تهران- ایرنا- جهان در دهه‌های اخیر نظام‌های مختلف بین‌المللی اعم از تک قطبی و دوقطبی را تجربه کرده است. اینک به دلیل وجود بازیگران قدرتمندی نظیر چین، روسیه و اتحادیه اروپا، جهان وارد فضای چندقطبی شده و در آن هژمونی و سیطره آمریکا پایان یافته است.

در سال های اخیر به ویژه از زمان تکیه «دونالد ترامپ» بر کرسی ریاست جمهوری آمریکا و سودای عملیاتی سازی شعار «نخست آمریکا»، کنشگران سیاسی همواره به از افول قدرت و هژمونی این کشور سخن به میان می آورند و در این زمینه نیز مقالات زیادی نوشته شده است. چندی پیش «نوآم چامسکی» اندیشمند و نظریه پردار مشهور آمریکایی تاکید کرد که هژمونی آمریکا در حال افول است و اظهارات قلدرمآبه مقامات آمریکایی مبنی بر اینکه آمریکا قدرت بلامنازع است، رویایی بیش نیست.

موضوع نظم تک قطبی و چندقطبی ارتباط مستقیمی با مباحث یکجانبه گرایی و چندجانبه گرایی در عرصه بین المللی دارد. بی تردید در جهان تک قطبی شاهد اقدامات تکروانه و یکجانبه بازیگر هژمون هستیم و در نظم و جهان چندقطبی، چندجانبه گرایی قوت می گیرد.

در همین ارتباط، رئیس جمهوری کشور ما اواخر ماه گذشته در بیست و یکمین اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای با بیان اینکه امروز جهان وارد دوران جدیدی شده است و سلطه‌طلبی و یکجانبه گرایی روبه‌زوال است، اظهار داشت: نظام بین‌الملل به‌سوی چندقطبی شدن و باز توزیع قدرت به سود کشورهای مستقل، در حال تغییر است.

همین سازمان شانگهای که ایران به تازگی از عضویت ناظر در آن به عضویت ثابت و دایم تغییر جایگاه داده، خود نشانه ای از جهان چندقطبی است که در آن همکاری های دوجانبه و چندجانبه بیش از رفتار خصمانه و تهاجمی یکجانبه معنا می یابد.

در ارتباط با سیاست خارجی آمریکا، کارشناسان این حوزه معتقدند در دوره «جرج دبلیو بوش» جمهوریخواه، آمریکا با پیگیری سیاست‌های یک‌جانبه‌گرایانه، هژمون شدن را دنبال می‌کرد. در سال‌های آخر بوش، سیاستِ این دولت به‌دلیل ناکارآمدی‌های در خاورمیانه، رو به چندجانبه‌گرایی گذاشت که البته رویکردی قوی نبود. «باراک اوباما»ی دموکرات سیاست‌های چندجانبه را در زمینه‌های مختلف از جمله فعالیت های هسته ای ایران دنبال کرد و مذاکره با تهران و همکاری با کشورهای ۱+۵ حاصل چندجانبه‌گرایی آمریکا و تغییر در سیاست‌هایِ ایران بود.

اوج یکجانبه گرایی و تلاش کاخ سفید برای ایجاد نظم تک قطبی به ترامپ برمی گردد. او با شعار «نخست آمریکا» در صدد  حکمرانی مطلق بر دنیا بود و در پی آن برآمد تا بر تمام کره خاکی سیطره یابد که البته نتیجه ای عکس گرفت.

در سال ۲۰۱۶  یعنی همان سالی که ترامپ در رقابت های انتخاباتی به پیروزی رسید، اعتراف کرد که آمریکا شاخص های قدرت را از دست داده است. او گفت آمریکا دیگر بزرگ نیست. او در شعاری تحت عنوان «باید بار دیگر آمریکا را قدرتمند کنیم» در نخستین سند امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۱۷ هم به طور رسمی به افول هژمونی آمریکا اعتراف کرد و تلاش خود را برای جلوگیری از این موضوع متمرکز کرد. اما از نظر بسیاری از ناظران او نه تنها در این زمینه موفقیتی نیافت، بلکه با سیاست های نسنجیده خود این روند را شتاب بخشید.

خروج آمریکا از ده ها پیمان و سازمان اثرگذار بین المللی که در دولت ترامپ با هدف مقابله با چندجانبه گرایی انجام گرفت، نتیجه ای خلاف انتظار او را در پی داشت. برخی از آن سازمان ها و پیمان ها عبارت بودند از: «پیمان تجاری اقیانوس آرام»  (TPP تی‌پی‌پی)، پیمان اقلیمی پاریس، سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)، «پیمان مهاجرتی سازمان ملل» موسوم به «پیمان نیویورک»، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، سازمان جهانی بهداشت (WHO)، «پیمان تجارت آزاد آمریکایی شمالی» موسوم به(نفتا)، پیمان منع موشک‌ های هسته ‌ای میان‌برد (INF) و پیمان آسمان باز.

در کنار اقداماتی که بر سرعت افول آمریکا افزود، مسایل دیگری نیز دست کم در دو دهه اخیر وجود داشته که در این تنزل جایگاه اثرگذار بوده اند. تحلیلگران معتقدند در جنگ هایی که آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم در افغانستان و عراق و برخی دیگر از کشورها وارد شد نشانه های افول هژمونی آمریکا آشکار شد. به تازگی نیز خروج غیرمسوولانه آمریکا از افغانستان و ورود این کشور جنگ زده به بحرانی دیگر باعث شد که نه تنها نوک پیکان حملات به سمت دولت «جو بایدن» نشانه رود که به اعتبار آمریکا در سطح جهان نیز لطمه ای جدی وارد شود.

افزون بر موارد بیان شده، ظهور رقبای قدرتمند مانند اتحادیه اروپا، چین، روسیه برای آمریکا در فضای پساجنگ سرد و نیز تقویت ائتلاف های منطقه ای و فرامنطقه ای از دیگر نشانه های تغییر جهان تک قطبی است. در همین ارتباط چندی پیش مجله «نشنال اینترست» در مقاله ای با عنوان «سلطه تک قطبی آمریکا بر جهان در حال تغییر است»، نوشت: ناتوانی آمریکا در ممانعت از پیشرفت جهانی چین و اقدامات ناموفق این‌کشور برای نزدیکی با رقبایش، علایمی هستند که نشان می‌دهند ایالات متحده آمریکا دیگر قدرت و توانایی سابق خود را از دست داده‌است.  

در این مقاله ناکامی آمریکا در جبهه عراق و افغانستان نشانه افول هژمونی ایالات متحده دانسته شده و تاکید می شود که واشنگتن درزمینه حل بحران‌های واقع در منطقه خاورمیانه مانند لیبی، یمن و به ویژه سوریه صلاحیت را به آنکارا، مسکو و تهران واگذار کرده‌است.