به گزارش ایرنا، هر سال چند هفته پیش از فرا رسیدن روز جهانی تئاتر در ۲۷ مارس برابربا ۷ فروردین، پیام این روزِ ویژه توسط «موسسه بینالمللی تئاتر» منتشر میشود. نگارنده این پیامها معمولا چهرههایی شاخص در تئاتر جهان هستند که به انتخاب این موسسه چنین مسئولیتی را بر عهده میگیرند. پیام روز جهانی تئاتر سال ۲۰۲۱ را که همزمان است با هفتم فروردین ۱۴۰۰ و روز ملی هنرهای نمایشی، هلن میرن، بازیگر سرشناس انگلیسی، نوشته است.
«روزهای بسیار سختی بر اجرای زنده تئاتر گذشته است و نیز بر هنرمندان، تکنسینها و همه صنعتگرانی که در این حرفه مملو از تزلزل و بلاتکلیفی با اوضاع دست و پنجه نرم کردهاند و شاید همین تزلزل همیشگی، آنها را برای زیست در دوران شیوع کرونا با ذکاوت و شجاعت توانمندتر کرد.
در این شرایط جدید، تخیل آنها به راههایی مبتکرانه، سرگرم کننده، موثر و الهامبخش ترجمه شد که البته بخش اعظمی از این اتفاق به واسطه اینترنت رخ داد.
انسانها از زمانی که در این کره خاکی بودند برای هم داستان تعریف کردهاند و تا زمانی که ما هستیم فرهنگ زیبای تئاتر باقی خواهد ماند.
عطش خلاقانه نویسندهها، طراحها، خوانندهها، بازیگرها، موسیقیدانها و کارگردانها، هرگز خاموش نخواهد شد و انگیزههایشان در آیندهای نزدیک با یک انرژی جدید و فهمی تازه از دنیایی که در آن سهیم هستیم، شکوفا خواهد شد. بیصبرانه در انتظارم!»
هر چند تئاتر در ذات خود جغرافیا نمیشناسد اما به شدت به جغرافیای فرهنگی وابسته است و متناسب با هر نقطه از دنیا چه کلان شهر و چه روستا و حتی هر محله، میتوان نمایشنامهای را خلق کرد.
هنرمندان تئاتر شهر سمنان نیز که پیش از کرونا در تلاش برای پویایی و استقبال بیشتر مخاطبان خود بودند حالا برای آشتی با صحنهها در آینده، نیازمند تلاش بیش از پیش هستند و با آنکه این شهر نسبت به جمعیت خود فضای پویای فرهنگی و هنری دارد.
پیش از شیوع کرونا نیز کیفیت تئاترها و استقبال مردم راضی کننده نبود و فاصله ای که کرونا ایجاد کرد را باید فرصتی برای هنرمندان تئاتر سمنان دانست تا با ارتقای خود پس از بازگشایی رسمی سالنها، مردم هنردوست دلتنگ سمنان را با اجراهایی بهتر همراه کنند.
اهالی تئاتر سمنان نیز مانند تمام هنرمندان این رشته در جهان این روزها دلشان هوای محل تمرین نمایش و اجرا روی صحنه را دارد و شاید امروز از گذشتههایی نه چندان دور یاد می کنند که کاش قدر آن را بیشتر می دانستند و دست در دست هم صحنه را برای مردم فرهنگی شهر روشنتر میکردند.
محل تمرین اهالی تئاتر سمنان مثلا در سالن هایی در فرهنگسرای کومش این شهر مسائل و مشکلاتی داشت که گله و شکایت هنرمندان را باعث می شد، حال تبدیل به یک آرزو و روزشمار برای دیدار مجدد تئاتری ها شده است.
امروز فرهنگسرای سمنان بدون هنرمندان پر شر و شور تئاتر چنان سکوتی کرده است که حتی سالن ها و راهروها لبریز از غم شده است. اهالی تئاتر سمنان دلشان هوای اتاق فرمان تئاتر شهر و سالن حکیم الهی و تالار آفتاب را دارد تا با فشردن کلیدی صحنه را روشن کنند.
حال دیگر تنها خواسته هنرمندان تئاتر سمنان این است که صحنه را به ما بازگردانید. صحنه ای که حمید سمندریان در وصف آن گفت: این صحنه خانه من است.
تئاتر هنری انسانمحور و انساندوست است که هنرمندان آن با شیوع کرونا برای سلامتی انسان برای دومین سال از آن دورماندند، تا روز جهانی دیگری را خانهنشین به خاطرات خود بپرازند . این هنرمندان علاوه بر تحمل ضربه اقتصادی، از اینکه نمی توانند با نقش آفرینی خود روشنگری کنند غصه ای عمیق را تحمل میکنند.
گرچه هنر تئاتر به هنرمندان خود یاد داده که در هر شرایط چگونه زیست کنند، برای برخی از آنها این هنر فراتر از یک هنر در لحظه به لحظه زندگی و تمرینات تئاتر از اجرای آن برایشان لذت بخش تر است.
امروز محل های تمرین که در لفظ تئاتری ها پلاتو گفته می شود، گوشه ای خاک می خورد و کلیدهای برقی که روزی چند بار بر گردهمایی هنری برای تمرین نور می تاباند امروز کم سو و خاموش است.
استقبال از تئاتر ،این هنر عمیق و مظلوم که هنوز نیاز به درک بیشتر از سوی مردم کوچه و خیابان دارد پیش از کرونا نیز کم بود و فاصله گذاری ها به خودی خود توسط مخاطبان انجام می شد و کاش امروز نیز برای اینکه تئاتر از کیفیت خود به ویژه در شهرستان ها نزول نکند فرصت اجرا با محدودیت ها داده شود و بگذارند صحنه روشن باشد.
صحنه ای که اگر به تاثیرگذاری آن در جامعه آگاه شویم بیش از آن برای آن وقت می گذاریم. کاش روزی روزگاری مطالبه مردم علاوه بر تلاش بر بازگشایی استادیوم های ورزشی و دغدغه سلامت جسم، مطالبه برای بازگشایی سالن هایی با اجراهای تئاتر و موسیقی بود تا دغدغه آگاهی برای ذهن نیز دیده می شد.
امروز اهالی تئاتر نباید در سکوت خود را رها کنند و باید تا میتوانند بر کیفیت اجرا و متن خود بیفزانید تا زمانی که روی صحنه آمدند مردم احساس کنند نسلی جدید،خلاق و باهوش در این هنر متولد شده است که می تواند ارتقای فرهنگی آنها را شامل شود.
کرونا میتواند مانند آتش برای ققنوس، این هنر را نو و تازه و قویتر از قبل کند زیرا تئاتر هنری است که فرهنگ از دل آن جوانه می زند.
تئاتر پدیدهای است که مرز نمیشناسند و هر انسان اهل اندیشه که طعم آن را چشیده باشد، نه یک دل بلکه صد دل شیفته آن خواهد شد، هنری اندیشهساز که زندگی را از جنبههای عمیق خود بررسی میکند و هر فردی که ذره ای این هنر را درک کرده باشد تعریف خاصی از زندگی خود خواهد داشت.
تئاتر از دید آن ها که این پدیده را درک نکرده اند تنها یک تالار است با عده ای بازیگر که نمایشنامه ای را به روی صحنه می برند، اما حقیقت آن به همین سادگی نیست؛ هر اثر هنری ریشهدار است و ریشههای آن است که عمق اثر را منتقل میکند بدون اینکه مخاطب از آن ریشه شناختی داشته باشد.
فیلسوفان، روانشناسان، جامعه شناسان و فرهیختگان تعاریف زیادی از این هنر دارند و تئاتر همیشه به عنوان تاثیرگذارترین پدیده در دل جامعه خود به کمک بشر آمده تا روشنگری کند.
یکی از زیباترین نگرش ها به این هنر را می توان بیانیه ای که کریستوف ورلیکوفسکی، هنرمند لهستانی در سال ۲۰۱۵ به مناسبت روز جهانی تئاتر بیان کرد دانست.
او در این بیانه میگوید: استادان واقعی تئاتر به آسانی، دور از صحنه (استیج) یافت میشوند. به طور کلی آنها علاقهای ندارند که تئاتر را مانند یک ماشین ببینند که عادتها و حرکتها را تکرار میکند و باعث تولید مجدد کلیشهها میشود. آنها در جستوجوی دگرگونی هستند،در واقع هیچ چیزی وجود ندارد که آشکارکننده مضامین پنهان باشد و بتواند بهتر از تئاتر عمل کند،تئاتر بهتر از هر چیز دیگری از عهده این کار بر میآید.
کشورهای در حال توسعه به خوبی دریافتند که مردم از قاب صحنه تئاتر به صورت سحرآمیزی واقعیت ها و پیچیدگی های زندگی خود را از جنبه زیبایی شناسی احساس می کنند و بر آنها تاثیر عیقی می گذارد؛ بنابراین پایه های آموزشی و فرهنگی خود را با تاکید بر تئاتر قرار دادند و هر روز فراتر از دیروز بر توسعه تئاتر پرداخته و قالب های جدیدی از این هنر ناب ارائه کردند.
امید است هنرمندان همیشه چراغ صحنه را روشن نگه دارند ،زیرا این پدیده یک نیاز برای بشر است و اگر برطرف نشود جامعه به سمت عقبماندگی خواهد رفت که متاسفانه در ایران نیز رگه هایی از بی توجهی و در نتیجه عقب افتادگی در توجه به این هنر احساس می شود؛ هنر تئاتر روشنگری می کند و با گسترش نگرش ها جامعه را به رشد و تعالی می رساند.
یکی از کارکردهای تئاتر که در دل خود جامعه شناسی،فلسفه و روانشناسی را به همراه دارد این است که وقتی عده ای به علت کمبود شناخت از جامعه آن را به هر سمت و سویی می برند، این هنر به میدان میآید تا رشد جامعه را به دنبال داشته باشد.
تئاتر زمانی می تواند تاثیر شگرف خود را در جامعه نشان دهد که به عنوان یک کالای اساسی در سبد فرهنگی هر خانوار قرار گیرد که متاسفانه و هنوز این ارتباط با اکثریت جامعه برقرار نشده است و مخاطبان آن صرفا افرادی فرهنگی و یا از جامعه هنرمندان هستند که از این محصول غنی بهره می برند.
امروز بسیاری از هنرمندان صاحب اندیشه به علت عدم حمایت ها خانه نشین هستند و عده ای که تنها دیده شدن و درآمدزایی به هر قیمتی برای آنها مهم است روی صحنه ها الگوی جامعه شده اند و این نقد به اهالی هنر تئاتر وارد است که به آموزش و مطالعه اهمیت زیادی نمی دهند و به راحتی پا به صحنه می گذارند بدون اینکه متوجه تاثیرگذاری خود در جامعه باشند.