به گزارش ایرنا، کشور قطر از سال ۲۰۱۱ میلادی نقش آفرینی خود را در پرونده افغانستان آغاز کرد. دوحه میزبان سران طالبان برای بحث درباره تلاش های صلح از این سال در سایه تلاش دولت «باراک اوباما» رییس جمهوری پیشین آمریکا برای پایان دادن به جنگ شد و ترکیه نیز از زمان حضور نظامی آمریکا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در افغانستان شماری از نیروهای غیر رزمی خود را به عنوان تنها کشور مسلمان در قالب ناتو در این کشور مستقر کرد.
اما نقش آفرینی ترکیه و قطر با نزدیک شدن به زمان خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در ماه اوت گذشته براساس توافق سال پیش آمریکا و طالبان در دوحه و کنترل بیشتر طالبان بر مناطق مختلف افغانستان و در نهایت سقوط ناگهانی کابل بدون هرگونه مقاومتی بیشتر شد.
۲ کشور در همین راستا در طول هفته های اخیر رایزنی های دوجانبه فشرده ای را در ارتباط با افغانستان انجام دادند و در مسیر گفت وگو با طالبان و همکاری با یکدیگر درخصوص شرایط کنونی و آینده افغانستان حرکت کردند.
خانم «لولوه الخاطر» سخنگوی وزارت خارجه قطر به تازگی از "نقش و شراکت با جمهوری برادر ترکیه درباره افغانستان قدردانی کرد".
نقش آفرینی قطر و ترکیه در قالب رقابت های منطقه ای و بین المللی درباره افغانستان صورت می گیرد و آنها تلاش دارند به عنوان ۲ کشور اسلامی در روند تسهیل امور افغانستان به عنوان میانجیگر خود را معرفی کنند و از این رو در تماس مستقیم با طالبان هستند.
در همین راستا، مقامات ۲ کشور از جمله وزیران خارجه تاکنون رایزنی ها و گفت وگوهایی با یکدیگر انجام داده و از مواضع یکدیگر حمایت کرده اند و همزمان نیز با همتایان غربی و منطقه ای خود، بحران افغانستان را بررسی کرده اند.
وزیر خارجه ترکیه چندی پیش با ستایش از نقش قطر برای برقراری ثبات در افغانستان گفت که کشورش به حمایت از صلح و ثبات و توسعه اقتصادی افغانستان ادامه خواهد داد و با شرکای بین المللی برای تضمین انتقال مسالمت آمیز قدرت تلاش می کند.
این درحالی است که به عقیده برخی تحلیلگران، این نقش آفرینی ترکیه و قطر در عین حال ریسک هایی را نیز با خود به همراه دارد زیرا ممکن است شعله رقابت های قدیمی در خاورمیانه را بار دیگر روشن کند چرا که برخی کشورهای منطقه ای از جمله عربستان، امارات و مصر اکنون با روی کار آمدن جریان های اسلامگرا به خصوص جریان اخوان المسلمین در منطقه مخالف هستند و این مخالفت خود را در جریان بهار عربی نشان داده اند. حتی همین امر در دوره ای باعث شد تا امارات و مصر و عربستان و بحرین، قطر را که حامی گروه اخوان المسلمین است، تحریم و محاصره کنند و روابط خود با آنکارا را نیز که از این گروه حمایت می کند، کاهش دهند.
در دوره حکومت طالبان در دهه ۹۰ قرن گذشته میلادی تنها سه کشور پاکستان، عربستان و امارات روابط رسمی با این گروه برقرار کردند اما براساس برخی گزارش ها، بعد از حملات ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۱۱ میلادی در آمریکا ،ریاض و ابوظبی این روابط را قطع کردند ولی برخی خبرها حکایت از آن داشت که اتباع سعودی تا سالها به پشتیبانی مالی سری از این گروه ادامه دادند؛ درحالی که مسئولان سعودی حمایت مالی رسمی از طالبان را تکذیب کردند.
به گفته تحلیلگران سیاسی، در کنار نقش آفرینی قطر و ترکیه و تسهیل بخشیدن به تماس های کشورهای دیگر از جمله کشورهای غربی با طالبان، پاکستان نیز روابط خوبی با این گروه دارد و این سه کشور در یک جبهه قرار می گیرند.
همکاری قطر و ترکیه در ارتباط با افغانستان را بویژه می توان در رایزنی و میانجیگری آنها با طالبان برای خروج امن اتباع غربی در پی سقوط ناگهانی شهر کابل و نیز راه اندازی دوباره فرودگاه این شهر با حضور کارشناسان فنی قطر و همراهی ترکیه به خوبی شاهد بود.
ترکیه پیش از اتمام خروج نظامیان آمریکایی خواهان تداوم حضور خود در افغانستان و برعهده گرفتن مدیریت فرودگاه کابل بود اما طالبان خواهان خروج تمام نیروهای ترکیه از خاک افغانستان شد.
به نظر می رسد که رایزنی های دوحه با طالبان در کنار رایزنی های خود ترکیه باعث شده که طالبان حضور ترکیه در فرودگاه کابل را زیر پوشش قطر قبول کند.
مسئولان ترکیه هفته گذشته با طالبان گفت وگویی سه ساعته در کوران هرج و مرج موجود در فرودگاه کابل داشتند که راه اندازی این فرودگاه در آینده از جمله این مباحث بود.
شاید بتوان قطر را تنها کشور عرب دخیل در پرونده افغانستان دانست. این کشور از چند سال پیش با همکاری سازمان ملل و شرکای بین المللی فعالیت های خود در ارتباط با روند صلح افغانستان را آغاز کرد و در ۱۲ سپتامبر سال گذشته بود که مذاکرات بین دولت افغانستان و طالبان با میانجیگری قطر و حمایت آمریکا کلید خورد.
در سایه تداوم مذاکرات، «محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» وزیر امور خارجه قطر اخیرا از طالبان خواست که تنش ها را کاهش داده و آتش بس در افغانستان برقرار کند تا اینکه تلاش ها برای دستیابی به یک سازش سیاسی همه جانبه برای تضمین آینده ای شکوفا برای دولت و ملت افغانستان تسریع شود.
وزارت خارجه قطر نیز چندی پیش در بیانیه ای اعلام کرد که وزیر خارجه قطر میزبان «ملا عبدالغنی برادر» رییس دفتر سیاسی طالبان و هیات همراه او برای بحث درباره آخرین تحولات سیاسی و امنیتی افغانستان و پیگیری مذاکرات صلح جاری افغانستان در دوحه بوده است.
این وزارتخانه تصریح کرد که قطر با همکاری سازمان ملل و شرکای بین المللی تلاش های مداومی از چند سال پیش برای برقراری صلح و امنیت و ثبات در افغانستان انجام می دهد.
وزیر خارجه قطر نیز گفت که کشورش "در تلاش برای گذار مسالمت آمیز قدرت در افغانستان و بستر سازی برای یک راهکار سیاسی فراگیر است و حفظ دستاوردها و خدشه وارد نشدن به امنیت ملت افغانستان و گسترش ثبات در این کشور در سریعترین زمان ممکن اهمیت دارد".
محمد بن عبدالرحمن آل ثانی وزیر خارجه قطر اخیرا در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با همتای آلمانی بعد از کنترل کابل توسط طالبان بر اهمیت تشکیل یک دولت فراگیر در افغانستان که در بردارنده همه اقشار این کشور باشد، تاکید کرد و گفت: این موضوع معیار مهمی برای جامعه بین الملل محسوب میشود.
وی همچنین با اشاره به اینکه به رسمیت شناختن طالبان در حال حاضر جزو اولویت های دوحه به شمار نمی رود، خاطرنشان کرد: البته دوحه در عین حال منزوی کردن طالبان را پاسخ مناسبی نمی داند.
وزیر خارجه قطر توضیح داد: به رسمیت شناخته شدن گروه طالبان در سطح بین الملل هم اکنون یک موضوع فوری نیست ، البته همه کشورهای دوست و همپیمان بر لزوم و اهمیت برقراری ارتباط و تماس با طالبان تاکید دارند.
وزیر خارجه قطر بر ادامه ارتباط و تماس از سوی کشورش با تمامی طرف های ذیربط در افغانستان تاکید و ابراز امیدواری کرد که طرف های یاد شده بتوانند به یک توافق ملی دست یافته و از دستاوردها و حقوق ملت افغان محافظت کنند.
آل ثانی خاطرنشان کرد که تعامل با طالبان نتایج مثبتی به همراه خواهد داشت و این همان چیزی است که ما طی ۱۰ روز گذشته شاهد آن بودیم و بر همین اساس فرآیند خروج نیروهای خارجی از افغانستان و مبارزه با تروریسم به طور سازمان یافته پیش رفت.
وزیر خارجه قطر ابراز عقیده کرد که تحمیل شرایط و کارشکنی در راه تعامل با طالبان منجر به خلاء سیاسی در افغانستان خواهد شد و دوحه همواره بر باز ماندن کانال های گفت وگو و تماس با تمامی طرف های ذیربط تاکید داشته و سیاست خارجه قطر ظرف چند دهه گذشته این گونه پیش رفته است.
اما ترکیه نیز طی چند سال اخیر تحت رهبری «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهوری و زیر چتر حزب اسلامگرای «عدالت و توسعه» تلاش کرده است که نقش منطقه ای ترکیه را در غرب آسیا و شمال آفریقا تقویت کند و در همین راستا نیز آنکارا خود را در پرونده لیبی درگیر کرد و سپس با توجه به حمایت خود از جریان اسلامگرای اخوان المسلمین همسو با قطر، ائتلاف دوجانبه ای را بویژه بعد از محاصره دوحه از جانب چهار کشور عربی مصر، عربستان، بحرین و امارات ایجاد کرد و دو طرف همزمان با تقویت روابط خود با تهران تلاش کردند تا در مقابل این چهار کشور بایستند.
احداث پایگاه دائمی ترکیه در قطر نیز در همین راستا بود. چهار کشور یاد شده تلاش کردند که قطر را در سیاست های منطقه ای خود همراه کنند اما این کشور تاکید کرد که استقلال و تصمیم گیری مستقل خود را از دست نخواهد داد.
در نهایت هم این چهار کشور و قطر در سایه تغییر دولت در آمریکا و روی کار آمدن دولت «جو بایدن» توافقنامه صلحی را امضا کردند تا بر اساس آن به اختلافات چند ساله پایان دهند؛ هرچند که از نوع سیاست خبری رسانه های قطر و امارات و عربستان نسبت به یکدیگر همچنان بر می آید که این اختلافات تا حدی پا برجاست.
قطر از آن زمان تلاش کرده است که در قبال مسائل منطقه ای رویکردی مستقل در پیش گرفته و درقبال سایر کشورهای منطقه بویژه ۲ کشور ایران و عربستان رویکرد میانه ای را در پیش بگیرد اما هماهنگی بین قطر و ترکیه از آن زمان تقویت شده است. جلوه بارز آن را می توان این روزها در همکاری و رایزنی ۲ کشور درباره افغانستان شاهد بود.
به عقیده شماری از تحلیلگران، قطر تلاش می کند که با ورود به پرونده های منطقه ای از جمله پرونده افغانستان خود را به عنوان یک شریک مطمئن و بازیگر مثبت در منطقه غرب آسیا و در جامعه بین المللی بویژه در غرب معرفی کند. مواضع اخیر کشورهای غربی در تقدیر از نقش مثبت دوحه در خروج اتباع این کشورها در رسانه های قطری را می توان در همین راستا تفسیر کرد.
به گفته این تحلیلگران، رویکرد تعاملی قطر در پرونده افغانستان و تماس با اسلامگرایان را می توان در قالب رقابت های منطقه ای قدیمی بویژه با امارات و عربستان و مصر دانست زیرا قطر به همراه ترکیه از جریان اسلامگرا حمایت می کند اما در مقابل، سه کشور یاد شده با روی کار آمدن این جریان و قدرت گیری آن در منطقه مخالف هستند.
ترکیه تحت حکومت اردوغان نیز در راستای ادامه سیاست منطقه ای ، بدنبال گسترش نفوذ خود در منطقه است؛ بویژه که افغانستان با توجه به نزدیک بودن به روسیه و هم مرز بودن با چین در سایه وجود اقلیت مسلمان اویغور در مرز چین با افغانستان برای آنکارا از اهمیت برخوردار است.
به عقیده تحلیلگران، ترکیه همچنین با حضور در افغانستان می تواند به جمعیت مسلمان آسیای میانه در راستای تقویت جایگاه اسلامی و فرهنگی خود در رقابت با رقبای منطقه ای دست یابد.
به باور این تحلیلگران، ترکیه امید دارد که از طریق حضور لجستیک خود در فرودگاه کابل و مدیریت آن و حفاظت از این فرودگاه به عنوان تنها دروازه تماس افغانستان با جهان در سایه نیاز آمریکا و اتحادیه اروپا برای مدیریت بحران در این کشور، روابط تنش آمیز خود با غرب را ترمیم کند. در آن سو، مسئولان آمریکایی نیز اینگونه ارزیابی می کنند که در سایه ناتوانی در تداوم حضور کشورهای غربی در افغانستان، حضور ترکیه بهترین گزینه برای تامین امنیت فرودگاه و راه اندازی و اطمینان بخشی به سفارتخانه ها و سازمان های بین المللی است که در اندیشه بستن دفاتر خود و تَرک افغانستان هستند. از سوی دیگر با توجه به گرایش های اسلامی دولت ترکیه، حضور این کشور نیز با حساسیت کمتر طالبان روبرو خواهد شد.
حضور در افغانستان از منظر ژئوپلتیک برای ترکیه بسیار حائز اهمیت است زیرا این کشور خود را حلقه وصل آسیای میانه و خاورمیانه و شبه قاره هند به شمار می آورد و در همین راستا است که «خلوصی آکار» وزیر دفاع ترکیه افغانستان را «قلب» آسیا توصیف کرده تا اشاره کند که حضور ترکیه در افغانستان افق ها برای توسعه ی نفوذ سیاسی و افزایش فرصت های سرمایه گذاری در کشورهای همسایه را ایجاد خواهد کرد.
علاوه بر ملاحظات ژئوپلتیک و رقابت های منطقه ای درباره افغانستان، حضور اقتصادی و بازسازی این کشور نیز انگیزه دیگری است که ترکیه و قطر بخواهند نقش خود را در افغانستان پر رنگ کنند زیرا برقراری یک حکومت باثبات زیر چتر طالبان به دوحه و آنکارا فرصت سرمایه گذاری در بازار مصرف بزرگی را فراهم خواهد کرد و حتی باعث افزایش داد و ستد آنها با کشورهای همسایه افغانستان از طریق این کشور خواهد شد؛ بویژه که طالبان نیز از چنین امری استقبال کرده است.
«سهیل شاهین» سخنگوی طالبان چندی پیش گفت که ترکیه شریک اصلی در بازسازی افغانستان بعد از جنگ است و طالبان به همکاری با ترکیه در زمینه های بهداشتی، آموزش و بازسازی زیربنای آسیب دیده از جنگ دل بسته است.
ترکیه همچنین به طور خاص چشم به پروژه گذرگاهی (Lapis Lazuli corridor) موسوم به «راه لاجورد» بسته است که افغانستان را از طریق ترکمنستان و جمهوری آذربایجان و گرجستان به ترکیه متصل می کند و اینگونه بر ارزش ژئوپلتیک ترکیه به عنوان گذرگاه انرژی می افزاید.
نگرانی ترکیه از موج آوارگان افغانستانی نیز از دیگر مواردی است که باعث شده تا آنکارا خود را به طور گسترده تری وارد بحران افغانستان کند تا شاید بتواند با استقرار وضعیت عادی در این کشور از وقوع چنین موجی که باعث تبعات سیاسی و اقتصادی و جمعیتی برایش می شود، جلوگیری کند و در این راه نیز از هم پیمان خود قطر کمک گرفته است تا بتواند اوضاع افغانستان را با رایزنی با طالبان باثبات کرده و از طرف دیگر جامعه بین المللی را به تعامل با افغانستان تشویق کند.
گفته های اخیر اردوغان را نیز می توان در همین راستا دانست. وی گفت که هدف کشورش خروج افغانستان از مشکلاتش در سریعترین زمان ممکن است و آنکارا برای تحقق این امر آماده ارایه هر نوع کمکی است.
وی تصریح کرد: ترکیه آماده حمایت از وحدت افغانستان است و کافی است که تمایلی از جانب طرف های افغانستانی برای تحقق این وحدت ببینیم.
اردوغان درباره امکان بسته شدن توافقنامه ای با افغانستان نظیر توافقنامه امضا شده در لیبی گفت: ممکن است که توافقنامه مشابهی بسته شود. کافی است ما شخصی را برای گفت وگو بیابیم. تنها هدف ترکیه حل مشکلات است.
اردوغان با این گفته به یادداشت تفاهمی اشاره کرد که در ۲۷ نوامبر سال ۲۰۱۹ میلادی با دولت سابق لیبی (دولت وفاق) برای کمک به آن جهت توسعه توانمندی های نیروهای نظامی و امنیتی بست.
رئیس جمهوری ترکیه در سخنان دیگری نیز گفت که از اظهارات میانه روی سران طالبان استقبال می کند. وی گفت: قبلا گفته ایم که می توانیم از سران طالبان استقبال کنیم و همچنان روی موضع خود هستیم.
به باور تحلیلگران، آنطور که از موضعگیری های اخیر قطر و ترکیه در قبال افغانستان بر می آید، ۲ کشور بدنبال نقش آفرینی هرچه بیشتر در پرونده افغانستان در سایه حضور طالبان و تبدیل خود به حلقه ارتباط جهان با طالبان از یک سو و بهره برداری از این رابطه و نفوذ در افغانستان برای بهره برداری های سیاسی، اقتصادی و نظامی منطقه ای و بین المللی و تامین منافع راهبردی خود هستند.