جنگ لفظی همزمان با شلیک آتشبارها در میدان های نبرد هم جالب است؛ دولت، طالبان را به تروریسم و جنگ طلبی متهم می کند و طالبان هم اساسا اعتقادی به نظام سیاسی حاضر در افغانستان ندارد.
این نبردها در پس زمینه یک جنگ تبلیغاتی طولانی مدت رخ نموده است؛ از دو سه سال پیش که حملات بر علیه نیروهای ارتش افغان و همچنین شهروندان و مراکز فرهنگی و مذهبی مانند مساجد گسترده تر شد.
طالبان و بی اعتمادی عمومی
در حالی که دولت افغانستان طالبان را متهم می کند، این گروه که سابقا در فهرست گروه های تروریستی بسیاری از کشورها قرار داشت، دست داشتن در این حملات را منکر شده است و آن را گردن گروه تقریبا هم فکر خود یعنی داعش می اندازد.
طالبان همچنین مسئولیت برخی حملات را به گردن شاخه دیگری از عموزاده پاکستانی خود موسوم به شبکه حقانی می اندازد، اما دولتی ها این حرف ها و استدلال ها را قبول نکرده اند و معتقدند طالبان، طالبان است.
حالا با سقوط شهرستان های بیشتری در چهارگوشه افغانستان و دست به دست شدن کنترل بسیاری دیگر از شهرها ، غیر نظامیان و حتی زنان را که این روزها زیر سایه وحشت از حاکمیت ایدئولوژی طالبانی قرار دارند، واداشته است دست به اسلحه ببرند، بطوری که طی یک هفته گذشته گزارش های رسیده حاکی است مردان و زنان زیادی در قالب نیروهای مردمی متشکل و مسلح شده اند تا در صورتی که حکومت افغانستان از مقابله با طالبان عاجز ماند، خود دست به کار شوند. این بسیج عمومی در شرایطی در حال شکل گیری است که اظهارات مکرر رهبران و فرماندهان طالبان در ارتباط با اینکه طالبان با شیعیان دشمنی ندارد و یا قصد انتقام جویی از مردم ندارد، تاثیری بر نگاه و برداشت عمومی نسبت به این گروه نداشته است.
آخرین گزارش ها از استان غور در غرب افغانستان حاکی است، بعد از تسلیح مردان منطقه، زنان نیز اسلحه به دست آماده شده اند تا این بار مقابل طالبان بایستند تا اتفاقات دهه ۹۰ میلادی قرن گذشته که به حاکمیت کامل این گروه بر افغانستان انجامید تکرار نشود.
طالبان که اسفند ۱۳۹۸ در دوحه قطر با آمریکا توافقنامه موسوم به «آوردن صلح به افغانستان» را امضاء کرده است، حالا نه تنها خواستار خروج کامل نظامیان آمریکا و دیگر کشورها از افغانستان است، بلکه از تشکیل دولت اسلامی در این کشور حرف می زند، به همین دلیل بسیاری نسبت به جزییات کامل و دقیق و ماهیت مذاکرات دوحه تردید کرده اند، به گونه ای که روند جاری این شبهه را تقویت کرده است که مبادا به موازات توافقات روی صحنه، توافقی پنهانی صورت گرفته باشد!
بیشتر تردیدها آنجا رخ می نماید که خروج شتابزده ارتش های آمریکا و ناتو از افغانستان همزمان شده با تحرکات نظامی سنگین طالبان، بطوری که حتی نگذاشته اند چند ماهی از خروج نظامیان ناتو بگذرد!
همچنین برخی اتفاقات در افغانستان همچنان قابل هضم نیست؛ مثلا اینکه چرا امنیت فرودگاه کابل به ارتش ترکیه محول شده است؟ ، آن هم ترکیه ای که حضورش در افغانستان در قالب ناتو بوده و امروز با اعلام رسمی خروج این سازمان امنیتی ، حضور نیروهای ترکیه اساسا قابل توجیه نیست.
فقط میز مذاکره
از هنگام آغاز دور جدید حملات طالبان به نیروهای دولتی، رهبران طالبان اساسا هیچ سیگنال مثبتی در ارتباط با مذاکرات و تفاهم جهت رسیدن به یک راه حل افغانستانی ارسال نکرده است تا جایی که هیچ چشم انداز امیدوار کننده ای دیده نمی شود و بر عکس تمامی روزنه های گفت وگو بسته شده به نظر می آید و در این حال و هوا طالبان فقط از جنگ و تشکیل حکومت یکپارچه سخن می گوید.
به همین دلیل این سوال مطرح است که آیا در مذاکرات دوحه در خصوص تشکیل حکومت یکپارچه توافقی میان طالبان و آمریکا صورت گرفته است؟
اکنون آنچه در افغانستان می گذرد، به حق نگرانی ها را تشدید کرده است و یکی از مهمترین آن، احتمال بالای ورود تروریست های اجاره ای از سراسر جهان به افغانستان است. امروز دوشنبه برخی منابع افغان از حضور جنگجویان ایغور از استان سینگ کیانگ چین در کنار نیروهای هجومی طالبان خبر داده اند. همچنین این نگرانی ها وجود دارد که داعش در روزهای آینده به طالبان ملحق شود یا بطور جداگانه وارد معادلات جاری شود.
شاید این خبرها حائز صحت و دقت لازم نباشد، اما تجربه کشورهای بحران زده منطقه مانند سوریه و عراق و حتی لیبی نشان می دهد که بحران امنیتی و فروپاشی نهاد امنیت در این کشورها سبب شده تا تروریست هایی از سراسر جهان در این مناطق تجمع کنند و این احتمال در افغانستان هم وجود دارد.
به هر حال، شرایط منطقه چندان مناسب ماجراجویی نیست و انتظار از طالبان و دولت افغانستان این است که یک بار دیگر میزهای مذاکرات را از نو بچینند و برای برون رفت از بحران جاری تفاهم کنند.