تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۰

کرمان - ایرنا - ‘شین‌اش شروع شوکران بود’ عنوان کتاب شعری به نوشته عظیم صادقی شاعر جوان کرمانی است که شاعر با مضمون عاشقانه و عارفانه در این کتاب به بیان احساسات و اندیشه های شاعرانه خود می‌پردازد.

این ثر منظوم در ۷۵ صفحه و در بخش های مختلفی ازجمله مثنوی ها، نیمایی و سپیدها، دلنوشته و داستان کوتاه توسط این شاعر کرمانی به رشته تحریر درآمده و انتشارت ادبستان نوین آن را منتشر کرده  در واقع محتوای آن به سمت عاشقانه و احساسی تمایل دارد، همانگونه که در طرح روی جلد آن آمده است، بغض دارم همچو درختی خیره بر دسته اره.

این شاعر کرمانی روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا در این خصوص اظهار داشت: انتشار اشعارم به نام برخی افراد موجب شد که برای چاپ و نشر این کتاب اقدام کنم زیرا وجود منبعی برای حفظ ادبی اشعار ضروری به‌نظر می‌رسید.

صادقی افزود: در ابتدا تصمیم داشتم که تنها اشعار مثنوی را در این کتاب منتشر کنم اما با همفکری برخی از دوستان شاعر مجموعه ای از اشعار مثنوی، نیمایی و سپید، داستان کوتاه و دلنوشته را انتشار دادیم زیرا در خلق این اثر بنا داشتیم قدرت قلم را به تصویر بکشیم و از کلیشه های همیشگی فاصله بگیریم.

وی ادامه داد: می خواستم که از ابتدا مرا به عنوان یک مثنوی سرا نشناسند لذا این کتاب را که حاصل چند سال زندگی ام است به صورت یک مجموعه منتشر کردم.

این شاعر کرمانی با اشاره به اینکه مردم دید خوبی نسبت به کتاب های قطور ندارند لذا این کتاب را در ۷۵ صفحه منتشر کردم گفت: از بچگی به شعر علاقه بسیاری داشتم و از دوران کودکی شاهنامه می خواندم و کتاب های ادبیات چند سال بعد را مطالعه و اشعار آن را حفظ می کردم.

وی با بیان اینکه نخستین شعر را در مقطع راهنمایی سرودم عنوان کرد: در دوران مدرسه با دیدن یک فیلم در سینما به این حوزه گرایش پیدا کردم و مشاعره درون این فیلم آنقدر روی من اثر گذار بود که یک شعر با همان ردیف سرودم.

وی افزود: سال ها برای خودم شعر می نوشتم و از سال ۸۵ تصمیم گرفتم که به صورت صحافی آن را ثبت کنم و در واقع سرقت ادبی اشعارم سبب ایجاد انگیزه و اعتماد به نفس در من و چاپ کتاب شعر "شین اش شروع شوکران بود" شد.

صادقی اضافه کرد: در ابتدا شعر را به صورت آکادمیک و علمی نمی دانستم اما دغدغه دکلمه داشتم و کم کم در فضای مجازی با سمیرا یکه تاز بانوی غزل ایرانی آشنا شدم که به صورت علمی شعر را به من یاد داد و پس از آن نخستین شعر و دکلمه رسمی را به عنوان دالان در سال گذشته منتشر کردم و موجب گسترش و انتشار کارهای من شد.

وی بیان داشت: به زودی یک دکلمه دیگر را آماده می کنم که در ۳۱ بیت شعر وصف حال روزهای بیماری پدرم را روایت می کند و به‌زودی منتشر می‌شود.

برش هایی از کتاب

دالان

ببار آهسته خودکارم به روی دفترم اینبار

بگو ناگفته هایم را از آن سال و از آن اسرار

ببار اشک جنون خون، به روی پیکر شعرم 

بگو راز مگویم را بخوان از دفتر شعرم...

*حسرت

بعد از تو جهنم را با چشم خود دیدم

آتش زدی و رفتی من شعله پرستیدم

بعد از تو جهانم را با خون جگر خوردم

من زنده ترین نعشم بر دوش خودم مردم...

*

رفتنت در من 

میدان مینی ساخته

هردم در سرم

خاطره ای می ترکد

*

تابستان گرمیست

حتی باد هم 

بدون موهایت

حال وزیدن ندارد...