تهران- ایرنا- فرار از پاسخگویی در باره نتایج تیمی، در حالی این روزها به حربه بسیاری از مربیان و مسوولان فوتبال ایران تبدیل شده که این افراد خودانتقادی را به عنوان یک اصل اساسی به فراموشی سپردند.

به گزارش ایرنا، فرار از شکست یا ایجاد یک جنگ روانی برای تحت تاثیر قرار دادن برخی از نتایج به راهبردی تبدیل شده که توسط مربیان، مدیران و سرپرست‌های تیم‌ها به کار گرفته خواهد شد. در این راهبرد تقسیم کار و برنامه به گونه‌ای است که آنان تمام موفقیت‌های تیمی و انفرادی فوتبال را به خود نسبت داده و ناکامی را به سازمان یا شخصی غیر از مجموعه تیم حواله می‌دهند. این افراد با به کارگیری این حربه و سوار شدن بر موج رسانه ای و فضای مجازی، به دنبال فرار از پاسخگویی هستند؛پاسخگویی که به حلقه مفقوده فوتبال ایران تبدیل شده و در شرایط سخت مسوولان ورزشی ایران از آن عاجزند. 

اما چرا این موج در فوتبال ایران به اپیدمی تبدیل شده و بسیاری از چهره های شناخته شده از آن استفاده خواهند کرد و رسانه ها نیز به آن دامن می زنند؟ آیا شرایط فوتبال ایران به گونه‌ای است که همه علیه یک یا چند شخص خاص هستند و داوران نیز برای قضاوت دیدار تیم خاص یا فلان سرمربی پیش زمینه ذهنی مبنی بر باخت آن تیم یا فرد را دارند؟ 

پاسخ این پرسش را باید در لابه‌لایی تمام مصاحبه ها و موضع‌گیری‌های فردی و تیمی مربیان و مسوولان فوتبال ایران جستجود کرد. چرا کسی این روزها مسوولیت اشتباه خود را بر عهده نخواهد گرفت و سعی دارد مبرا از خطا باشد؟ یکی از مهمترین دلال این کار اعتماد به نفس کاذبی است که مربیان و مسوولان خود را تافته جدا بافته می‌دانند. آنان باور دارند اگر فلان متغیر در مسیر وی قرار نگرفته باشد او در ادوار مختلف لیگ می‌توانست به مانند مورینیو و گواردیولا عملکرد درخشانی در سطح ایران و آسیا داشته باشد. اما آنان همچنان باور دارند که زمان و مکان فوتبالی آنان را در دام تقدیر مدیریت ایرانی قرار داده که این شیوه از مدیریت اجازه نخواهد داد او موفقیت شود. راهبرد دشمن‌تراشی به عنوان سرعت‌گیری در مسیر موفقیت یک شخص یا تیم، در حالی این روزها تبدیل به بهانه شده که این مربی یا مسوول با غوغاسالاری و ابزار تکرار به دنبال آن است که پیش‌فرض‌های ذهنی خود را به عنوان یک واقعیت در جامعه فوتبالی رواج دهد. 

 فارغ از اعتماد به نفس و مبرا دانستن خود  از خطا، استراتژی حربه فرار از شکست یکی دیگر از دلایل گسترش پدیده غوغاسالاری در فوتبال ایران است. این افراد با ساختن یک دشمن فرضی و سیبل کردن آن  به گونه‌ای رفتار خواهند کرد که خطایی متوجه آنان نباشد. انتقاد از دیگران در حالی به کلیدواژه طلایی این افراد تبدیل شده که آنان هیچ گونه خود انتقادی را نخواهند پذیرفت و گاهی نیز در برابر انتقاد برافروخته شده و در برابر رسانه ها نیز ادبیات کاملا مغایر با روح ورزش در پیش خواهند گرفت. 

یکی از مهمترین رمزهای موفقیت در فوتبال دفاع منسجم و بدون اشتباه تیمی و انفرادی است اما مسوولان و مربیان فوتبال ایران در زمان شکست توجهی به ایرادات دفاع خود ندارند بلکه از مکانسیم دفاعی فرار به جلو برای خارج شدن از زیر فشار هواداران استفاده خواهند کرد. طبق نظریه زیکموند فروید در این شیوه از رفتار فرد در زمان شکست به یک رفتار خوشایند پناه خواهد برد تا وی را در برابر استرس و موضوع‌های تنش‌زا محافظت کند. به نظر می‌رسد در فوتبال ایران که بخش زیادی از موفقیت آن به غوغاسالاری گره خورده، حربه‌ای خوشایندتر از هدف قراردادن مسوولان ورزشی یا داور وجود نخواهد داشت.  

پناه بردن به مکانیسم دفاعی فرار و سوار شدن بر موج احساسی هواداران شاید در کوتاه مدت بتواند التیامی بر سنگینی شکست فوتبالی باشد اما در بلند مدت تبدیل به عینکی از بدبینی خواهد شد که نه تنها موجب می شود تا شیوه‌ای سالم برخورد با مشکلات و تعارضات درون تیمی به فراموشی سپرده شود بلکه یک بی‌اعتمادی در سطح ورزش ایران ایجاد خواهد کرد که در نهایت ممکن است به دوگانگی تبدیل شود.

 فراموشی مشکلات فوتبالی در سایه انتقاد از دیگران در حالی است که برخی از تیم‌ها بدون توجه به قدرت طرف مقابل و ضعف مجموعه خودی همچنان بر طبل مسوولان رنگی خواهند کوبید.