن کودک در چه محیطی بزرگ شده و رشد یافته است و به کدام اجتماع فکری و فرهنگی و شناختی تعلق دارد.
وی افزود: اگر بر اساس برخی از سیاست ها زبان مادری را از فردی بگیریم، صرفا لغات را از او نگرفته ایم بلکه بخشی از جهان بینی او را از وی سلب کرده ایم و در حقیقت بخشی از مفهوم سازی دنیای بیرون را که آن فرد در آن محیط رشد یافته است را گرفته ایم و خواستیم وقتی که وارد مدرسه می شود از زاویه ای دیگر به دنیا نگاه کند.
بر این اساس آن کودک تا ۶ سالگی با شناختی به جهان می نگرد و پس از این که وارد مدرسه می شود، شناخت خودش را از دست می دهد و به موجودی ابتر بدل می گردد و تا آخر عمر نمی تواند این قسمت را ترمیم کند و با آن درگیر است؛ به همین دلیل در این جریان بخشی از خاطرات نوستالژیک کودکی افراد از دست رفته و در کوچکترین فرصت موجود تلاش می کنند تا در یک جمع با استفاده از زبان مادری خودشان صحبت کنند.
این زبانشناس تصریح کرد: آزمایشی در برخی از کشورها با تمرکز بر زبان کودکی صورت گرفته بود که وقتی از آنان خواسته شد تا خاطرات خود را بیان کنند با زبان مادری بسیار راحت تر از زبان رسمی بودند و زمانی که با زبان مادری صحبت و خاطراتشان را تعریف می کردند ۱۵ دقیقه صحبت کرده و با زبان غیرمادری ۵ دقیقه؛ یعنی زبان رسمی قدرت خیالپردازی و تصویرپردازی کودکان را کاهش داده است.
در نتیجه زبان مجموعه ای از لغات، دستورها و گرامرها نیست و دریچه ای است که شما از طریق آن دنیای بیرون را نگاه می کنید ومفهوم سازی ها، مقوله پردازی ها و جهان بینی شما از موضوعات از طریق آن رقم می خورد.
نظم حقیقی خودش را از دل تکثرها نشان میدهد
اردبیلی در تاکید بر آسیبهای حذف زبانهای غیررسمی یادآور شد: وقتی که حق زبان مادری در جامعه ادا نمی شود و به کودک اجازه داده نمی شود که دست کم در دوران ابتدایی از زبان مادری خودش استفاده کند بچه را از محیطی که در آن رشد کرده جدا کرده و وارد محیطی ناآشنا می کنیم. و این موضوعی جدی و آسیب زننده است چرا که زبان صرفا به تکلم محدود نمی شود و از این رهگذر به لحاظ روانی هم به این افراد ضربه وارد می شود.
این دیدگاهی ساده اندیشانه است اگر تصور کنیم که نظم در قالب یکسان سازی زبانی و یکی شدن گفتار رخ خواهد داد. این که همه شبیه به هم حرف بزنند و شبیه به هم لباس بپوشند.
وی افزود: یعنی کاری که رضاشاه قصد انجام آن را داشت و می خواست یک نظم مصنوعی را با همشکل کردن آدم ها انجام دهد اما اتفاقا موضوع اینجاست که نظم طبیعی و حقیقی از دل تکثرها و تفاوت ها خودش را نشان می دهد و هر خرده فرهنگی نوعی از شناخت را وارد دنیا می سازد.
حقیقت مطلق نیست و همانطور که ما از زوایای مختلف به موضوعات نگاه می کنیم زبان های مختلف این امکان را به ما می دهند که حقیقت را از زوایای مختلف ببینیم.
این انسانشناس تصریح کرد: وقتی یک زبان را حذف می کنیم در حقیقت یک دریچه را که زاویه ای برای نگاه به حقیقت بوده است را حذف کرده ایم و خودمان را از دیدن حقیقت از این دریچه محروم ساخته ایم.
در نتیجه خرده فرهنگ ها با خودشان جهان بینی، شناخت و مفهوم سازی به جهان را می آورند که مانند تمثیل فیل در داستان مولانا است و این که هر خرده فرهنگی درحال تلاش به نگاه از زاویه ای و فراهم ساختن شناخت و حقیقت در ابعادی است. با حذف این زاویه من به عنوان یک سیاستگذار خودم را از این بعد و زاویه محروم کرده ام.
پتانسیلهای خرده فرهنگها را نباید از دست داد
اردبیلی خاطرنشان کرد: نگاهی به خرده فرهنگ جوامع روستایی نشان می دهد که چگونه این خرده فرهنگ ها مفهوم سازی هایی برای ارتباط با دنیای اطرافشان و حفظ محیط زیست دارند که من شهرنشین ندارم.
اگر این مفهوم سازی ها وارد زبان من شود باعث می شود که تلاشی در راستای ارتباط و حراست با طبیعت منتقل شود و استمرار یابد؛ این که در این مفهوم سازی ها زمین را مادر می دانند و طبعیت را به قدری بکر و تمیز نگاه داشتنه اند که برای ما سوال است که چگونه با طبیعت رفتار می کنند. می شود از این خرده فرهنگ استفاده و این مفهوم سازی را وارد زبان فارسی کرد.
وی در انتها بیان کرد: کشورهای پیشرفته از زبان های مختلف استفاده می کنند تا مفهوم سازی های متفاوت را وارد زبان خود سازند؛ ما در ایران خرده فرهنگ های مختلفی داریم که البته اشتراکاتی با تمامی آنها داریم و می توانیم از کرد، لر، ترک و بلوچ برای غنی کردن فرهنگ ایرانی استفاده کنیم که متاسفانه به دلیل ساده اندیشی و بهایی که به وحدت زبانی داده می شود، شاهد از بین رفتن زبان ها هستیم.