جلگهای وسیع، جایی که رودخانه فلاس آرمیده در آغوش کرانههای سبز، به سمت دریا میدَوَد و جزر و مدّ دوستداشتنی سراسیمه به ملاقاتش میشتابد. در این جزر و مدّ عظیم کشتیهای سیاه – مالامال از الوارهای خوشبوی صنوبر – به سمت شهر سنت آگز روانند. دو طرف جلگه چراگاههای انبوه به چشم میخورند و کَرت آمادهی کشت. پرچینها با درخت گوهرنشان شدهاند. (ص. ۸)
آن چه خواندید نقل قولی بود از نخستین سطرهای رمان آسیاب کرانه فلاس اثر جورج الیوت نویسنده معروف انگلیسی. این رمان که در سال ۱۸۶۰ به رشته تحریر درآمد، داستان یک خواهر و برادر به نامهای تام و مگی تولیور را روایت میکند که در جلگه رودخانه فلاس در نزدیکی شهر سنت آگز بزرگ شدند. داستان رمان از اوایل دهه ۱۸۰۰ میلادی آغاز میشود و در یک بازه ۱۰ تا ۱۵ ساله ماجراهای دو شخصیت اصلی داستان را از کودکی تا بزرگسالی دنبال میکند. شاید اصلیترین درون مایه این رمان را بتوان کشمکش بشر بین جبر و اختیار دانست. از دیگر تمهای این داستان می توان به برجسته کردن نقش گذشته روی هویت افراد، تاثیر جامعه بر فرد، اهمیت همدلی و تقابل دانش عملی و دانش کتابی اشاره کرد.
رمان آسیاب کرانه فلاس براساس تجربیات خود نویسنده نوشته شده و شاهکاری است که در آن انتخاب اخلاقی تحت کنترل دورویی و ظاهرسازیهای عصر ویکتوریایی قرار میگیرد. وقتی مگی تولیورِ کله شق دوران کودکی را پشت سر گذاشته و به یک بانوی جوان تبدیل میشود، عشق قلبی که نسبت به برادرش تام داشت به تعارض و درگیری تبدیل میشود زیرا مگی نمیتواند هنجارهای بورژوایی تام را با هوش و احساسات پرشوری که دارد تطبیق دهد. مگی نه میتواند همرنگ جماعت شود و نه توان رها کردن خود از قیدوبندهای جامعه را دارد و نتیجه این تعارض درونی چیزی نیست جز تراژدی.
در فصل اول از دفتر پنجم این رمان با عنوان خارها در آشیان ویران فرو میروند، آمده است:
روزها میگذشتند و مگی سیزده ساله در تعارض میان خواستههای درون و حقایق بیرون دست و پا میزد. این سرنوشت، سرنوشت محتوم همه موجودات خیال پرداز و عاشق پیشه است. زندگی مگی به طرز غم انگیزی یکنواخت شده بود و هرچه بیشتر او را در خودش فرو برده بود. (ص. ۹۵)
در فصل دوم از این دفتر هم می خوانیم:
دیدن مگی در حال خیاطی برای همه لذت بخش بود. تحول درونی او بر همه وجنات و سکناتش تاثیر گذاشته بود. مادرش با شگفتی فکر می کرد دخترش چه خانم شده است. عجیب بود آن دختر ناآرام و سرکش چطور آن قدر رام و سربه زیر شده بود. (ص. ۹۸)
از لحاظ فرم، داستان آسیاب کرانه فلاس در هفت دفتر و در فصلهای نسبتا کوتاه روایت میشود تا جایی که فصل اول تنها یک صفحه دارد. نویسنده از توصیفات فراوان برای تصویرسازی هرچه تاثیرگذارتر فضای داستان استفاده میکند. بیشتر داستان از زاویه سوم شخص دانای کل روایت می شود اما دانای کل در بعضی بخش های داستان جای خود را به راوی اول شخص میدهد. راوی به طور مستمر روی روند داستان اظهارنظر کرده و معمولا در این کار از لحن کنایهآمیز استفاده میکند.
رمان آسیاب کرانه فلاس یک اثر کلاسیک از ادبیات قرن نوزدهم اما همچنان نمونهای ماندگار و محبوب از تاثیری که جورج الیوت روی ادبیات انگلیسی گذاشت، محسوب میشود. ماری ان ایوانز با نام مستعار جورج الیوت، رمان نویس، شاعر، روزنامه نگار، مترجم انگلیسی و یکی از مهمترین نویسندگان دوره ویکتوریایی بود. وی در سال ۱۸۱۹ در وارویکشایر انگلیس متولد شد و پس از انتشار یک قطعه شعر مذهبی، در سن ۴۳ سالگی اولین اثر ادبی مهم خود که ترجمه کتاب زندگی مسیح نوشته دیوید استراوس بود را منتشر کرد. ایوانز از این رو نام هنری جورج الیوت را برای خود انتخاب کرد که آن زمان معمولا آثار نویسندگان زن جدی گرفته نمیشدند و در دستهبندی کلیشهای درامهای آبکی، سطحی و صرفا عاشقانه قرار میگرفتند. اما الیوت هم از سیاست مینوشت، هم از تاریخ و هم از وضعیت اجتماعی روز و میخواست از طرف مخاطبان بخاطر جنسیتش قضاوت نشده و جدی گرفته شود.
اولین رمان جورج الیوت با عنوان آدام بید در سال ۱۸۵۹ به بازار کتاب آمد و با استقبال مخاطبان روبهرو شد. از این نویسنده مطرح ویکتوریایی هفت رمان از جمله آسیاب کرانه فلاس (۱۸۶۰)، سایلاس مارنر (۱۸۶۱)، دانیل دروندا (۱۸۷۶) و ۱۱ کتاب شعر منتشر شده است. رمان میدل مارچ (۱۸۷۲) از او به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات انگلیسی به شمار میرود. الیوت در سال ۱۸۸۰ در اثر ابتلا به بیماری کلیوی در سن ۶۱ سالگی درگذشت.
نسخه فارسی رمان آسیاب کرانه فلاس در ۲۰۸ صفحه و شمارگان ۸۰۰ نسخه، با ترجمه لیدا طرزی توسط نشر نیستان منتشر شده است.