به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، چند سالی است که هفتم صفر به عنوان سالروز شهادت امام حسن مجتبی (ع) اعلام می شود درحالی که بنا بر قول برخی علما بیست و هشتم صفر سالروز شهادت آن حضرت و هفتم صفر سالروز ولادت امام هفتم اعلام شده بود. در برخی روایات تاریخی آمده هنگامی که زهر در بدن امام حسن (ع) اثر کرد و حالت احتضار به آن حضرت دست داد، اشک از چشمان ایشان سرازیر شد. حاضران عرض کردند که ای فرزند رسول خدا، آیا شما نیز با این مقام و منزلت و قرابتی که با پیامبر خدا (ص) دارید و با این همه عبادات و اطاعات، در این لحظات گریه می کنید؟
امام مجتبی(ع) در پاسخ فرمود: من برای دو چیز گریه می کنم. اول برای هیبت و وحشت روز قیامت که بسیار سخت است و دوم به سبب فراق و دوری از دوستان که این نیز کار مشکلی است.
جناده فرزند ابی امیه از یاران امام حسن (ع) پس از مسموم شدن آن حضرت به منزل امام (ع) آمد و پس از احوال پرسی، از آن حضرت درخواست موعظه کرد و امام مجتبی (ع) فرمود: خود را برای سفری که در پیش داری، پیش از فرا رسیدن اجل مهیا کن. بدان تو همواره به دنبال دنیا هستی و مرگ هم به دنبال توست. اندوه روزی را که هنوز نرسیده است بر روزی که در آن هستی بار مکن و بدان در مال حلال دنیا حساب و در حرام آن کیفر و عقاب، و در اموال شبهه ناک عتاب است.
سپس آن حضرت فرمودند: برای دنیای خود به گونه ای تلاش کن که گویی همیشه در آن باقی خواهی ماند و برای آخرت خود به گونه ای کار کن که گویی همین فردا خواهی مرد.
زمانی که امام حسن (ع) را مسموم کردند و حال او دگرگون شد برادرشان امام حسین (ع) به بالین آن حضرت حاضر شدند. وقتی جویای احوال او شدند، امام حسن (ع) فرمودند: خود را در اولین روز از روزهای آخرت و آخرین روز از روزهای دنیا می بینم. گواهی می دهم به وحدانیت خدا و این که برای او شریکی نیست و تنها او سزاوار پرستش است. هرکه اطاعت او را در پیش گیرد؛ رستگار می شود و هرکه نافرمانی اش کند گمراه می گردد و کسی که از گناهان و تقصیراتش به نزد او توبه کند هدایت می شود.
امام باقر (ع) به نقل از جدشان فرمودند: روزی امام حسین (ع) به نزد امام حسن (ع) آمد و هنگامی که چشمشان به برادر افتاد، گریه کردند. امام حسن (ع) از برادر علت گریه را جویا شد و امام حسین(ع) فرمود «گریه ام برای رفتار بدی است که با تو میشود» و امام حسن (ع) فرمودند: ظلم و ستمی که بر من میشود، همین زهری است که به من داده میشود و به سبب آن به قتل میرسم، ولی بدان لا یوم کیومک یا ابا عبدالله هیچ روز و سرنوشتی مانند روز تو نیست.
آنگاه امام حسن (ع) فرمود: ای ابا عبدالله روزی بر تو خواهد آمد که ۳۰ هزار نفر از مردمی که خود را مسلمان میدانند و مدعی هستند که از امت جد ما محمد (ص) هستند، تو را محاصره کرده و برای کشتن تو، جسارت به اهل بیت تو، اسارت خاندان تو و غارت اموال آنها اقدام میکنند. در این هنگام است که خدا لعن خود را بر خاندان امیه فرو فرستد و از آسمان خون و خاکستر فرو ریزد و همه مخلوقات حتی حیوانات درنده در بیابان ها و ماهیان در دریاها بر مصیبت تو گریه کنند.
امام مجتبی (ع) در آخرین لحظات عمرشان به برادر خود اینگونه وصیت کردند: ای حسین، پیکر مرا در کنار جدم رسول خدا (ص) دفن کن به شرط آن که کسی مانع این کار نباشد و اگر تو را از این کار باز داشتند مبادا بر آن پافشاری کنی. چون راضی نیستم به خاطر این کار قطره ای خون به زمین ریخته شود.
همانگونه شد که آن حضرت فرمود. وقتی از خاک سپاری پیکر مطهر امام حسن (ع) در کنار مرقد جد بزرگوارش جلوگیری کردند، امام حسین (ع) دستور دادند بدن مطهر آن امام را به بقیع تشییع کرده و در کنار قبر جده اش فاطمه بنت اسد در خاک نهادند.
مصیبت شهادت امام حسن مجتبی (ع) به قدری مظلومانه و دردناک بود که امام حسین (ع) پس از تشییع و خاکسپاری امام مجتبی فرمود: غارت زده کسی نیست که مالش را به غارت برده اند. بلکه غارت زده کسی است که مصیبت مرگ برادر را دیده باشد.
امام حسین (ع) پس از خاکسپاری برادر خود اشعاری را با این مضمون بر زبان جاری کردند: حالا که بدن مطهر تو را با دست خود کفن کرده، در قبر گذاشتم از این پس چگونه می توانم شاد باشم و خود را آراسته سازم یا از زینت ها و امکانات دنیا بهره گیرم؟ من از این به بعد همواره در سوگ تو اشک خواهم ریخت و اندوهم در فراق تو طولانی خواهد شد.
امام حسن مجتبی (ع) در شب نیمه رمضان سال سوم هجری در مدینه چشم به جهان گشود و حدود هفت سال از دوران زندگی پیامبر اسلام (ص) را درک کرد و پس از آن حضرت، حدود ۳۰ سال با پدر بزرگوارشان علی بن ابی طالب (ع) ملازمت داشت.
بعد از شهادت امیرمومنان (ع) به مدت ۱۰ سال عهده دار مقام امامت بودند و حکومت اموی پس از تحمیل صلح بر امام حسن (ع) گرچه به بسیاری از اهداف خود رسیده بود، ولی هم چنان وجود امام مجتبی (ع) مانع از به اجرا درآوردن نیات پلید آنان بود و از جمله اهدافی که معاویه دنبال می کرد؛ تعیین جانشین برای خود بود.
معاویه از اجرای این تصمیم که برخلاف مفاد صلح نامه او با امام حسن (ع) بود، وحشت داشت و می دانست اگر در زمان حیات آن حضرت به چنین کاری دست بزند، با مخالفت شدید امام حسن (ع) روبرو خواهد شد.بر این اساس تصمیم گرفت از هر راه ممکن امام (ع) را به شهادت برساند و پس از بررسی های زیاد جعده همسر امام حسن (ع) که دختر اشعث بن قیس بود را مناسب ترین فرد برای تحقق بخشیدن به این هدف پلید دید.
معاویه به صورت محرمانه ۱۰۰ هزار درهم برای جعده فرستاد و به او قول داد که اگر امام (ع) را به شهادت برساند او را به همسری یزید درخواهد آورد و جعده به طمع وعده معاویه آن حضرت را با ریختن زهر در آب آشامیدنی مسموم کرد و طولی نکشید بر اثر آن، کریم اهل بیت به روایتی در هفتم صفر سال ۵۰ هجری در سن ۴۷ سالگی به شهادت رسید.
اینک در ماتم امام مجتبی (ع) همین جمله التیام بخش است که رسول خدا (ص) فرمود: هرکسی در مصیبت فرزندم حسن مجتبی گریه کند، چشمان او در روزی که همه دیده ها نابینا خواهد بود، روشن و بینا خواهد شد و دل او در روزی که تمام دل ها اندوهناک خواهند بود، از غبار اندوه پاک خواهد شد و هرکس که مرقد او را در بقیع زیارت کند، قدم های او در پل صراط، در روزی که قدم ها بر آن لرزان شوند، از لغزش در امان خواهد ماند.