منصور اوجی که شامگاه شنبه هجدهم اردیبهشتماه ۱۴۰۰ در سن ۸۴ سالگی چشم از جهان فروبست، طبع آزمایی های گوناگونی در عرصه شعر معاصر داشته و به عنوان یکی از سرایندگان شعر نو مشهور است اما وی را پیشگام رباعی سرایی در دوران پس از انقلاب اسلامی نیز میدانند.
اگر امروز از پی گذار این تاریخ، روند رو به رشد رباعیسرایی را در بین شاعران معاصر این سرزمین باز مییابیم باید ریشههای آن را در کتاب «مرغ سحر» اوجی یافت و بعد آن را در آثار شاعرانی همچون قیصر امینپور و سید حسن حسینی بازجست.
اوجی را چهرههای شاخص معاصر ادبیات ایران خوب میشناسند، او شاعری است شیرازی با بیش از ۲۵ کتاب شعر، دو کتاب در حوزه ترجمه و سه کتاب در حوزه تحقیق و پژوهش. به واسطه این آثار ارزشمند، در سال ۱۳۹۶ نشان درجه یک هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به اوجی تعلق گرفت.
ادیبان و فرهنگوران، شعر اوجی را برخوردار از درونمایه اجتماعی و تصاویر بدیع از طبیعت دانستهاند.
«کوتاه مثل آه» از معروفترین منظومههای او است و «مرغ سحر» اوجی، به تعبیر اهالی فرهنگ، رباعی دوران معاصر را به اوج رساند و الهام بخش نیز شد.
«یکصد و ده نامه از دو سیمین»، «باغ شب»، «خواب درخت و تنهایی زمین»، «شهر خسته»، «این سوسن است که میخواند»، «صدای همیشه»، «شعرهایی به کوتاهی عمر»، «خوشا تولد و پرواز» و «حالی است مرا» از دیگر آثار این شاعر هستند.
تاثیرگذاری بر رباعی معاصر
پیش از این، خسرو قمر در گفتوگوی تفصیلی با منصور اوجی و نیز نوشتارهایی به تاثیرگذاری رباعیات این شاعر شیرازی بر دیگر شاعران معاصر کشور پرداخته است.
بر این اساس، سید علی میرافضلی سال ۱۳۸۷ در مصاحبه ای با ماهنامه شعر گفت: همان طوری که می دانید نیما یوشیج از میان قالب های سنتی به رباعی و دو بیتی توجهی ویژه داشت و گواه آن ۶۰۰ رباعی است که در مجموعه آثار او به چاپ رسیده است. به این حال حس نوگرایی نیما کمتر در رباعیاتش بروز و ظهور یافت و زبان کهنه و زمخت و پردازش نشده او تا مدت ها مانع از آن بود که شاعران نوپرداز گرایش به این نوع قالب کهن داشته باشند. در اواسط دهه پنجاه و در ایام نزدیک به پیروزی انقلاب، منصور اوجی با مجموعه کوچک اما تأثیرگذار رباعیاتش «مرغ سحر» در احیای این قالب نقش مهمی ایفا کرد و با پیروزی انقلاب، رباعی به یکی از قالب های مطلوب شاعران دوره انقلاب بدل شد و این توجه تقریباً یک دهه ادامه یافت، قیصر امین پور، حسن حسینی و جمعی دیگر از شاعران انقلاب، کسانی بودند که کارهای ماندگاری در این قالب به جا گذاشتند. مرحوم قیصر امین پور برای من از تأثیر رباعیات اوجی در کتاب «مرغ سحر» در توجه شاعران به رباعی سخن گفت.
بر این اساس، احمد خاتمی در مقاله نگاهی به شعر انقلاب اسلامی که در سایت «فصلنامه اندیشه انقلاب اسلامی» درج شده،نوشت:رباعی هم در سال های نخست انقلاب اسلامی دستخوش تحول زیادی شد، کاری که منصور اوجی در مجموعه رباعیات خود به نام «مرغ سحر» شروع کرده بود با ابتکار حسن حسینی و قیصر امین پور ادامه یافت، رباعی در دوره انقلاب اسلامی اوج گرفت و منصور اوجی حق تقدم را برای خود حفظ کرد.
ذهیر توکلی نیز در یک سخنرانی در کانون ادبیات ایران گفت:از نیما به بعد اتفاقی در رباعی نمی افتد، اما از اواسط دهه پنجاه، منصور اوجی و پس از آن قیصر امین پور و مرحوم سید حسن حسینی به گونه ای دیگر از رباعی پرداختند و آنها به ظرفیت سازی رباعی توجه کردند و رباعی سیاسی گفتند، کوتاهی و کوبنده بودن ظرفیت موسیقیایی فوق العاده رباعی از جمله این دلایل بود.
تجدید حیات رباعی
ساعد باقری در کتاب «شعر امروز» خود در فصل رباعی نوشت: نیمه نخست سال های ۶۹-۵۷ سال های تجدید حیات برای قالب رباعی بود. هرچند مقدمات این تجدید حیات، سال ها پیش در مجموعه رباعیات منصور اوجی به نام «مرغ سحر» فراهم شده بود، یقیناً در حدود سال های ۶۰-۵۹ بود که تجدید حیات واقعی رباعی اتفاق افتاد، درک صحیح از ظرفیت های این قالب همچون تأثیرپذیری رباعی سرایان از تحولات زبانی و مضمونی شعر نو روح تازه ای در این قالب کهن فارس دمید، و در آن سال ها شاید هیچ یک از قالب های کلاسیک شعر فارسی (حتی غزل) تا این اندازه برای طراوت پذیری انعطاف نیافتند.
مسعود تاکی نیز در کتاب «چارجوی بهشتی» خود نوشت: منصور اوجی، شاعر معاصر شیرازی، او با انتشار نخستین مجموعه رباعیات خود که «مرغ سحر» نام داشت نشان داد که از این قالب می توان برای اندیشه های اجتماعی و انقلابی به بهترین وجه استفاده کرده و از این جهت نسبت به همه نام آوران که بعد از انقلاب اسلامی در سرایش رباعی انقلابی خوش درخشیدند، چون حسن حسینی و قیصر امین پور و سهرابی نژاد، تقدم دارد. اوجی در سال های بعد با انتشار مجموعه دیگری تحت عنوان «حالی است مرا» شهرت و قدرت خود را در سرودن این نوع شعر لطیف و گرم به اثبات رساند.
علی میرافضلی نیز در کتاب خود با عنوان «گوشه تماشا» که درباره رباعی سرایی در ایران از آغاز تا امروز منتشر کرده است، نوشت: در سال های میانی دهه پنجاه عنصر اصلی اکثر شعرها را ایدئولوژی، مبارزه و انقلاب تشکیل می داد. در تب و تاب آن سال ها و همزمان با سقوط سلطنت، «مرغ سحر» از منصور اوجی به چاپ رسید، این کتاب دارای ۴۰ رباعی است که به رغم حجم کمش، مجموعه ای تأثیرگذار بر ذهن نسل جوان انقلابی بود.
میرافضلی افزوده است: در سال ۱۳۵۸ دو نقد بر این کتاب نوشته شد که توجه محافل ادبی را به رباعی های این مجموعه نشان می دهد. یکی حسین منزوی که در نقد خود رباعیات اوجی را به چهار دسته تقسیم می کند: رباعیات اجتماعی، رباعیات عاشقانه، رباعیات عرفانی و رباعیات انقلابی. و در یادداشتی که سیروس بیات بر مرغ سحر نوشته، آمده است: در این اشعار شور و حال مولوی، و روانی شعر سعدی و پرخاش حافظ را در فرم خیامی – رباعی – می بینم و رباعیات اوجی را در رده رباعیات اجتماعی جای می دهد.
میرافضلی در ادامه نوشت: منصور اوجی در طول دوران چهل ساله شاعریش، همواره به شعرهای کوتاه در قالب های نو و کلاسیک گرایش داشته و محصول آن در قالب های کهن دو مجموعه رباعی است که اولی در سال ۱۳۵۷ به نام «مرغ سحر» به چاپ رسید و دومی یازده سال بعد به نام «حالی است مرا». در مرغ سحر شاید بتوان نشانه هایی از ضعف بیان و ناپرداختگی زبان پیدا کرد، اما تازگی و طراوت رباعیات او که با نبض زمانه می زند، جایی برای انتقاد باقی نمی گذارد. در این مجموعه می توان انعکاس تحولات شگرف اجتماعی دهه پنجاه و هوای انقلابی آن سال ها را به خوبی دید.
در ادامه این مطلب آمده است: اوجی در مرغ سحر از نمادهای رایج شعر چریکی و انقلابی دهه پنجاه مدد جسته است و تازگی این مجموعه شاید در وارد کردن واژگان مرسوم آن دوره در یک قالب کلاسیک باشد. واژه ها و ترکیبات و واژگان مرسوم آن دوره: باغ شقایق، پرچم خون، بانگ اناالحق، ققنوس، بام بلند شب، مرغ سحر، نطع سپید صبح، آلاله، آذرخش و دیوار سپیده را به خون رنگ زدن. و بعد از انتشار کتاب مرغ سحر اوجی است که حوزه هنری در سال ۱۳۶۳ دو کتاب را همزمان انتشار می دهد، یکی کتاب حسن حسینی «هم صدا با حلق اسماعیل» را و دیگری کتاب «در کوچه های آفتاب» از قیصر امین پور که در این کتاب ۱۲۰ رباعی از قیصر امین پور آمده است. این دو کتاب از مهمترین دفترهای رباعی در دو دهه اخیر است که نباید تأثیر «مرغ سحر» منصور اوجی را در شکل گیری آنها نادیده گرفت.
تداوم تاثیرگذاری در دهه هفتاد
در دهه هفتاد در حلقه شاعران فارس، رباعی گویانی پدید آمدند که تأثیرهایی از منصور اوجی در آنها مشهود است.
«ای عشق بگو» مجموعه ۱۵۰ رباعی از شاپور پساوند است که در سال ۱۳۷۷ منتشر شد. همه رباعیات این مجموعه با خطاب «ای عشق بگو!» آغاز می شود که ناخودآگاه خواننده را به یاد «حالی است مرا» اوجی می اندازد و نیز پوران فرخ زاد «چنگ مشوش» را با ۱۵۰ رباعی بیرون آورد و همچنین خانم شکوه سپه زاد در سال ۱۳۷۶ کتاب «تکرار شدم در آیه های گل» را با ۱۰۰ رباعی منتشر کرد که در این رباعیات تأثیرات رباعیات دهه شصت به چشم می خورد.»
مرغ سحری که الهام بخش شد
منصور اوجی در آخرین صفحات کتاب «مرغ سحر» خود چنین سروده است: «ناگاه شبی ز خواب بیدار شدیم/ آئینه راز و رمز اسرار شدیم/ با بانگ اناالحقی که بر خاک زدیم /منصور شدیم و باز بردار شدیم»
و دیگری: «در خاک وطن به غربت آلوده شدیم/ در غربت خود دریغ فرسوده شدیم/ ای خوش به دمی که نعره بردارد مرگ/ ما نیز بدو: خوشا که آسوده شدیم»
در حلقه شاعران فارس و بیرون از این حلقه، شاعران زیادی تحت تأثیر این دو رباعی، چندین رباعی سروده اند. از آن جمله:
- پرویز خائفی: «ناخوانده خروس صبح بیدار شدیم/ صهبای صبوحی زده هشیار شدیم/ بر چهره عشق نقش عالم خال است/ سرگشته این نقطه چو پرگار شدیم»
- همایون یزدانپور: « از کار جهان چو سخت بیزار شدیم/ ناگاه ز خواب خفته بیدار شدیم/ بی با کی ما نگر که در عرصه عشق/ گفتیم اناالحقی و بر دار شدیم»
- شاپور پساوند: « ای عشق هزار دفعه هشیار شدیم/ هر بار به یک بهانه بردار شدیم/ چندانکه زدیم تیشه بر ریشه عقل/ از خواب هزار ساله بیدار شدیم»
- ایرج زبردست: « بگذار که خلسه گاه دیدار شوم/ از هر چه ندیدنی است سرشار شوم/ ای صبح مکش به دیده ام سرمه خواب/ من خواب نبوده ام که بیدار شوم»
ردپای شعر اوجی در آثار سید حسن حسینی و قیصر امین پور
زنده یاد سیدحسن حسینی عیناً عنوان کتاب «مرغ سحر» منصور اوجی را در رباعی خود به کار برده است: ما «مرغ سحر» سحرخوان، شگفت آوائیم/ خونین پر و بالیم و شفق پیمائیم/ در معبر تاریخ چو کوه بشکوه/ صد بار شکسته ایم و پابرجاییم.
اوجی در کتاب «مرغ سحر» چنین سروده است: خورشیدی از آسمان مشرق گم شد/ انگور شرابخانه شد در خم شد/ چون آب درون چشم مردم بنشست/ چون نان به میان سفره مردم شد.
زنده یاد سید حسن حسینی تحت تاثیر این رباعی سروده است: گویند که با نام تو مجنون گم شد/ در چشم تو آفتاب گردون گم شد/ من می گویم ستاره ای بود شهید/ پیدا شد و چرخی زد و در خون گم شد.
اوجی در کتاب «مرغ سحر» سروده است: عشق آمد و در سینه ما خانه گرفت/ وز مردم هر دو چشم ما دانه گرفت/ خون شد دل ما و عشق از این باده سرخ/ بر نطع سپید صبح پیمانه گرفت.
قیصر امین پور نیز به تاثیر از آن، این رباعی را سروده است: چشمان تو را غباری از خواب گرفت/ درد آمد و از دست دلم تاب گرفت/ این بود پس از تو کار چشمم ای دوست/ یک عمر نشست و آب را قاب گرفت
تعالی هنر و تعالی شعر
و اما منصور اوجی آنگاه که سخن از تاثیرگذارشاش بر شعر دیگر شاعران گفته میشد، چنین نگاهی داشت: پاره ای اوقات هم شده است که خود من با اشتیاق به استقبال یا به اقتضای اشعار بزرگان رفته ام، از جمله به استقبال غزل هایی از ه.ا- سایه، خانم بهبهانی، منوچهر آتشی، دکتر محمدرضا خالصی، کاظم شیعی و خیلی کسان دیگر، و من در این کار نه تنها عیب و ایرادی نمی بینم که برعکس آن را هم خیلی خوب و زیبا می یابم چرا که باعث تعالی هنر می شود و باعث تعالی شعر.
این شاعر شیرازی ادامه داد: حافظ بزرگترین شاعر این سرزمین نیز چنین کرده و شعر را تعالی بخشیده است.