غار سنگشکن یا سنگاشکن که در ابتدای دره قلات در جنوب جهرم زیر تپههای البرز کوه جنوبی است و هنوز تاریخ دقیقی برای ساخت و حفر تونلهای آن معین نشده است، هرچند اغلب کارشناسان و ساکنان محلی، قدمت این غار را مربوط به دوره صفویه میدانند.
این غار با بیش از صد ستون سنگی و دوازده دهانه، با شمارۀ ۱۰۱۱۷، ثبت ملی شده و یکی از جاذبههای تاریخی و گردشگری شهرستان جهرم است. طول غار حدود ۳۵۰ متر و عرض آن ۱۵۰ متر، با وسعتی حدود چهار هکتار است و ارتفاع آن سه تا چهار متر و در انتها به کمتر از یک متر میرسد. به هر کدام از این دهانهها به اصطلاح «کارخانه» یا «حجره» میگفتند. شناخت پیشینه و تاریخ سنگاشکن در شناخت تاریخ و فرهنگ جهرم تأثیر بسیاری داردِ، مثلاً نام خانوادگی بسیاری افراد برگرفته از کار در همین غار بوده است: سنگتراش، سنگشکن، نقشوار، کوهکن، کوهنورد و....
همیشه در گزارشهای تاریخی و خبری، به بنا و تاریخ و ویژگیهای فیزیکی آثار باستانی و تاریخی توجه میشود و کمتر به این وجه که چه کسانی این اثر را ساخته و پرداختهاند توجه میشود. در حالی که به اعتقاد ابوالقاسم انجوینژاد شیرازی پژوهشگر و از بنیانگذاران مطالعات فرهنگ مردم، باید به روایات شفاهی و فرهنگ عامیانه مردم نیز در این زمینه توجه کرد. علاوه بر این، اگر این روایات شفاهی ثبت و حفظ نشود، بیم فراموشی و از یادرفتن سازندگان بناهای تاریخی و گمنامی آنها میرود.
روایت عامیانه مشهور در جهرم، درباره ساخت غار سنگاشکن میگوید سیصد و اندی سال پیش پسری به نام کاظم به دختر سنگشکنی جهرمی دل بست و پدرش شرط ازدواج را کندن کوه در جهرم اعلام کرد. کاظم شرط را پذیرفت و به این ترتیب یکی از بزرگترین غارهای دستکند جهان آفریده شد. افراد دیگری چون استاد علیاکبر یا خواجه علیاکبر، خواجه اسدالله، خواجه نورالله، استاد نقی، خواجه فتحاللهی، حاجی نقشوار جهرمی، عزتالله نقشوار جهرمی، نوازالله نقشوار جهرمی، آقا رضا کوهکن، اسماعیل خان کوهکن، کار استاد کاظم را ادامه و غار را وسعت دادند.
یکی از روایتهای جدیدتر ساخت این غار را مرحوم «علی حسنزاده»، از فرزندان حفاران غار سنگاشکن، بیان کرده که یکی از دوستداران میراث جهرم به نام «بهرام پاکروح»، آن را در اختیار ایرنا گذاشت.
کارخانههای هشتگانه سنگاشکن جهرم هر کدام یک نام داشت که از پایین غار تا بالا به این ترتیب بود: کارخونه آرضا (آقارضا کوهکن)-کارخونه میش غلوم (مشهدی غلام رضایی)-کارخونه میشتکبر (مشهدی اکبر نقشوار)-کارخانه ابرام قلی(ابراهیم قلی صحرایی) که از تمام کارخانهها تمیزتر و در دهانهاش یک درخت انجیر بود.-کارخانه آبونباتی که متعلق به پدر حقیر و چون در وسط سنگهایش، دانههای سیاه و سخت بود به این اسم معروف بود.- کارخانه آدی ناصر(برادران کامجو)-کارخانه علی هکونی پدر اسماعیل اوسط) و کارخانه آخری متعلق به علیمحمد خدایی بود.
حفاران غار سنگاشکن به دو دسته تقسیم میشدند. تعدادی در داخل غار با ابزار خیلی ابتدایی با مشقتی وصفناشدنی به استخراج سنگ مشغول بودند و دسته دوم از هر کار خانه یک یا دونفر در شهر همراه استاد بنا به نصب محصولات کارخانه میپرداختند.
دسته اول هر روز صبح با سفرهای پارچهای حاوی چند گرده نان به اصطلاح بریزهای با مقداری خرما، خیار، گوجه و کشک و پیاز به کوه می رفتند و در دهانه ورودی غار سفره را پهن کرده و هر کسی هر چه داشت وسط میگذاشت و همه با هم صبحانه میخوردند. یکی از خاطرات قدیم من در غار سنگاشکن مربوط به ۵- ۶سالگیام است که صاحبان کارخانهها، صبحانه خیار چنبر و کشک و پیاز داشتند و با خنده و شوخی و با چه اشتیاقی با خوردن نان و خیار، به پرمشقتترین کارها میپرداختند.
داخل سنگاشکن خیلی تاریک بود با قوطیهای خالی روغن ترمز که حلبی بود چراغ موشی(چراغ نفتی) درست کرده بودند برای روشنی محلی که میکندند.
طبقه مورد استفاده برای استخراج سنگ بنا در غار از جنس سنگ آهک و ۳متر بود. ابتدا وسط آن را به اندازه ۳۰سانتیمتر با تیشهای معروف کنر به صورت افقی میکندند با کنر دسته کوتاه بعد که عمیق میشد به نسبت از کنر دسته بلندتر استفاده میکردند و همراه با فرورفتگی چراغ موشی را جلوتر میبردند در بیشتر مواقع کنر به چراغ موشی اصابت میکرد و به بیرون پرت میشد.
وقتی فرورفتگی به حدود ۳۰/۱تا ۵۰/۱ سانتیمتر میرسید، کندن افقی را تعطیل کرده در یک طرف از قطعه شیاری عمودی به صورت عدد هفت فارسی با کنر ایجاد میکردند که اسمش خورهدان بود انتهای خورهدان را باکنر تهزنی که نوک باریک و تیزی داشت عمیق میکردند بعد با ابزاری به نام تونوکه، که هر قطعه آن مستطیلی آهنی به طول ۱۵، عرض ۵ و قطر۵/سانتیمتر بود، ۴تا ۴تا از پایین تا بالا در داخل خورهدان قرار میدادند و با چکش تونوکهها را در جای خود محکم میکردند.
بعد با ابزاری به نام اخی (گاوه) برای هر ردیف ۴تایی تونوکهها دوعدد یکی بالا یکی پایین در وسط میکوبیدند به این ترتیب در اثر فشار گاوهها قطعه سنگ مورد نظر از کوه جدا میشد.
به این کار، «کار پایین» میگفتند چون ۳۰/۱متر قسمت پایین طبق را جدا کرده بودند قسمت بالا حالا آویزان بود برای دسترسی به آن باید از سنگ هایی که از پایین کنده بودند سکو درست می کردند.
اما برای جدا کردن قسمت بالایی دیگر احتیاجی به ایجاد شیار افقی نبود چون پایین و بالای طبق از کوه مجزا است حتی نیممتر بالای همین طبق ۳ متری هم که تیرهرنگتر است از کوه مجزا است و در قسمتهایی از غار سقوط کرده است، بنابراین فقط با ایجاد خورهدان عمودی با تونوکه و اخی قطعه بالایی را از کوه جدا میکردند. حالا دو قطعه سنگ موجود است برای برش به قطعه سنگ بزرگ جداشده از کوه «یلهوار» میگفتند.
یلهوار را به صورت عمودی قرار میدادند و برای برش در دو طرف و مقابل هم خطکشی میکردند. برای خطکشی روی سطح ناهموار سنگ از یک طناب باریک به قطر تقریباً ۵ میلیمتر استفاده میشد. به این ترتیب که ابتدا از دودکش بریزه که همه خانهها داشتند دوده تهیه میکردند دوده را در بک(به ضم اول) که قسمت پایین کوزه شکسته بود میریختند و با افزودن آب جوهر مشکی تهیه میکردند بعد از خیسکردن طناب ۱/۵متری در جوهر مشکی بالا و پایین طناب را دو نفر روی سنگ میگرفتند و نفر سوم با شاقول طناب را عمود و آن را که سر و ته آن محکم در دست دو نفر دیگر بود، میکشید و رها میکرد، به محض رهاشدن طناب روی سنگ یک خط سیاه نقش میگرفت.
به همین روش تمام پهنای سنگ به قطر ۴یا ۵یا۶ یا۷ سانتیمتر یا به هر قطری که لازم داشتند، خطکشی میکردند و به همین ترتیب در طرف مقابل خطکشی میشد حالا سنگ آماده برش است.
ارّههای دو نفره به طول بیشتر از ۲ متربه شکلHکه اگر دو خط عمودیHرا دو سر ارّه فرض شود، هر خط در دو دست یک نفر قرار میگرفت و خط وسط H هم ارّه ۲متری.
آن دونفر به تناوب ارّه را به طرف خود میکشیدند و به همین روش، سنگ به ورقهای دلخواه بریده میشد. از این سنگها برای سنگفرش منازل، رخ بام، سنگ حوض و استخر، طبقات داخل کمد، سردر منازل که در بعضی نقاط شهر هنوز موجود است و استفادههای دیگر به کار گرفته میشد. البته در حوض و استخر برای زاویههای سنگهایی به شکلLمیبریدند. استفاده از سنگهای سنگاشکن منحصر به جهرم تنها نبود به شهرها و استانهای دیگر هم صادر میشد.
روایتگر گفته است یادم هست یکی از رانندگان قدیم جهرم کامیون کمپرسی خود را از کارخانه شماره ۵ ابرام قلی که خالی از ضایعات و تمیز بود به داخل غار میآورد و خود در خنکای سنگاشکن میخوابید و پدرم با کارگران تمام کامیون را برای حمل به اصفهان مملو از سنگهای مختلف میکردند.حمل سنگ به داخل شهر به وسیله الاغ بود هر کدام از کارخانهها چاروادار(چهارپادار) مخصوص خودشان داشتند. چاروادار ما آقای نعمتالله ثمری بود و ایشان ۵یا ۶ الاغ داشت اسمالخان(اسماعیلخان) کوهکن که نصاب ما در شهر بود، سفارش مشتریان را به چاروادار میداد و سفارش طبق لیست شهری بارگیری میشد.
ورقهای سنگ هر کدام از یک تا دو متر طول و ۵۰ تا ۷۰ سانتیمتر عرض داشت این ورقها به خونی(به فتح اول) معروف بود. هر الاغ ۴ ورقه خونی ۵/۱ تا ۲ متری بارگیری میکرد به طوری که حتی سر و گردن الاغ دیده نمیشد.ابزار نصاب شامل ارّه به طول ۷۰ سانتیمتر گونیا به طول و عرض ۱۰۰/۵۰ سانتیمتر پرگار آهنی با پایههای ۳۰ سانتیمتری، چوب سُو(چوب ساب) برای صاف و راستکردن محل برش، تیشه دم صاف و تیشه دندانهای قلم و چکش برای حکاکی در سنگ از همین قلم و چکش برای درآوردن نقشهای برجسته و پنجرههای زیبا استفاده میشد.
این پنجرهها هنوز در بعضی از خانههای قدیمی به چشم میخورد اطراف در دالان منازل اعیان و اشراف با سنگ سنگاشکن تزیین میشد و بنا بر خواسته صاحبخانه در بالای در، یک تاج برجسته تعبیه میشد و بعضی از متدینین به جای تاج، آیه ان یکاد سفارش میدادند.
همچنین نمای ساختمان منازل اعیان و اشراف با پلاکهای لوزی و مربعی و اشکال دیگر هندسی تزیین میشد برای پلهها هم سنگهای مخصوص بریده میشد، یعنی سنگ یک پله یکپارچه و خیز و پاخور پله یکی بود. سر بخاریها شومینهها همه و همه از سنگهای سنگاشکن به زیبایی تمام ساخته میشد و گاهی نصاب دو ماه در یک منزل مشغول نصب بود.
سنگهای مخروطی شکل روی دیوار باغ ملی و فرمانداری قدیم از سنگ سنگاشکن بود. حمامهای عمومی صندلیهای میدانها و خیابانها از همین سنگها بود زمانی که پادگان به جهرم تعلق گرفت برای تهیه سنگ مورد نیاز ساختمان پادگان سربازان داوطلب به سنگاشکن گسیل شدند که داستان مفصلی دارد. بسیاری افراد نیز کارگران کارخانههای سنگاشکن بودند که اسامی آنها را متأسفانه به خاطر ندارم.
شهرستان جهرم در فاصله ۱۹۳ کیلومتری از جنوب شرق شیراز قرار دارد.