به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، مهدی ضرغامیان زبانشناس، ویراستار و مترجم سرشناس آثار کودک و نوجوان که مدرک کارشناسی خود را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه شهید بهشتی گرفته و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته زبانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی، پس از تالیف کتاب هایی چون مجموعه چهار جلدی افسون کلمات، دایره المعارف بزرگ دبستان، دایره المعارف شهر و زندگی و فرهنگ فارسی بچههای امروز و ترجمه آثاری چون یاقوت آنوبیس، پیرمرد و عقاب، ماروسیا و شش عنوان از کتاب های میشل پیکمال، نویسنده فرانسوی، این بار به سراغ مجموعه داستانهای فانتزی جهنم سیاه نوشته کاساندرا ادونل رفته است.
ادونل از رماننویسان فرانسوی علاقهمند به ادبیات فانتزی است که اصالتا اهل شهر لیل است و حالا چند سالی است در نورماندی زندگی میکند. او که از طرفداران پروپاقرص نویسندگانی چون ویکتور هوگو، سیدونی گبریل کولت، اسکار والد، جی. آر. آر. تالکین، ایلونا اندروز و لورل کی. همیلتون است، در سال ۲۰۱۱ کار خلق مجموعه داستانی ربکا کین را کلید زد که هفتمین جلد آن امسال منتشر شد. ادونل در سال ۲۰۱۳ دو جایزه معتبر فرانسوی برای جلد اول و سوم این مجموعه دریافت کرد. وی یک سال بعد اولین جلد از مجموعه فانتزی جهنم سیاه را با عنوان جنگل تاریکیها برای کودکان و نوجوانان بین ۸ تا ۱۲ سال قلم زد و روانه بازار کرد.
در رمان جنگل تاریکیها با شخصیتی به نام گابریل و خواهر کوچکترش، زوئی، آشنا میشویم. خواهروبرادری که به تنهایی با تهدید روزافزون رشد و نزدیک شدن جنگلی شیطانی به خانهشان روبهرو هستند.
اهالی شهر و روستاهای اطراف سعی زیادی کرده بودند که با پیشروی و گسترش یافتن جنگل جهنم سیاه دربیفتند. آنها حتی سعی کرده بودند که جنگل را آتش بزنند. ولی همه این سعی و تلاشها بیفایده بود. جهنم سیاه نه با تبر و نه با آتش از بین نمیرفت. جنگل تمامی کسانی را که نزدیکش میشدند، به کام خود میکشید. جهنم سیاه جنگلی جادویی بود. جنگلی بود که فقط جادوگری خیلی توانا میتوانست با آن دربیفتد. همه این را میدانستند. ولی تمامی ساکنان و اهالی آن منطقه از جادوگر گازموریا و تواناییهای شیطانیش بیشتر از خود جهنم سیاه میترسیدند. (ص. ۵)
با این وجود پدرومادر گابریل و زوئی برای درخواست کمک به سرزمین گازموریا رفتهاند و این دو خواهروبرادر باید به تنهایی با سیاهیای که به آرامی سرزمین والانگار را دربرمیگیرد، مواجه شوند.
جلد دوم این مجموعه با عنوان چشمه جادو یک سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. در این قسمت هرچه روز تنریت گابریل نزدیک میشود، قدرتهای جادویی او نیز به طور پیوسته افزایش مییابند. وی امید دارد که به کمک باتاویوس، جادوگر سرزمین گازموریا، قبل از آن که جنگل تاریکیها شهر والانگار را نابود کند برای مقابله با آن آماده شود. این جادوگر جوان در این قسمت از داستان با حمایتهای خواهر کوچکش، زوئی، و دوستانش، مرگان، ازیکیل و توماس، خود را برای این نبرد آماده میکند غافل از آن که با دوراهی وحشتناکی روبهرو خواهد شد.
در بخشی از این رمان آمده است:
گابریل به صورتهای رنگ پریده دوستانش نگاه کرد. چهره آنها در تاریکی شب مثل قرصهای کوچک ماه به نظر میرسید. سپس به آسمان بالای سرش نگاهی انداخت. دوست داشت دنباله داری در آسمان ببیند، آن وقت دعا میکرد بتواند پیش زوئی بماند، همراه دوستانش به مدرسه برود و همان پسر عادی شود که آنها میپسندیدند و دوستش داشتند. (ص ۱۱۰)
مجموعه جهنم سیاه مجموعهای است پر از ماجراجویی، جادو و کاراکترهای قوی که به کودکان و نوجوانان نشان میدهد دنیای جادو چطور میتواند خواننده را به درون خود بکشد. جلد اول و دوم این مجموعه ۶ جلدی با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه از سوی نشر نو چاپ و روانه بازار شدهاند.