تهران-ایرنا- رئیس سابق کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی، گفت:ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی و سیاسی ما در فرهنگ است و از باورها و الگوهای رفتاری سرچشمه می‌گیرد، اگر این مهم درک بشود، هنر تقاضا پیدا می‌کند.

به گزارش روز پنجشنبه گروه فرهنگی روابط‌عمومی فرهنگستان هنر، سومین نشست از گفت‌وگوهای راهبردی فرهنگستان هنر، با عنوان «تغییر نگرش‌ها و بهبود راهبردها در سیاست‌گذاری هنر»، در سالن همایش­‌های فرهنگستان هنر برگزار شد.

در ابتدای این نشست، اسماعیل پناهی، عضو گروه تخصصی فلسفه هنر فرهنگستان هنر، با اشاره به بازخورد مناسب دو نشست پیشین گفت: در گفت‌وگو درباره فرهنگ و سیاست‌گذاری فرهنگی می‌­توان فرهنگ را به‌مثابه رودخانه‌­ای دانست که در بستر طبیعی خود حرکت می‌­کند و سیاست‌گذاران فرهنگ صرفاً باید موانع موجود در امتداد مسیر این رودخانه را بردارند و زمینه‌های جریان آن را فراهم کنند. گروهی هم در مقابل چنین رویکردی قائل‌اند سیاست‌گذاران فرهنگ باید جریان رودخانه را پایش کنند و بر اساس اقتضائات حکمرانی جهت و مسیر و بستر آن را تغییر دهند. تلفیقی از این دو نوع نگرش هم می‌تواند به‌عنوان رویکرد سوم بررسی شود.

پناهی با اشاره به فقدان نظام منسجم سیاست‌گذاری هنر در کشور و لزوم بهره­‌مندی از آرا و تجارب مدیران حوزه فرهنگ و هنر برای تدوین سیاست­‌های هنری، از حسن بنیانیان برای ایراد سخنرانی دعوت کرد.

حسن بنیانیان، رئیس اسبق حوزه هنری، سخنان خود را با طرح این پرسش آغاز کرد که آیا دولت باید اساساً در هنر دخالت کند یا خیر.

مشاور و دستیار امور فرهنگی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی ابتدا، به استناد مصوبه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، فرهنگ را این‌گونه تعریف کرد: «نظام‌واره‌ای از باورها و مفروضات اساسی، ارزش‌ها، آداب و الگوهای رفتاری ریشه­دار و دیرپا و نمادها و مصنوعات که ادراکات، رفتار و مناسبات جامعه را جهت و شکل می‌دهد و هویت آن را می­سازد.»

او سپس با اشاره به محوریت فرهنگ در آموزه­های انقلاب اسلامی به این دیدگاه رهبر معظم انقلاب اشاره کرد که «فرهنگ حاشیه و ذیل اقتصاد نیست، حاشیه و ذیل سیاست نیست، اقتصاد و سیاست ذیل و حاشیه بر فرهنگ‌اند؛ به این باید توجه کرد. نمی‌توانیم فرهنگ را از عرصه‌های دیگر منفک کنیم.»

او سپس ادامه داد: من حاصل تجربیات خود را با تمرکز بر پاسخ این سؤال ارائه می‌دهم. در حوزه فرهنگ و هنر اختلاف نظر بسیار است و شما حق دارید که با صحبت‌های من موافقت نکنید. جمع‌بندی من از دوران ریاست حوزه هنری این است که به نظر می‌رسد فرهنگستان هنر، از نگاه حاکمیت، به وجود آمده تا از طریق سیاست‌گذاری راهبردی با بهره‌گیری از ظرفیت نخبگان فکری و هنرمندان برجسته کشور، هنر را تعمیق و گسترش دهد و آن را در خدمت شکل‎‌گیری جامعه مطلوب اسلامی قرار دهد. البته اینکه فضای نقش­آفرینی برای این فرهنگستان مهیا نیست، بحث مجزایی است.

او ادامه داد: برای تحقق این هدف، کارشناسان و مدیران و هنرمندان مشارکت‌کننده در امر سیاست‌گذاری باید درکی عالمانه از فرهنگ و نقش آن در تحولات سیاسی و فرهنگی و اقتصادی کشور و جهان داشته باشند و بیش از همه به فرهنگ و کارکردهای هنر از منظر مقام معظم رهبری تسلط داشته باشند.

بنیانیان با محورقراردادن دو مورد از محورهای اساسنامه‌ای فرهنگستان هنر، یعنی پیشنهاد سیاست‌گذاری برای حفظ و توسعه هنر اسلامی و ملی و محلی و نیز پیشنهاد سیاست‌گذاری در زمینه ارتباط با جوامع هنری، بحثش را این‌گونه ادامه داد: یکی از مشکلات فرهنگی کشور این است که نهادهای مداخله‌کننده متعددی در فرهنگ وجود دارد. ما، به‌عنوان پیشنهاددهنده سیاست­‌های فرهنگ و هنر، باید از این مراجع شناخت و تحلیلی درست داشته باشیم که مدیران و صاحبان اندیشه چگونه فکر می‌کنند و چه موانعی بر سر سیاست‌گذاری در هنر برای دولت‌ها وجود دارد. پس از این تحلیل می‌­توان سیاست‌گذاری کرد تا هم نهادها و سازمان‌های فرهنگی و هنری از لحاظ بهره‌گیری از هنر رشد و تعمیق پیدا کنند و هم سازمان‎های سیاسی و اقتصادی و نظامی کشور، که بیش از ۷۰درصد از تحولات فرهنگی داخلی و خارجی کشور را رقم می‌زنند، از مواهب هنر بهره­مند شوند.

رئیس اسبق حوزه هنری با اشاره به رویکردهای سیاست‌گذاری گفت: حکومت‌‎ها دو ابزار را برای اصلاح تصمیمات مردم به کار می‌گیرند؛ یکی استفاده از قانون و دستورالعمل و مجازات بیرونی، و ابزار دیگر، تربیت و فرهنگ‌سازی از دوران کودکی است. کشورهای توسعه‌یافته هر چه به معنای واقعی توسعه پیدا کنند، عمده توجه‌شان به تربیت و فرهنگ‌سازی، و رویکردشان به قوانین، حداقلی است. اما در کشور ما این موضوع به عکس است. ما بیش از اندازه قانون وضع کرده­‌ایم و هر کدام از این قانون‌ها دستورالعمل‌های خود را دارد و وجود همین قوانینِ تودرتو امور را به سمت قفل‌شدن پیش می‌برد. با تکیه به قوانین موجود کارها پیش نمی‌رود. فهم این موضوع برای مدیران کشور جزء ضرورت‌هاست که قبل از تدوین دستورالعمل‌­ها به سمت فرهنگ‌سازی بروند.

بنیانیان یکی از موانع جدی در امر فرهنگ‌سازی را، که نهادهایی چون فرهنگستان هنر با آن مواجه‌اند، درک ناقص مدیران ارشد از فرهنگ و هنر دانست و ادامه داد: استفاده از ابزارهای بیرونی به‌جای بهره‌گیری از اراده درونی موجب می‌شود تا انبوهی از قوانین به وجود بیاید و همین امر نیز به معضلاتی چون رشوه در ادارات منجر می‌شود. متأسفانه راهبرد اصلی در اداره کشور، در حال حاضر، افراط در قانون‌گرایی است که نشان می‌دهد درک درستی از فرهنگ وجود ندارد.

او در ادامه سخنان خود این کلام از مقام معظم رهبری را نقل کرد: «زبان هنر زبانی است که هیچ چیز جایگزین آن نیست. حتی در نوشته‌ها هم بایستی هنر به کار بُرد. حتی در کلام هم هنر است که اثر می‌گذارد؛ یک جمله را شما می­‌توانید دو جور بیان کنید: هنرمندانه و غیرهنرمندانه؛ اگر غیرهنرمندانه ادا شد، اثر نخواهد گذاشت. هنر این‌گونه است. هیچ چیز جای هنر را نمی‌گیرد.»

بنیانیان در بیان معنای عام هنر گفت: هنر به‌صورت عام در ذات و فطرت انسان‌ها گرایش به زیبایی را به وجود می‌آورد. این حس زیبایی‌طلبی امری مهم است که برای فرهنگ‌سازی باید به‌صورت ویژه به آن پرداخت.

این مدیر هنری در ادامه سخنان خود با تکیه به تعریف مقام معظم رهبری از هنر ادامه داد: ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی و سیاسی ما در فرهنگ است و از باورها و الگوهای رفتاری نشئت می‌گیرد. متغیر کلیدی آسیب‌های اجتماعی ما فرهنگی است و اگر در بحث امنیت هم موفقیت داریم، ریشه‌هایش را باید در فرهنگ جست‌وجو کنیم. اگر این مهم درک بشود، هنر تقاضا پیدا می‌کند. جامعه در حال‌ حاضر به دو دسته تقسیم شده و شکافی ایجاد کرده است. بخشی از جامعه به سمت مذهب و مظاهر دینی گرایش دارند و بخشی دیگر، که فاصله گرفته‌اند، رویکردشان استفاده از هنر غربی است.

او با تفکیک تعاریف هنر عام و خاص ادامه داد: در بخش هنر عام باید همه افراد جامعه را به ساحت فطری‌شان، که میل به زیبایی دارد، تحریک کرد و در بخش هنر خاص، اگر می‌خواهیم هنرمند در جامعه قدر و اعتبار داشته باشند، باید وجه عام هنر را تقویت کنیم.

معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش با تکیه بر تعریف کارکردهای فرهنگ در جامعه امروز گفت: هدف اصلی نظام جمهوری اسلامی، بر اساس قانون اساسی، ارتقای فرهنگ و معنویتی است که با فطرتمان هم‌خوانی دارد؛ متون دینی ما هم بر این موضوع تأکید می‌کند؛ ریشه‌های اقتدار ما هم فرهنگی است و همین باورهاست که پیشرفت‌هایمان را میسر کرده است. لذا ما باید آسیب‌های جهانی‌شدن را مدیریت کنیم که آن هدف اصلی آسیب نبیند. ما باید باورها را از جهان‌بینی اسلامی استخراج کنیم؛ از باورها ارزش‌ها و هنجارها را استخراج کنیم؛ از دل این‌ها الگوهای رفتاری را استخراج کنیم و در اقتصاد، روابط سیاسی، معماری و شهرسازی و در سبک زندگی‌مان استقرار دهیم.

بنیانیان با این تعریف که فرهنگْ خاک درخت توسعه است، ادامه داد: مداخله در تحولات فرهنگی دو دسته است؛ بخشی به‌صورت آگاهانه و بخش عمده دیگر به‌صورت ناخودآگاه. پس همه افراد و سازمان­‌ها یا به‌طور آگاهانه و یا به‌طور ناخودآگاه در فرهنگ مداخله می­‌کنند. حتی دستگاه‌­های غیرفرهنگی نیز با اقدامات خود به‌طور غیرمستقیم در فرهنگ تأثیر و مداخله دارند. فرهنگ‌سازی از طریق تغییر در علاقه درونی افراد به وجود می‌آید که مبتنی بر باورهای افراد است و این باورها نیز مبتنی بر معرفت و آگاهی آنان است.

بنیانیان افزود:‌ اگر به این سمت‌وسو پیش برویم و این فرایند یعنی آموزش را طی کنیم، یعنی باور ایجاد کنیم تا ارزشی جدید آفریده شود تا افراد برای تغییر رفتار آماده شوند، تولید فرهنگ کرده‌ایم. اینجا جای استفاده از هنر است. به‌طور مثال مدرسه اگر بخواهد دوست‌داشتنی باشد، باید سرشار از هنر باشد.

او در پایان سخنان خود و در جمع‌بندی گفت: همه ما در تحولات فرهنگی نقش‌آفرینیم و هیچ کس استثنا نیست؛ این موضوع اصلاً ارادی نیست. مدیران فرهنگی، علاوه بر مداخلات طبیعی در فرهنگ، به‌صورت ارادی و ساختارمند نیز در فرهنگ مداخله دارند. اگر فرهنگ را باورها و ارزش‌ها و الگوهای رفتاری بدانیم، همه ما بازیگر این عرصه‌ایم و هیچ سازمانی در این تحولات بی‌طرف نیست؛ همه به نحوی مداخله دارند؛ فقط میزان مداخله و جنس مداخله متفاوت است.

این جلسه با پرسش و پاسخ حاضران به پایان رسید.