به گزارش ایرنا، جسم شهیدان از نفس افتاد و روحشان آسمانی شد تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم. انسانهای بزرگی بودند که در راه حفاظت از میهن تا پای جان ایستادند و این ایستادگی همان درسی است که امروز به آن نیاز داریم.
کتاب «حیاتی دیگر» زندگینامه شهید «محمد فخاری»، نوجوان ۱۶ ساله سرخهای به قلم «محمد مهدی اشرف سرخه» است.
این کتاب در سال ۹۹ توسط انتشارات قائمیه سمنان به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس در ۱۲۶ صفحه به چاپ رسید.
حیاتی دیگر شامل سه بخش خاطرات، دست نوشتههای شهید و اسناد و ضمائم میشود.
قسمتی از کتاب
آبان ماه سال ۱۳۴۹ مقارن با ماه مبارک رمضان بود. حدود یک هفته از ماه رمضان میگذشت. روز هشتم ماه مبارک فرا رسید. کم کم آمدن مسافر کوچکمان را احساس می کردم.
روزه ام را تا موقع تولد نوزاد نگه داشتم؛ در حالی که به لحاظ شرعی می توانستم روزه نگیرم. برخی از اطرافیان می گفتند: «خب، روزه ات را بخور.»
می گفتم: «نه، نمی خورم. یه روز هم یه روزه.» ساعت سه بود که مسافر ما از راه رسید. محمد به دنیا آمد و شد اولین فرزند خانواده و چشم و چراغ خانه.
قبلا رسم بود بزرگترها اسم فرزند را انتخاب می کردند. پدرشوهرم که می گفت: «اسمش را یا علی می گذاریم یا محمد.» مخالفتی نکردم. هر دو اسم زیبا بود.
شوهرم راهی تهران شد و بعد از مشورت با برادرش، غلامرضا، پیگیر صدور شناسنامه شد. بعدا که شناسنامه صادر شد، فهمیدم اسمش محمد است. در ماه پر خیر و برکتی به دنیا آمد، الحمدلله اسمش هم قشنگ شد.