به گزارش ایرنا، روزنامه لبنانی «الاخبار» در تحلیلی به قلم «سمیه مروتی» نوشت: با وجود تحلیل ها زیادی انجام شده برای تلاش جهت درک علل فروپاشی سریع ارتش افغانستان اما این تحلیل ها به ماهیت این ارتش و نوع تقسیم بندی های داخلی و وفاداریهای آن و نیز فساد رواج یافته در رده های این نهاد که آمریکا دهها میلیارد دلار برایش هزینه کرد تا آن را تبدیل به نیروهایی نظیر نیروهای خود کند، نپرداخته است.
به گفته این نویسنده، فروپاشی نیروهای نخبه افغانستان در دل خود ابهامات زیادی دارد و سوالاتی را درباره علت خودداری آن از انجام نقش خود در جلوگیری از سقوط کابل و سایر ولایت ها برمی انگیزد و این درحالی است که بخشی از مسئولان و عناصر این ارتش برای مقابله مسلحانه با طالبان به سمت ولایت پنجشیر در حرکت هستند.
این روزنامه در مطلب دیگری تحت عنوان «ظهور نشانه های حکومت طالبان» نوشت: در سایه تلاش طالبان برای مهندسی ساختار حکومتی خود که مغایر با خواست جامعه بین المللی نباشد، نشانه ها یکی پس از دیگری در رسانه های داخلی و غربی درخصوص تمایل طالبان برای کسب بیشترین سهم از قدرت نمایان می شود. این درحالی است که این گروه با رقبای خود در حال مذاکره بر سر بقیه سهم قدرت است. طالبان با اینکار تلاش می کند که سیطره خود بر کابل و سایر ولایت ها را درعمل تثبیت کند. اینها ولایت هایی است که طالبان آنها را به خاطر فروپاشی همه جانبه نهادهایی که اشغالگران آمریکایی در طول دو دهه تشکیل دادند، به کنترل خود در آورد. اطمینان بخشی درخصوص «طالبان جدید» بارزترین شاخص قدرت گیری طالبان است.
به نوشته این روزنامه، طالبان درعین مخالفت کامل خود با تمدید مهلت خروج نیروهای آمریکایی، با واشنگتن در تماس برای هماهنگی جهت مدیریت تخلیه اتباع غربی است و در همین ارتباط
روزنامه «واشنگتن پست» فاش کرده که دیدار محرمانه ای اخیرا بین «ویلیام برنز» مدیر سازمان سیا و «ملا عبدالغنی برادر» رئیس دفتر سیاسی طالبان انجام شده است.
روزنامه «الصباح» عراق نیز در مطلبی به نگرانی از احتمال حمله گروههای تروریستی «القاعده» و «داعش » به فرودگاه بین المللی کابل و ضرب الاجل طالبان برای خروج نیروهای آمریکایی پرداخت و نوشت: سخنگوی طالبان اعلام کرده است که ۳۱ ماه اوت جاری «خط قرمز» برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان است و وقت کشی به معنای تهدید اشغالگری خواهد بود.
پایگاه خبری – تحلیلی «النشره» نیز در مقاله ای به قلم «حسن حردان» نویسنده و تحلیلگر جهان عرب خروج آمریکا از افغانستان را سرآغاز خروج این کشور از سایر مناطق خاورمیانه و شکست و ناکامی و افول قدرت آمریکا در جهان و حرکت به سمت نظام چند قطبی تفسیر کرد و نوشت: طرح آمریکا با بکارگیری قدرت نظامی برای سلطه بر منابع انرژی و جریان نفت و گاز به عنوان شریان اقتصاد جهانی موفق نشد زیرا یورش آمریکا به افغانستان و عراق به جای نعمت به مصیبت برای آمریکا تبدیل شد چون منابع مالی امپراطوری آمریکا را دچار فرسایش کرد و اقتصاد این کشور را خسته و غرق در بدهی های بزرگتر در جهان کرد که دیگر قادر به تحمل آن نیست. از این رو واشنگتن بدنبال راههای خروج از این وضعیت افتاد و در نتیجه عقب نشینی کرد و تسلیم شکست و ناکامی شد.
این نویسنده افزود: به همان اندازه که واشنگتن با یورش به افغانستان و عراق رویای بزرگی را برای تکیه زدن بر اریکه جهان در سرمی پروراند؛ به همان اندازه نیز شکست و ناکامی در رسیدن به آن تبعات معکوسی برایش به همراه خواهد داشت و مرحله پایان دوره سلطه گری یکجانبه آمریکا به نفع آغاز دوره نظام چند قطبی و تکثرگرایی در جهان را شتاب خواهد بخشید.
به نوشته حردان، طبیعی است که این شکست و فرار خفت بار آمریکا از افغانستان خروج آمریکا از عراق و سوریه را تسریع کند زیرا اگر خارج نشود، نیروهایش در جنگی فرسایشی که مقاومت ملی این دو کشور علیه آمریکا به راه می اندازند، غرق خواهد شد و در آن صورت، تصمیم برای خروج تحت ضربات مقاومت و حتی بدون حفظ آبرو خواهد بود.
این نویسنده تاکید کرد: رفتن نیروهای آمریکایی از افغانستان و سپس عراق و سوریه پیامدهای منفی گسترده ای برای نفوذ آمریکا در منطقه و جهان و رژیم های وابسته به آنها خواهد داشت.
روزنامه «العربی الجدید» نیز در مقاله ای تحت عنوان «دومین ورود به کابل..یک گام به جلو و دو گام به عقب» درباره قدرت گیری طالبان در افغانستان نوشت: به نظرمی رسد که طالبان آماده دادن امتیازهای بیشتری باشد اما میزان این امتیازدهی هنوز روشن نیست؛ هرچند که طالبان می داند که اگر صرفا یک گروه مخالف دموکراسی باقی بماند، نخواهد توانست با جهان امروز تعامل کند.
اما در مقابل، روزنامه سعودی «الشرق الاوسط» در دو مطلب جداگانه به دفاع و در عین حال نقد عملکرد آمریکا در افغانستان پرداخت.
این روزنامه در مطلبی به قلم «ندیم قطیش» به دفاع از آمریکا در سطح جهان از جمله تحولات افغانستان پرداخت و نوشت: صحنه های مرتبط با خروج آمریکا از افغانستان بیش از آنکه بیانگر بحران واشنگتن باشد، بیانگر بحران ما است.
وی با طرح پرسش درباره علل "ناکامی نخبگان افغانستان که ۲۰ سال زیر پر و بال آمریکا بودند و صدها میلیارد دلار برای آنها خرج شد، در ایجاد یک روند پایدار در این کشور" نوشت: آیا ۲۰ سال به باد رفت. ما پیش از نقد سیاست آمریکا در افغانستان باید یادآور شویم که سیره دخالت آمریکا و سیاست «کشور سازی» یا «صدور دموکراسی» شکست خورده نبوده است زیرا آمریکا بعد از جنگ دوم جهانی در ژاپن و آلمان و بعد از جنگ سرد در کوزوو و بوسنی موفق به این کار شد و سهم قاطعی در موفقیت و تحکیم تجربه ویتنام و کره جنوبی نیز داشت.
در مقابل، «محمود الورواری» در روزنامه الشرق الاوسط در مطلبی با عنوان «شکست نگاه آمریکا» نوشت: بعد از ۲۰ سال به نظر می رسد که شکست نصیب آمریکا شده است.
وی در عین حال به طور ضمنی از حضور آمریکا در منطقه دفاع کرد و نوشت: با هر خروج آمریکا الگوی جایگزینی آمده است. خلا خروج آمریکا از عراق در سال ۲۰۱۴ میلادی را گروه تروریستی داعش پر کرد و با خروج آمریکا از افغانستان، خلا را طالبان پر کرده است.
«عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر بارز جهان عرب نیز در مقاله ای به تحولات افغانستان و "فضای ابری آینده" این کشور پرداخت و نوشت: فروپاشی دولت تحمیلی آمریکا و ذوب شدن ارتش بیش از ۳۰۰ هزار نفری آن بدون شلیک حتی یک گلوله و فرار رئیس جمهور آن به امارات به عنوان پناهگاه جدید سیاستمداران فراری از کشورهایشان در خاورمیانه و جهان همگی نشان از شکست "الگوی جنگ ها و دخالت های نظامی آمریکا در جهان دارد".
وی در عین حال درباره بهره برداری آمریکا از شرایط جدید افغانستان برای بحران آفرینی علیه کشورهای همسایه این کشور از جمله چین، روسیه و ایران هشدار داد و نوشت که این نگرانی وجود دارد که آمریکا از این وضعیت برای برهم زدن ثبات جمهوری های شوروی سابق و چین و فتنه انگیزی طائفه ای در داخل افغانستان بین اهل سنت و شیعیان و ضربه زدن به ایران بهره برداری کند.
عطوان نوشت: خلاصه تحولات افغانستان این است که آمریکا دیگر قادر به تغییر رژیم ها و شکست دادن نظامی دشمنان خود نیست و همه تجربه های میدان نبرد این شکست را نشان داده و به جای آن هرج و مرج و کشورهای شکست خورده برجای مانده است. آمریکا همچنین اعتماد هم پیمانان یا بخش اعظم آنها را خصوصا در خاورمیانه از دست داده است.
روزنامه «القدس العربی» نیز با اشاره به تحولات پرشتاب کنونی افغانستان در مقاله ای به قلم «واسینی الاعرج» با انتقاد از نحوه حضور آمریکا در افغانستان و اشاره به حمایت همیشگی این کشور از رژیم اسرائیل در ارتباط با مسائل جهان اسلام و تخریب کشورهای اسلامی نوشت: باید این سوال را بپرسیم که کدام دموکراسی را آمریکا در طول ۲۰ سال بنا نهاد؟ آمریکا کاری جز ویرانگری و چپاول و قراردادهای محرمانه انجام نداد.
این نویسنده با اشاره به شک و تردید نسبت به خروج آمریکا از افغانستان بدون مشورت هم پیمانان غربی خود و اینکه "باید به انتظار نشست و دید که آیا واقعا طالبان تغییر کرده و آن طالبان گذشته نیست"، نوشت: آمریکا دست کشیدن از افغانستان را با تغییر کردن طالبان توجیه کرده است. از نظر آمریکا، آنها (سران طالبان) سیاستمدار هستند و به عنوان تروریست بازنگشته اند. آمریکایی ها مستقیم و محرمانه با طالبان در واشنگتن و کابل مذاکره کرده و در وهله اول منافع خود را تضمین کرده اند زیرا پراگماتسیم هستند. همچنین ادامه سیاست فرسوده اقتصادی برای آمریکایی ها دشوار است. مسئله در اینجا یک الگوی دموکراتیک افغانستانی نیست. آیا ۲۰ سال بی دولتی و قتل و سربریدن و قاچاق مواد مخدر و چپاول همه منافع افغانستان نباید ما را برآن دارد که درخصوص کاری که آمریکا کرد و کاری را که حتی درباره آن با هم پیمانانش در ناتو مشورت نکرد، شک و تردید به خرج دهیم؟
در همین حال، روزنامه «الخلیج» امارات در سرمقاله خود به موضوع رویکرد جدید طالبان پرداخته و با عنوان «در انتظار طالبان جدید» نوشت: به نظر می رسد که "طالبان جدید" درپی کسب قدرت در کابل بعد از شکست سریع ارتش افغانستان و سقوط نظام سابق درحال شکل گیری است.
این روزنامه افزود: مواضع سران طالبان تا این لحظه به تحول در رویکرد و ایدئولوژی شناخته شده طالبان و اینکه درحال بازنگری فکری و سیاسی با استفاده از تجربه قبلی قدرت خود است، اشاره دارد تا اینکه این گروه در نهایت بخشی از جامعه بین المللی شود.
الخلیج نوشت: طالبان تلاش می کند که چهره جدیدی نسبت به چهره شناخته شده سابق خود ارایه دهد و در تلاش برای مصالحه با داخل و خارج برای تقویت وجهه خود به عنوان گروهی میانه رو است که ارتباطی با گذشته دردناک خود ندارد و سعی دارد که روابط مسالمت آمیزی با کشورهای همسایه و جهان شکل دهد.
این روزنامه افزود: سران طالبان می گویند که حقوق بشر را محترم خواهند شمرد و برای وحدت ملی تلاش خواهند کرد و آنها پیام هایی به همسایگان خود داده اند که به آنها اطمینان دهند که در امور داخلی آنها دخالت نخواهند کرد و خطری برای آنها نخواهند بود و خواهان رابطه طبیعی با آنها هستند. منظور آنها به طور مشخص روسیه، چین، هند، ازبکستان، تاجیکستان و ایران است که نگران گسترش دامنه گروههای تروریستی به خاک خود هستند. سران طالبان همچنین بر تلاش خود برای برقراری روابط دوستانه با کشورهای جهان تاکید کرده اند.
به نوشته الخلیج، رویکردهای جدید طالبان امیدی درباره برپایی یک نظام جدید می دهد که می تواند افغانستان با آن وارد مرحله جدیدی از امنیت و صلح شود و شبح جنگ داخلی را از آن دور کرده و درهای جهان را به روی آن بگشاید تا بخشی از جامعه جهانی باشد؛ به جای آنکه کشوری مطرود و منبع خطری دائم برای همسایگان و جهان باشد.
این روزنامه در عین حال نوشت: جهان منتظر طالبان است تا نظام سیاسی جدید افغانستان را نشان دهد و نشان دهد که چگونه کشور را در مرحله آینده رهبری خواهد کرد تا اینکه براساس آن تصمیم گیری کند.
روزنامه «الاهرام» مصر نیز در مقاله ای به قلم «علاء ثابت» به تاریخچه سیاسی و نظامی افغانستان در دوره معاصر تا مرحله کنونی پرداخته و نوشت: نگاه همه جهانیان به تحولات افغانستان و پیامدهای خروج آمریکا بعد از ۲۰ سال ناآرامی و حملات هوایی و درگیری که دهها هزار کشته برجای گذاشته، دوخته شده است.
وی افزود: سیگنال ها درباره آینده افغانستان متضاد است و برخی مایه امیدواری و خوشبینی و برخی مایه نگرانی است.
این نویسنده تصریح کرد: اجماع بین المللی نادری درخصوص افغانستان و گروه طالبان و اینکه این کشور نباید پناهی برای تروریست ها باشد، وجود دارد.. این همان امیدی است که در افق پدیدار شده است. از جمله امیدها این است که گروه طالبان رویکرد خود را تغییر داده و تفکرات افراطی خود را کنار گذاشته و از اقدامات خشونت آمیز پرهیز و حقوق زنان را مراعات کرده و به مشارکت و عدم تفرقه بین اعتقادات و ادیان و مذاهب اعتقاد داشته باشد. اگر طالبان در پرهیز از تروریسم و دست کشیدن از این افکار همراه با تداوم موضع متحد بین المللی در قبال مقابله با تروریسم صادق باشد، آنگاه خواهیم دید که جهان دستاورد بشری بزرگ و بی سابقه ای در نابودی تروریسم بدست آورده است.