تهران- ایرنا- یک پژوهشگر مذهبی از حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به عنوان یک شخصیت علمی و معنوی یاد می‌کند که با هجرت هوشمندانه خود به ری، ظرفیت مرکزیت برای جامعه شیعه ایرانی را ایجاد کرد.

حجت الاسلام محمد رضایی آدریانی به مناسبت سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) به خبرنگار ایرنا گفت: حضرت عبدالعظیم از تبار سادات حسنی بود و سادات حسنی بعدها به خاطر اینکه به دنبال بعضی از مناصب بودند، گاهی با اهل بیت حاشیه داشتند. البته بعضی از آنها دارای معرفت و ولایت به اهل بیت بودند که حضرت عبدالعظیم در این زمینه شاخص بودند و خوش درخشیدند.

وی افزود: سیده نفیسه خاتون عمه عبدالعظیم بود که در مصر محور معنویت و عشق و علاقه مردم به اهل بیت به شمار می رفت ولی حضرت عبدالعظیم سرآمد سادات حسنی بود. چون وی بیش از ۷۰ سال در محضر ائمه حضور داشت. آن بزرگوار مدتی در خدمت امام رضا (ع) بود و ۲۰ سال محضر امام جواد را درک کرد. همچنین ۱۴ سالی که امام هادی در مدینه بودند، عبدالعظیم به صورت مستقیم از آن حضرت کسب فیض می‌کرد.

رضایی ادامه داد: حضرت عبدالعظیم حسنی یکی از محدثان معروف است و ۵۰ تا ۷۰ حدیث در مسند عبدالعظیم ذکر شده که به صورت غیرمکرر از اهل بیت به ویژه امام جواد و امام هادی نقل شده است و لذا عبدالعظیم یک شخصیت علمی و سادات صحیح النسب پرافتخار است که در محضر ائمه از جهت معنوی، عرفانی، عبادی و اخلاقی رشد پیدا کرد.

وی افزود: در حدود ۱۵۰ سال که از خلافت عباسی می‌گذشت، نسبت به اهل بیت دو خطر را احساس می کردند. یکی از جهت محبوبیتی که ائمه در جامعه پیدا کرده بودند. چون با وجود این که بنی عباس صد سال در بستر امور بودند و تمام دستگاه‌های اجتماعی و تبلیغی به دست آنها بود اما محبوبیت ائمه بیشتر شده بود و نکته دوم این که روایاتی مبنی بر ظهور آخرین منجی موعود اسلامی به نام حضرت مهدی و دوازدهمین امام شنیده بودند و از این نظر احساس خطر می کردند. به همین دلیل امام هادی را به سامرا منتقل کردند و کاملا او را زیرنظر گرفتند تا موضوع مهدویت متوقف شود و بساط جامعه شیعه به تدریج جمع شود.

هجرت هوشمندانه به ری 

این کارشناس تاریخ اسلام اضافه کرد: حضرت عبدالعظیم در چنین موقعیتی که دستش از امام کوتاه شده بود ولی در محضر اهل بیت آموخته بود که چگونه تهدیدها را به فرصت تبدیل کند و بدترین موقعیت‌ها را به خلق حماسه منجر کند، به جای این که در یک گوشه بنشیند و به صورت منفعلانه عمل کند، با خود اندیشید اکنون که امام حضور ندارد و زندگی مخفیانه در مدینه نیز مشکلی را حل نمی کند، به دستور قرآنی و طرح اهل بیتی هجرت عمل کرد. 

وی افزود: البته هجرت عبدالعظیم که مانند سفر امام رضا (ع) به ایران بود که آن حضرت به ‌صورت تحمیلی و تبعیدی قبول کرده و آن را به فرصتی عظیم برای جامعه ایرانی تبدیل کردند و نه مانند  هجرت حضرت فاطمه معصومه بود که در بستر هجرت امام رضا به قم صورت گرفت تا محوریت علم و معنویت در این جامعه جدید یعنی قم شود.

رضایی ادامه داد: گزاره ها و فرصت‌های متعددی در مناطقی همچون یمن، شمال آفریقا، مصر، ایران، دره سند و پاکستان پیش روی حضرت عبدالعظیم بود ولی می بینیم این دانشمند شیعی که در مدینه مخفی بود، ناگهان سر از ری درمی آورد می توان این حضور ناگهانی را تحلیل کرد که چرا به ری مهاجرت کرد و در واقع یک انتخاب هوشمندانه داشته  است. 

وی افزود: در آن زمان ایران با الهام از مکتب اهل بیت در حال متحول شدن بود. چون علویان و شخصیت‌های شیعه به شهرهایی مانند اصفهان، آذربایجان و شیراز مهاجرت می‌کردند و این شهرها متحول می شدند. کمتر کسی تصور می‌کرد که منطقه ای مانند خراسان یا شهرهای اصفهان و شیراز به شهرهای اهل بیتی تبدیل شود و در همان زمان قم به عنوان شهر محوری اهل بیت مطرح بود ولی در کنار شهر قم که یک شهر کوچک بود، شهر بزرگ ری وجود داشت که دورترین فاصله را از مکتب اهل بیت داشت.

این پژوهشگر مذهبی درباره فاصله ری از مکتب اهل بیت گفت: این دوری دو دلیل داشت. یکی این که ناخواسته و بدون اینکه مردم آن گناهی کرده باشند، نام این منطقه در پرونده کربلا وارد شده بود و به نام آن منطقه جنایت بزرگ کربلا رخ داده بود. بنابراین مردم آنجا مقصر نبودند ولی برچسبی در تاریخ به نام ری زده شد. دلیل دوم نیز این بود که بنی امیه بر اساس این برچسب ناخواسته در دوران ۹۰ ساله خود تلاش وسیعی کرده بودند تا مردم مناطقی مانند ری و اصفهان را با دورترین فاصله با مکتب اهل بیت تربیت کنند و هیچ زمینه‌ای برای مکتب اهل بیت در این مناطق نباشد.

وی افزود: با این اوصاف در اصفهان می بینیم که برخی فرزندان علی بن جعفر امام صادق به آنجا رفتند و ساکن شدند و بعضی از علمای شیعه نیز در آنجا سکونت گزیدند و اصفهان را به تدریج متحول کردند. این تحول در ری نیازمند یک اتفاق مهم بود و حضور یک شخصیت شیعه منتسب به پیامبر می توانست این تحول را ایجاد کند و لذا حضرت عبدالعظیم تصمیم گرفت که خودش در ری حضور پیدا کند.

ایجاد مدرسه حدیثی در ری

رضایی ادامه داد: حضرت عبدالعظیم با علم، معنویت، عرفان و آن جایگاه اجتماعی و تدبیری که داشت، به صورت نیمه مخفی و بدون این که حساسیتی ایجاد کند، وارد ری شد و شیعیان اندک آن دیار را به سمت خود جذب کرد. تعداد اندکی از راویان حدیث را که در این شهر بودند، گرد خود آورد و یک مدرسه اولیه حدیثی ایجاد کرد و اندک شیعه عاطفی شهرری را تبدیل به شیعه مکتبی کرد و بعد بسترهای توسعه را برای آنان فراهم کرد یعنی افراد را تربیت می کرد.

وی افزود: محدثینی که از ری هستند، شاگردان حضرت عبدالعظیم محسوب می شوند. سهل بن زیاد رازی و ابوحماد رازی و حتی دانشمندانی مانند خالد بن محمد بن برقی و احمد بن مهران قمی که از قم هستند و حمزة بن قاسم علوی از علویانی هستند که وارد ری شدند و طیف‌های مختلف شاگردان عبدالعظیم را تشکیل می‌دادند

این کارشناس مذهبی اضافه کرد: حضرت عبدالعظیم حدود ۱۰ سال در ری سکونت داشت اما این حضور، شیعه عاطفی اندک را به یک جامعه هویت یافته مکتبی قابل رشد و توسعه تبدیل کرد و نه تنها در حیات خود بلکه وقتی مظلومانه و غریبانه در این شهر رحلت کرد، مومنانی را از نظر روحی و معنوی تربیت کرده بود که پیامبر اکرم (ص) را در رویا دیدند و محل دفن عبدالعظیم را به آنان نشان داده است.

وی اضافه کرد: در واقع محل دفن حضرت عبدالعظیم نیز هدفمند بود تا به صورت غریبانه و مخفیانه نباشد و مزارش به عنوان یکی از مراکز و کانون‌های شیعه مطرح شود. یعنی همان طرحی که عبدالعظیم داشت، بعد از رحلتش بر محور نورانیت و معنویت مزارش ادامه پیدا کند

رضایی افزود: نتیجه چنین فعالیت هایی در کمتر از ۱۰۰ سال به بار می نشیند و زمانی که آل بویه بر سر کار می‌آید، ری را به عنوان یکی از مهم ترین پایتخت های خود در کنار شیراز و بغداد قرار می دهد. یعنی اولین پایتخت این حکومت ری بود. البته آل بویه جزو شیعیان بودند در حالی که اکثریت ری را شیعیان تشکیل نمی دادند ولی ظرفیت مرکزیت یک حکومت شیعی را پیدا کرده بود و به قدری  این مدرسه حدیثی مهم شده بود که کلینی از مدرسه حدیثی ری برمی‌خیزد و جزو شاگرد شاگردان عبدالعظیم قرار می گیرد.

وی اضافه کرد: آن قدر این مدرسه مهم است که شیخ صدوق از قم به ری می‌آید و ری جایگاهی پیدا می‌کند که در بلندای تاریخ و جغرافیای ایران بر محوریت نورانیت و معنویت این مزار ظرفیت مرکزیت برای جامعه شیعه ایرانی پیدا می کند.

حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در چهارم ربیع الثانی سال ۱۷۳هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود. وی فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) بود که نسبتش با چهار واسطه به امام مجتبی(ع) می رسد.
آن حضرت بنا به نقلی بر اثر بیماری در سال ۲۵۲ هجری قمری در سن ۷۹ سالگی در پانزدهم شوال چشم از جهان فرو بست و در شهرری به خاک سپرده شد؛ بارگاهی که اینک زیارتگاه شیعیان است.

شیخ صدوق در کتاب کمال الدین می نویسد: وقتی حضرت عبدالعظیم (ع) خدمت امام هادی (ع) مشرف شد و عقاید خود را اظهار کرد؛ امام فرمود «تو از دوستان حقیقی ما هستی». روزی امام رضا (ع) به حضرت عبدالعظیم که مورد اعتماد ایشان بوده و توصیه های امام را به شیعیان می رساند؛ فرمود: ای عبدالعظیم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو که شیطان را به خودشان راه ندهند. آنان را به راست گویی و امانت داری و سکوت و ترک مجادله در کارهای بیهوده و دیدار از همدیگر و توجه به یکدیگر دستور بده. چرا که اینها مایه نزدیک شدن به من است.
امام هشتم افزودند: هرگز خودتان را مشغول دشمنی با یکدیگر نکنید. من با خود پیمان بسته ام که هرکسی چنین کند و یکی از دوستانم را به خشم آورد، از خدا بخواهم که او را در دنیا به شدیدترین صورت عذاب کند و در آخرت نیز چنین کسی را از زیان کاران قرار دهد.