تاریخ مشروطیت ایران ناگفتههای بسیاری دارد که بازنگری و پردازش جدی آن، ضرورت دارد. گذرگاه تاریخ، شاهد فراز و نشیبهای فراوانی بوده است. عـلما، حکما و فقیهان در راه صیانت از مرزهای علمی و عملی ارزشهای دینی از نثار جان خود هم دریغ نکردهاند تا ضمن روشن نگه داشتن چراغ بیداری جوامع اسلامی، مردم با آموزههای اصیل فطری و مناسب آشنا شده و منشأ تحولات باشند. با توجه به تحولات سدههای اخیر، مشاهده میشود، نهضتی که با روشـن بینی علمای برجسته، برپا شد، اندیشههای اصولی و اصلاحگرایانهای را در عرصه اجتماع و سـیاست پیش پای نسلهای بعد از خود گذاشت. (۱)
پیشینه نگرشهای بیدارگرایانه مجتهد طراز اول تهران
شیخ فضل اللّه نوری از محکها و معیارهای اساسی اصلاحگرایی اصولی در تاریخ تحولات دوره معاصر است. او علاوه بر دانش علمی دارای درک و فهم عمیق سیاسی بود. فعالیتهای سیاسی و اجتماعی وی از همان زمان تحریم تنباکو، آشکار بود و تا نهضت مشروطه، هنگام شهادت او ادامه داشت.
شیخ فضل اللّه نوری پس از مدتی از مشروطهطلبان جدا شـد، زیرا فاصله زیادی میان اهداف دینی مشروطیت با نهضت اولیه عدالتخانه به وجود آمده بود. او پس از مشاهده انحراف این نهضت بنای مخالفت با روشنفکران غربزده گذاشت و خواستار مشروطه مشروعه بود و مشروطهای را که بنای آن بر پایه قوانین کشورهای غربی و الگو برداری از تمدن و فرهنگ غربی بود، رد کرد. او از نخستین عالمان مسلمان به شمار می رفت که به نقشه استعمار در جهت اسلامزدایی و جایگزین کردن حکومت لائیک تحت پوشش آن پی برد.
شیخ فضل اللّه نوری به نمایندگی میرزای شیرازی در نهضت تنباکو مشارکت فعال داشت و به روش های مختلف اخبار وقایع را در اختیار میرزای شیرازی میگذاشت. حتی میرزای شیرازی بعد از صدور فتوای تنباکو نسخهای از این حکم را نزد شیخ فضل اللّه نوری، نماینده خود فرستاد و هنگامی که ناصرالدین شاه در اقدام علیه فتوای تحریم به تبعید یکی از علمای حامی فتوای تحریم، یعنی آیت اللّه آشـتیانی، تصمیم گرفت، شیخ فضل اللّه نوری از مجتهدان طراز اول تهران، برای حمایت از آیت اللّه آشتیانی به منزل وی رفت و پس از درگذشت میرزای آشـتیانی، عالم و مجتهد نخست تهران شد و پس از مهاجرت به تهران به تدریس و تألیف آثاری در علوم اسلامی پرداخت. مهارت او در فقه و اصول و سایر علوم اسلامی و شناختش از مسایل روز جامعه موجب شد تا به سرعت طـلاب و روحانیون از او استقبال کنند. مجالس درس او در تـهران دارای اعتبار و اهمیت بسیار بود و بسیاری از روحانیون به شرکت در درس او مباهات داشتند و مجتهدان بسیاری در حوزه درس او حاضر میشدند و اغلب علمای تهران از دانش وی بهره میبردند. (۲)
اندیشهها و مبانی نظری و اصولی شیخ فضل اللّه نوری، مخالفان نهضت عدالتگرایانه و بیدارگرایانه مردم را به واکنش واداشت؛ چنان که به روشهای گوناگون سعی در کنار زدن و ترور شخصیت شیخ فضل اللّه داشتند. مخالفان شیخ فضل اللّه که بیشتر متجددان غربگرا بودند، هم زمانی مخالفت محمدعلی شاه و شیخ فضل اللّه نوری با مشروطه را به عنوان ابزاری برای تخریب وی قرار دادند و آنها را به عنوان جبههای واحد دانستند. در حالی که مخالفت محمدعلی شاه با اصل مشروطه از روی قدرتطلبی و ترفندی سیاسی بود اما انتقادات شیخ فضل اللّه نوری در مقابله با انحرافات مشروطه رویکردی بیدارگرایانه، اصولی و دینی داشت و برای آیندگان هم روشن شد که مناقشه محمدعلی شاه در همان قائله خاتمه یافت.
اندیشه شیخ؛ اجرای احکام الهی و دستورهای اسلام
نظرهای شیخ فضل اللّه نه تنها در آن دوره بلکه در ادوار بعدی تاریخ تحولات ایران در خور توجه شد. وی در ابتدا با انقلابیون همآوا بـود و در قـضیه عدالتخانه هم با آنها هم شعار بود. شیخ فضل اللّه نوری فقط به حدود الهی میاندیشید و خواهان اجرای احکام الهی و دستورهای اسلام بود. او میگفت: «من در مـوضع مشروطیت و محدود بـودن سـلطنت هیچ حرفی ندارم و هیچ کس نمیتواند این موضوع را انکار کند، بلکه برای اصلاح امور مملکت و محدودیت سـلطنت و تـعیین حقوق و وظایف دولت قانون و دستور العمل لازم است اما میخواهم بدانم در مـملکت اسلامی که دارای مـجلس شـورای مـلی است، قوانین آن مجلس باید مطابق قوانین اسلام و قرآن باشد یا مخالف قرآن و کتاب آسمانی.» (۳)
نوآوریهای مجتهد بیدارگری اسلامی در دوره مشروطیت
شیخ فضل اللّه برای بیان و توضیح مواضع و اهداف خود روزنامهای به نام لوایح را منتشر کرد. او با رویکردی بیدارگرایانه در صدد بود که بعضی از مفاهیم مبهم در نظامنامه به وضوح تبیین شود. شیخ فضل اللّه نوری با روشـنگری در روزنامه لوایح خود از نظامنامه و قانون اساسی دفاع میکرد و بر جنبه اسلامی نظامنامه تأکید ورزید؛ در روزنامه لوایح کـه منتشر میشد، نوشت: «رفع گرفتارها بـه هـمین نـظامنامه اسـت، ای بـرادر نظامنامه و لکن اسلامی یعنی همان قانون مشروطیت که در میان ما هست و جملهای از آن به اصلاح مفاسد ما منجر میشود در مرحله اجرا نبود.»
شیخ فضل اللّه نوری در جایگاه مرجعیت تام شیعیان قرار نداشت اما نادیده گرفتن نقش وی در تاریخ تحولات ایران رکن و حلقهای مفقوده به شمار میرود. فردی مؤثر در نهضت تحریم تنباکو، نماینده دارای اختیار تام میرزای شیرازی و در مشروطیت بود. وی در مقام یکی از پیشگامان علمی و عملی نهضت بیداری اسلامی به شمار میرفت که با پرده برداری از انحراف مشروطیت از اصول واقعی برای ارایه الگوی نظامسازی شیعه ورود فقها به عرصه نظام سیاسی و رسمی حاکمیت و تمهیدات عملی جهت معرفی الگوی ولایت فقیه در انقلاب اسلامی ایران کوشید. (۴)
شیخ فضل اللّه نوری با درک فضای ایجاد شده به خوبی از تفرقه افکنی فتنهگران آگاه بود و در سخنرانیها و حتی نامهنگاریهای خود بـا علمای نجف شرایط و رخدادها را شـرح میداد. ظاهرا بسیاری از این نامه نگاریها پس از شهادت شیخ فضل اللّه به دست علمای نجف رسیده است.
ضرورت ایجاد نظام سیاسی برخلاف الگوی حاکمیت استبدادی
از جمله مباحث اصلی اندیشه سیاسی شیخ فضل الله نوری در خصوص ضرورت تشکیل حکومتی برخلاف الگوی حاکمیت استبدادی است. او بر ضرورت عقلی حکومت و وظایف عقلایی آن یعنی، حفظ نظامات داخلیه مملکت و تحفظ از مداخله اجانب تأکید داشت و بر همین اساس، ایشان حکومت و سلطنت را امانت الهی می دانست و به شدت با الگوی حاکمیت استبدادی مخالفت می ورزید. شیخ فضل الله نوری با ۲ شعار سلبی وارد عرصه سیاست شد و با این۲ شعار، رویکرد و پارادایم اندیشه سیاسی خود را نشان می دهد.
در واقع پایه اصلی اندیشه سیاسی نوری درباره ضرورت تشکیل نظام سیاسی ۲محور است: یکی، رهایی از سلطه بیگانه و استعمار غرب در همه عرصه های فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و دوم، مقابله و رویارویی با استبداد و خودکامگی های رژیم استبدادی. محور نخست اندیشه سیاسی شیخ فضل الله نوری از مهمترین عوامل مخالفت او با مشروطیت وارداتی بود؛ زیرا هواداران افراطی مشروطیت با بیگانگان در ارتباط مستقیم بودند و اجانب نیز حمایت متقابل می کردند. در این خصوص شیخ فضل الله می گوید: «ای عزیز، اگر مقصود، تقویت اسلام بود، انگلیس حامی آن نمی شد و اگر مقصودشان، عمل به قرآن بود، عوام را گول نداده (نزده) پناه به کفر (سفارت انگلیس) نمی بردند و آنها را یار و معین و محل اسرار خود قرار نمی دادند. اگر بنای آن بر حفظ دولت اسلام بود، چرا یکی، عضوی از روس پول می گرفت و دیگری از انگلیس؟»(۵)
منابع:
۱. آقا نجفی قوچانی(۱۳۷۸). برگی از تاریخ معاصر، تهران: هفت. انصاری مهدی(۱۳۷۶).
۲. شیخ فضل اللّه نوری و مشروطیت،تهران: امیر کبیر. پایگاه حوزه(مرداد ۱۳۷۷).کوثر، وابـسته به مرکز تحقیقات کامپیوتر عـلوم اسـلامی،ش ۱۷: ۳
۳. تهران: رسا. ترکمان،محمد(۱۳۶۲). رسائل اعلامیهها،مکتوبات و روزنامه شیخ فضل اللّه نوری، ج ۱ و ۲،تهران: رسا.
۴. تیموری،ابراهیم(۱۳۶۱).تحریمتـنباکو،تـهران:کتابهای جیبی.رضوانی،هما(۱۳۶۲).
۵. لوایح شیخ فضل اللّه نوری، تهران:تاریخ ایران.صالحی،علی محمد(۱۳۸۸)